۵۰ نشانهای که میگوید نیمه گمشدهتان را اشکار کردهاید + نیمه گمشده چیست؟_سیاه پوش
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
هرگاه زوجی که زمانها کنار هم زندگی کردهاند داستان آشناییشان را تعریف میکنند، همیشه میتوانند لحظهای را اشکار کنند که یقین شدند «نیمهی گمشدهی خود» را اشکار کردهاند. در این چنین لحظهای برایتان روشن میبشود میخواهید با این شخص بمانید نه با هیچکس فرد دیگر در جهان، اما لحظههای کوچک بسیاری می باشند که شما را به این فهمیدن شگفتانگیز میرسانند. اگر شما نیز از این لحظات داشتهاید، بعد باید کمکم به این فکر باشید که رابطهی خود را جلوتر ببرید.
۱. دیدن او همه چیز را بهتر میکند
همه امکان پذیر روزهای بدی داشته باشید که بخواهید زیر لحاف بروید و هیچ زمان بیرون نیایید. شریک عاطفی مناسب میتواند کاری کند همهی درد و عذاب آن روز را از یاد ببرید و حس کنید چه مقدار خوششانسید. به محض این که که او را میبینید به یاد میآورید چرا این همه بدبختی را در محل کار خود تحمل کردهاید: چون میخواهید برای او زندگی بهتری بسازید و آیندهی بهتری برای خودتان فراهم کنید.
۲. میتوانید آرزوها و رؤیاهایتان را با او در بین بگذارید
هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار کردید، میخواهید همهی آرزوهایتان را به او بگویید. حتی محالترین رؤیاهایی که تا به حال داشتهاید به او میگویید چون هنگامی او در کنار شما است، واقعا فکر میکنید میتوانید به هرچه میخواهید برسید. هنگامی فردی را دارید که از شما حمایتکند، حتی رویاهای مضحک دوران کودکی هم ممکن خواهد شد.
۳. میتوانید اعتراف کنید نادرست کردهاید
رابطههای بسیاری فقط به این خاطر نابود شدهاند که هیچکدام از طرفین حاضر نشدند نادرست خود را بپذیرند. هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار میکنید، آنقدر با او راحتید که به اشتباهات خود اعتراف میکنید، چون مطمعن دارید او در درازمدت این نادرست را به رخ شما نمیکشد. میدانید او به صداقت شما مطمعن میکند و میتوانید در آینده رابطهتان را بهبود ببخشید.
۴. میخواهید کاری کنید زندگی او بهتر و آسانتر بشود
هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار کردید، برای او زندگی میکنید نه برای خودتان. ذرهذرهی وجودتان را قربانی میکنید تا زندگی او بهتر بشود. حتی اگر روز سختی داشتهاید، هنگامی به خانه میآیید، فورا میخواهید خانه را تمیز کنید و برای او شام بپزید تا آسوده باشد. اگر خریدی را فراموش کرد، فورا با ماشین به فروشگاه میروید، حتی اگر به این خاطر برنامهی مورد علاقهی خود را از دست بدهید. با اهمیت ترین چیز این است که عزیزتان راحت باشد.
۵. برخی کارها را بدون او انجام نمیدهید
اگر عادت کردهاید یک برنامهی تلویزیونی را با هم ببینید، دیگر هیچزمان آن برنامه را بدون او نمیبینید. اگر بستنی خوردن در کافهای خاص کار همیشگی شما است، دیگر بدون او آنجا نمیروید (مگر این که بروید تا چیزی را برای او بگیرید!). اگر رژیم دارید، فقط برای خودتان مرغ رژیمی نمیگیرید. هنگامی یک سری کارها تبدیل به دونفرههای شما شدند، دیگر باید بدانید نیمهی گمشدهی خود را اشکار کردهاید.
۶. به ندرت او گفت و گوتان میبشود ولی او گفت و گوهایتان داغ است
همه بعضی اوقات اوقات او گفت و گو میکنند ولی همان گونه که قبلا گفتم، شما از بهانههای بیاهمیت منفعت گیری نمیکنید که فقط ثابت کنید «حق با شما است». از کنار زیاد چیزها میگذرید. هنگامی دعوایتان میبشود توهین نمیکنید و بیادب نیستید. فقط در رابطه نوشته او گفت و گو خود زیاد پرحرارت هستید. در این او گفت و گوها زیاد نمیخواهید سخن خود را به کرسی بنشانید، فقط میخواهید نقطهی مشترکی اشکار کنید و سر آن به توافق برسید.
۷. میتوانید دوستانه اختلافات خود را حل کنید
همان طور که گفتم، هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار کردهاید، دیگر اهمیتی ندارد حق با چه فردی است. فقط میخواهید رابطه را بهبود ببخشید. اگر سپس از دعوا او را زیاد تر از همیشه دوست دارید، دیگر خیالتان راحت باشد که او نیمهی گمشدهی شما است.
۸. هنگامی چیزی شما را اذیت میکند رک و پوست کنده به او میگویید
از لحظهای که رابطهی من و همسرم جدیتر شد، یک قانون برای خودمان وضع کردیم: اگر چیزی آزارت میدهد، یک شب به آن فکر کن. اگر دیدی این نوشته هم چنان آزارت میدهد، نوشته را نقل کن. این راهکار برای ما زیاد سودمند بوده است. برای همین زیاد کم دعوایمان میبشود. صبح روز سپس، هنگامی که کاملا در رابطه همه چیز فکر کردهاید، زیاد تر اوقات میبینید آنچه جهت آزار شما می بود زیاد هم اهمیت ندارد (مخصوصا اگر همین یک بار باشد و مجدد اتفاق نیفتد). ولی اگر قضیه قیمت نقل شدن داشت، برگردید به مورد شمارهی هفت.
۹. دوست دارید بیمناسبت مطلبهایی از او دریافت کنید
همهی ما در ابتدای رابطه شوقزده هستیم ولی اگر سالها از اغاز رابطهی شما قبل باشد، و تا این مدت همین حس را داشته باشید، معمول نیست. ما تقریبا هفت سال است ازدواج کردهایم، تا این مدت هم با دیدن پیامی از همسرم لبحند میزنم. این مشخص می کند حتی هنگامی دچار کار و درس است باز هم به من فکر میکند. ما تا این مدت هم میتوانیم راههایی اشکار کنیم که رابطهمان را تازه نگه داریم، حتی سپس از این همه زمان.
۱۰. غذای مورد علاقهی همدیگر را میدانید
فکر کنید چشم به راه میز خود در رستوران هستید و میخواهید به دستشویی بروید. هنگامی برگشتید میبینید میز شما آماده شده، و پیشخدمت هم غذای مورد علاقهتان روی میز گذاشته است. مطمئنم اگر زن و مردی بدانند برای همسرشان چه غذایی خواست بدهند، راهشان را به قلب هم یافتهاند.
۱۱. هنگامی در جمع هستید علامتهای هم را خوب میفهمید
من آدم درونگرایی هستم، به این علت زیاد از بیرون رفتن خوشم نمیآید. همسرم نیز همینطور است. بعضی اوقات اوقات پیش میآید هر دوی ما میخواهیم به خانه برویم ولی نمیخواهیم اطرافیان را برنجانیم. اینکه فرد روبه رو خود را آنقدر خوب بشناسید که بفهمید میخواهد به خانه برود یکی از نشانههای دوستداشتن است.
۱۲. میدانید کی باید او را تنها بگذارید
حتما که نباید همهی لحظات را کنار هم بگذرانید. بعضی اوقاتاوقات، حتی اگر واقعا بخواهید کنار او باشید، امکان پذیر او بخواهد مقداری تنها باشد. میدانم همسرم سپس از یک روز طویل کاری، دلش میخواهد مدتی تنها باشد. برای همین میروم تا شام را آماده کنم، یا مقداری خانه را مرتب کنم. هنگامی که کنار هم نشستهایم تا شام بخوریم، میدانم حالش بهتر شده و آماده است در رابطه اتفاقات خوشایند یا ناخوشایند آن روز با من سخن بزند.
۱۳. همدیگر را تشویق میکنید
این مورد در راستای همان مورد قبلی است که رؤیاها و اهداف خود را با او در بین میگذارید. هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار کنید، میخواهید همهی رؤیاهای او به حقیقت بپیوندد. اکنون چه حمایتاز او زمان رژیم غذاییاش باشد، چه تشویق او به ادامهی تحصیل، و چه پیشرفت در کار. فقط میخواهید پیروزی او را ببینید و هر کاری از دستتان بر میآید برایش انجام میدهید.
۱۴. میدانید چطور او را سرحال بیاورید
هنگامی حالش گرفته است، میدانید باید چه کاری انجام بدهید تا حالش را بهتر کنید. او را از هرکس فرد دیگر بهتر میشناسید. و زیاد تر از همه تلاش میکنید تا حالش بهتر بشود. حتی هنگامی بدترین روز زندگیاش را داشته، میدانید با خرید گلهای مورد علاقهاش، یا بستنی محبوبش میتوانید لبخند روی لبهایش بیاورید. احتمالا نتوانید همهی مشکلات او را حل کنید، ولی میتوانید کاری کنید راحتتر با آن مشکلات مواجه بشود.
۱۵. مجدد و مجدد به داستانهای او گوش میدهید
این کاری است که من همیشه انجام میدهم. مجدد و مجدد همان داستانها را درمورد روزهای جوانیام تعریف میکنم. همسرم به جای این که به بین سخن من بپرد، فقط گوش میکند. اجازه میدهد به آن روزها بخندم و خودش هم همراه من میخندد. بالاخره به جایی در رابطهی خود میرسید که همهچیز را در رابطه همدیگر میدانید. و مطمئنا داستانهایتان هم همه خواهد شد. با این حال باز هم میتوانید هر چند زمان یک بار به قبلهای دور سری بزنید.
۱۶. هرکاری با او خوش میگذرد
برای من کسلکنندهترین و حوصلهسربرترین کار دنیا خرید در سوپرمارکت است. اما هنگامی با همسرم به فروشگاه میروم، میتوانیم با هم خاطرههای خوبی بسازیم. هنگامی بین خودتان جوکهای بسیاری دارید، چیزهای بسیاری در سوپرمارکت پیش میآید که میتوانید به آنها بخندید. اگر فردی را اشکار کردهاید که خرید سبزیجات یخزده هم با او خوشایند است، حتما نیمهی گمشدهی خود را یافتهاید.
۱۷. هنگامی با او هستید شوخیهایتان بهشدت لوس میبشود
هنگامی در کنار عشقتان هستید، حس شوخطبعی شما کاملا متفاوت است. شوخیهای شما لوسترین و بیمزهترین شوخیها خواهد شد اما میدانید شما دو نفر را از خنده رودهبر میکند، چون هنگامی باهمید میتوانید ساعتها حتی به ترک روی دیوار هم بخندید. حس نمیکنید کنار او باید زیاد «باحال» باشید، میتوانید خودتان باشید.
۱۸. برای خرید هدیهی او زمان میگذارید
همانند زیاد از مردان، من هم زیاد در خرید هدیه توانایی ندارم. خانوادهی من ترجیح میدهد بابت تواناییهای تازه پول خرج کند تا بابت اشیا و وسایل. برای همین من هیچزمان توانایی هدیه خریدن نداشتم. هنگامی با همسرم آشنا شدم اوضاع تحول کرد. هر بار که مناسبتی نزدیک میشد، تلاش میکردم چیز خاصی اشکار کنم. حتی بعضی اوقات اوقات خودم چیزی برای او درست میکردم تا به او نشان بدهم چه مقدار دوستش دارم. هنگامی دیدم این کار را فقط برای او انجام میدهم، پِی بردم او نیمهی گمشدهی من است.
۱۹. میترسید که عاشقش شوید
عاشق بودن واقعا ترسناک است. هنگامی کمکم به این نتیجه میرسید که «خودشه»، واقعا از این حس میترسید. این هراس به این خاطر است که تابهحال این چنین احساسی نداشتهاید. حتی امکان پذیر در ابتدا از او دوری کنید. متأسفانه من هم در ابتدا این کار را کردم. مقاومت نکنید. هنگامی نیمهی گمشدهی خود را در کنارتان دارید باقی زندگی آسانتر میبشود.
۲۰. او را با همهی دنیا عوض نمیکنید
علاوه بر اینکه از این حس خود میترسید، امکان پذیر دوست نداشته باشید «زندگی مجردی» را ترک کنید. یقیناً هنگامی ازدواج کنید دیگر نمیتوانید تا دیروقت با دوستان خود بیرون بمانید. باید دونفری و با هم تصمیم بگیرید. ولی اینها که بد نیستند. هنگامی با نیمهی گمشدهی خود ازدواج کردید، به گمان زیاد از خودتان میسوال کرد چرا تا قبل از این زندگی خود را با رفقا به هدر میدادید. به گمان زیاد به خودتان میگویید کاش سریعتر ازدواج کرده بودید. هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار کردید، زندگیتان کاملا زیرورو میبشود. اما از این تغییرات کاملا راضی خواهید می بود.
۲۱. به جزئیات کوچک او دقت میکنید
هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار کرده باشید، حتی تغییرات کوچک او برایتان قابلدقت میبشود. برای مثال اگر رنگ ناخنهایش را عوض کرده باشد یا پیراهن جدیدی پوشیده باشد، شما اولین کسی هستید که فهمید میشوید. این دقت ناشی از علاقهی عمیق شما است؛ علاقهای که علتمیبشود بدون تلاش، همیشه حواستان به او باشد و تغییراتش را بهخاطر بسپارید و به این تغییرات اهمیت دهید.
۲۲. در سکوت کنار او اسایش دارید
نیازی نیست همیشه حرفی برای گفتن داشته باشید یا سکوت را با مکالمههای بیمعنی پر کنید. هنگامی با نیمهی گمشدهتان هستید، سکوت دیگر آزاردهنده نیست. حتی سکوتهای طویل هم هنگامی در کنار او آرامقسمت و لذتقسمت است. سکوت شما پر از فهمیدن و محبت است، چون به وجود همدیگر عادت کردهاید و نیازی به سخنزدن ندارید تا نشان دهید چه مقدار از کنار هم بودن لذت میبرید.
۲۳. برای روزهای سخت او برنامهریزی میکنید
همیشه پیشبینی میکنید که امکان پذیر روزی برای او سخت باشد. از قبل فکر میکنید که چهکاری میتوانید انجام دهید تا حال او را بهتر کنید. احتمالا یک یادداشت مهر امیز در کیفش بگذارید یا غذای مورد علاقهاش را برای شام آماده کنید. حتی بعضی اوقات وجود آرامقسمت شما در کنارش کافی است. این دقت و برنامهریزی مشخص می کند چه مقدار به احساسات او اهمیت میدهید.
۲۴. کارهایی که دوست ندارد را خودتان انجام میدهید
عشق واقعی یعنی حاضر باشید کارهایی را انجام دهید که میدانید او از آنها خوشش نمیآید. برای مثال اگر از رفتن به بانک متنفر است، این مسئولیت را شما به مسئولیت میگیرید. یا اگر از شستن ظرفها فراری است، بدون این که چیزی بگوید، شما کار را انجام میدهید. این کارها امکان پذیر کوچک به نظر برسند، اما نشاندهندهی حد بسیاری از دقت و فداکاری است.
۲۵. همیشه درمورد او و به او فکر میکنید
حتی هنگامی در طول روز دچار کارهای خودتان هستید، ذهنتان بعضی اوقات ناخودآگاه به سمت او میرود. احتمالا به چیزی که دوست دارد فکر کنید یا برنامهای برای زمان گذراندن با او بچینید. هر بار که در فروشگاه یا خیابان چیزی میبینید که او دوست دارد، لبخند میزنید و یاد او میافتید. وجود او همیشه در ذهن شما جاری است، حتی هنگامی از هم دورید.
۲۶. در تصمیمگیریها حتما به نظر او اهمیت میدهید
برای شما مهم است که او در تصمیمگیریهای زندگیتان شریک باشد، حتی در موضوعات کوچک. او نیز از این که نظرش را سوال کنید حس غرور و خوشحالی میکند و شما هم یقین میشوید بهترین تصمیم ممکن را گرفتهاید. این مشخص می کند که چه مقدار برای دیدگاه و عقاید او قیمت قائل هستید و میخواهید رابطهای برابر داشته باشید.
۲۷. هنگامی دور از او هستید دلتان برایش تنگ میبشود
حتی یک روز دوری از او علتمیبشود حس کنید چیزی در زندگیتان کم است. در طول روز به این فکر میکنید که چه وقتی مجدد او را خواهید دید و این فکر شما را سرحال میکند. دلتنگی برای او نهتنها آزاردهنده نیست، بلکه شیرین است؛ چون میدانید فردی هست که بودنش زندگیتان را کامل میکند.
۲۸. زندگیتان بدون او معنی ندارد
هنگامی نیمهی گمشدهی خود را اشکار میکنید، زندگیتان تحول میکند. او نهتنها بخشی از روزمرگیهای شما میبشود، بلکه حضورش همانند قطعهی گمشدهای از پازل زندگیتان است. بدون او انگار چیزی کم است و همه چیز بیمعنی به نظر میرسد. حتی فکر به زندگی قبل از حضورش شگفت و غریب به نظر میآید، انگار زندگی واقعی شما از روزی اغاز شده که نیمه گمشیدهتان داخل آن شده است.
۲۹. از خوشحالی او خوشحال میشوید
هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار کنید، خوشبختی و نشاط او برای شما بهاندازهی خوشحالی خودتان اهمیت دارد، اگر زیاد تر نباشد. برای مثال هنگامی به موفقیتی میرسد، انگار شما هم موفق شدهاید. هنگامی لبخند روی چهرهاش میبینید، قلبتان از خوشحالی لبریز میبشود. حتی تلاش میکنید او را شادتر کنید؛ احتمالا با برنامهریزی برای یک سورپرایز کوچک، خرید چیزی که زمانها دوست داشته یا حتی گفتن کلمههای سادهای همانند «چه مقدار به تو افتخار میکنم». خوشحالی او هدفی میبشود که برای رسیدن به آن هر کاری میکنید، چون نشاط او برای شما همانند جایزهای بزرگ است.
۳۰. او را به خانواده و دوستانتان معارفه میکنید
هنگامی فردی در زندگیتان بهاندازهی نیمهی گمشدهتان مهم میبشود، طبیعی است که بخواهید او را به همهی آدمهای مهم زندگیتان معارفه کنید. وجود او در کنار شما تبدیل به چیزی میبشود که میخواهید با دنیا به اشتراک بگذارید. از این که او را به دوستانتان معارفه کنید خوشحال میشوید و هنگامی در جمع خانواده وجود دارد، حس میکنید همه چیز سر جای خودش قرار گرفته است. این یعنی او نهتنها فرد مهمی برای شما است، بلکه جایی در قلب و زندگیتان اشکار کرده که هیچکس فرد دیگر نمیتواند جای او را بگیرد.
۳۱. برای آیندهی مشترک برنامهریزی میکنید
هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار میکنید، برنامههای آیندهتان دیگر «من» ندارند، بلکه همه چیز «ما» میبشود. برای مثال هنگامی به سفر فکر میکنید، فکر میکنید که چطور این تواناییها را با او به اشتراک خواهید گذاشت. یا هنگامی به خانهای که میخواهید در آینده بخرید فکر میکنید، دکوراسیون آن را مطابق سلیقهی هر دویتان فکر میکنید. حتی در آرزوها و اهداف شخصیتان، وجود او را در کنارتان میبینید و میخواهید هر موفقیتی که به دست میآورید، در کنار او جشن بگیرید. برای شما آینده، بدون او چیزی کم دارد.
۳۲. برای او بهترین نسخهی خودتان میشوید
هنگامی فردی را اشکار کنید که واقعا دوستش دارید، انگیزه اشکار میکنید تا بهترین خودتان باشید. احتمالا عادتهای بد قبل را کنار بگذارید، همانند سیگار کشیدن یا بینظمی. احتمالا به فکر سلامت خود بیفتید و ورزش را اغاز کنید، چون میخواهید زندگی طویلتری در کنار او داشته باشید. حتی در کار و حرفهتان هم تلاش بیشتری میکنید تا آیندهی بهتری برای هر دویتان بسازید. وجود او شما را به فردی تبدیل میکند که همیشه میخواستید باشید؛ فردی که نیرومندتر، سالمتر و شادتر است، نه برای خودش، بلکه برای فردی که دوستش دارد.
۳۳. چیزهایی را که دوست دارد یاد میگیرید
احتمالا قبل از آشنایی با او هیچ علاقهای به ورزش یا تماشای فیلمهای علمیتخیلی نداشتید، اما چون میدانید او عاشق این چیزهاست، تلاش میکنید درمورد این چیزها یاد بگیرید. این یادگیری نهتنها به او مشخص می کند که چه مقدار برای علایقش قیمت قائل هستید، بلکه فرصتی میبشود برای شناخت زیاد تر همدیگر. احتمالا حتی سپس از مدتی فهمید شوید که خودتان هم به این علایق علاقهمند شدهاید. بههرحال، دوست داشتن فردی یعنی دقت به چیزهایی که برای او مهم می باشند، حتی اگر برای شما مهم نبوده باشند.
۳۴. نمیخواهید او را نومید کنید
هنگامی فردی را اشکار میکنید که اینقدر برای شما مورد قیمت است، نمیخواهید کاری کنید که به شما شک کند یا اعتمادش از بین برود. همه تلاشتان را میکنید که همیشه در نظر او بهترین باشید. احتمالا بعضی اوقات نادرست کنید، اما برای جبران آن میجنگید، چون نمیخواهید او را نومید کنید. این ضمانت و تلاش شما نشاندهندهی مقدار اهمیت این رابطه برای شما است.
۳۵. رابطهی شما همانند تیم دونفره است
شما و او همانند دو عضو یک تیم هستید. مشکلات و چالشها دیگر ترسناک نیستند، چون میدانید که کنار هم میتوانید از بعد همه چیز بربیایید. هر کدام از شما جایگاه خودتان را دارید و تواناییها و توانمندیهای خاص خود را به رابطه میآورید. اما کنار هم نیرومندتر و کاملتر میشوید. مهم نیست دنیا چه مشکلاتی جلوی شما میگذارد، شما دو نفر همیشه از هم حمایتمیکنید و اجازه نمیدهید چیزی بینتان فاصله بیندازد.
۳۶. عیبهای او را میپذیرید
هیچکس کامل نیست و شما هم این را میدانید. هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار میکنید، عیبها و نقصهای او را هم میپذیرید و دوست دارید. برای مثال امکان پذیر فراموشکار باشد یا عادتهای کوچکی داشته باشد که دیگران را اذیت میکند، اما برای شما اینها فقط بخشی از شخصیت او می باشند. دوست داشتن واقعی یعنی پذیرفتن فردی همان گونه که هست، نه فقط قسمتهای خوبش.
۳۷. لحظات سخت شما را به هم نزدیکتر میکند
زندگی همیشه آسان نیست و لحظات سخت برای همه پیش میآید. اما هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار کنید، این لحظات سخت شما را به هم نزدیکتر میکند. بهجای این که از هم دور شوید، زیاد تر به هم تکیه میکنید و رابطهتان نیرومندتر میبشود. برای مثال هنگامی او مریض است، شما مراقبت میکنید و هنگامی شما مشکلی دارید، او بهترین پشتیبان شما میبشود. این پشتیبانیهای کوچک و بزرگ می باشند که رابطه را محکمتر و عاشقانهتر میکنند.
۳۸. حس امنیت میکنید
کنار او بودن همانند پناهگاهی امن است. هر مشکلی که در زندگی داشته باشید، میدانید که او همیشه کنار شما خواهد می بود و شما را حمایتمیکند. این حس امنیت نهتنها احساسی عاطفی، بلکه احساسی روحی است. کنار او دیگر از چیزی نمیترسید، چون میدانید هر اتفاقی هم که بیفتد، او به شما پشتیبانی میکند تا از پسش بر بیایید.
۳۹. هیچزمان از گفتن «دوستت دارم» خسته نمیشوید
حتی اگر هزار بار هم به او بگویید «دوستت دارم»، باز هم هر بار که میگویید انگار اولین بار است. این جمله از ته دل و با احساسی واقعی گفتن میبشود. شما هر روز جستوجو بهانهای هستید تا احساساتتان را به او بگویید و لبخندش را ببینید. این کلمات برای شما هیچزمان تکراری نمیشوند.
۴۰. حس میکنید او وطن و خانهی شما است
خانه همیشه جایی نیست که در آن زندگی میکنید، بلکه جایی است که در آن حس اسایش و امنیت دارید. هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار کنید، وجود او برای شما همانند یک خانهی واقعی میبشود. فرقی نمیکند کجا باشید، هنگامی او کنار شما است، حس میکنید به خانه برگشتهاید. خانهای که پر از محبت، اسایش و عشق است.
۴۱. از پیروزیهای کوچک او هم ذوق میکنید
حتی اگر پیروزی او کوچکترین چیز ممکن باشد، برای شما یک جشن بزرگ است. احتمالا به کاری که برایش مهم می بود مقداری پیشرفت کرده باشد یا مهارتی تازه یاد گرفته باشد. شما از دیدن خوشحالیاش سرشار از افتخار میشوید و حتی احتمالا زیاد تر از خودش ذوق کنید. پیروزی او برای شما همانند پیروزی شخصیتان است.
۴۲. هنگامی نیست، دلتان میخواهد هر چیزی را با او به اشتراک بگذارید
هنگامی در طول روز چیزی دلنشین، خندهدار یا حتی ازردهکننده میبینید، اولین کسی که میخواهید آن را با او در بین بگذارید اوست. هر اتفاق کوچک و بزرگی را به یاد او میافتید و فکر میکنید اگر در کنارتان می بود، چطور عکس العمل نشان میداد. این میل به بهاشتراکگذاری مشخص می کند چه مقدار وجود او در ذهن و زندگیتان پررنگ است.
۴۳. چیزهایی که قبلاً دوست نداشتید، با او لذتقسمت خواهد شد
احتمالا قبلاً به سفرهای طویل یا پیادهروی علاقه نداشتید، اما هنگامی او در کنار شما باشد، حتی این فعالیتها هم به تواناییای لذتقسمت تبدیل خواهد شد. وجود او علتمیبشود به دنیای اطرافتان با دید متغیری نگاه کنید و از چیزهایی که قبلاً کسلکننده بودند، لذت ببرید.
۴۴. برای او صبورتر میشوید
هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار میکنید، صبوری بیشتری از خودتان نشان میدهید. احتمالا روزی از موضوعات کوچک عصبانی میشدید، اما برای او تلاش میکنید زیاد تر صبور باشید. صبوری شما نتیجهی عشقی است که به او دارید و نمیخواهید رابطهتان تحت تأثیر مسائل کوچک و زودگذر قرار بگیرد.
۴۵. حتی اختلافات هم شما را از هم دور نمیکند
اختلاف نظرها در هر رابطهای طبیعی است، اما هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار میکنید، این اختلافات علتنمیبشود از هم دور شوید. برعکس، تلاش میکنید به دیدگاههای هم احترام بگذارید و راهحلی مشترک اشکار کنید. برای شما مهم نیست که چه فردی حق دارد؛ مهم این است که رابطهتان سالم و پایدار باقی بماند.
۴۶. میتوانید ساعتها بدون خسته شدن با او سخن بگویید کنید
هنگامی کنار او هستید، سخن بگوییدهایتان هیچزمان همه نمیشوند. از خاطرات کودکی گرفته تا برنامهها و رؤیاهای آینده، همیشه موضوعی برای سخنزدن اشکار میکنید. حتی او گفت و گوهای بهظاهر بیاهمیت هم برای شما دلنشین خواهد شد چون سخن بگوییدکردن با او همانند نفسکشیدن راحت و طبیعی است.
۴۷. در برتری قرار دادن او برایتان طبیعی است
هنگامی نیمهی گمشدهتان را اشکار کنید، ناخودآگاه او را در برتریهای زندگیتان قرار میدهید. این برتریبندی نه بهخاطر اجبار، بلکه از روی علاقه است. برای مثال برنامههای خودتان را تحول میدهید تا بتوانید در روز مهمی کنار او باشید یا کارهای خود را کنار میگذارید تا به او پشتیبانی کنید.
۴۸. همیشه جستوجو راههایی برای خوشحال کردن او هستید
مدام به این فکر میکنید که چطور میتوانید او را خوشحال کنید. احتمالا برایش هدیهای کوچک بخرید یا او را به جایی ببرید که زمانها آرزویش را داشته است. حتی کارهای ساده همانند درستکردن چای یا نوشتن یادداشتی مهر امیز هم برایتان مورد قیمت میبشود، چون میخواهید لبخند او را ببینید.
۴۹. از تغییرات مثبت او حمایتمیکنید
هنگامی میخواهد تغییری در زندگیاش تشکیل کند، شما اولین کسی هستید که از او حمایتمیکنید. احتمالا بخواهد رژیم بگیرد، شغلی تازه را امتحان کند یا در دورهای آموزشی ثبتنام کند. شما همانند یک مربی تشویقش میکنید و از دیدن کوششهایش خوشحال میشوید، چون میخواهید به بهترین نسخهی خودش تبدیل بشود.
۵۰. هنگامی بیمار یا خسته است، زیاد تر از همیشه مراقبش هستید
عشق واقعی در روزهای سخت خودش را مشخص می کند. هنگامی نیمهی گمشدهتان بیمار یا خسته است، بدون این که بخواهید از او انتظار جبران داشته باشید، از او مراقبت میکنید. احتمالا برایش سوپ درست کنید، دمای بدنش را چک کنید یا فقط در کنارش بنشینید تا بداند تنها نیست. این دقت شما نه از روی ماموریت، بلکه از عمق محبت و عشقی است که به او دارید.
نیمه گمشده چیست؟
نیمهی گمشده اصطلاحی است که به شخصی اشاره دارد که گویی تکمیلکنندهی شما است؛ فردی که هنگامی در کنارتان وجود دارد، حس میکنید به کمال رسیدهاید و همهچیز در جای خود قرار گرفته است. این مفهوم طبق معمولً در ادبیات، روانشناسی عشق و داستانهای عاشقانه به کار میرود و ریشه در باور قدیمی دارد که هر انسان در ابتدا یک حاضر کامل بوده، اما بعدها به دو نیمه تقسیم شده و اکنون در جستجوی نیمهی دیگر خود است.
آیا نیمهی گمشده واقعی است؟
در روانشناسی مدرن، مفهوم نیمهی گمشده زیاد تر به گفتن استعارهای از یک رابطه سالم و متعادل شناخته میبشود. این بدان معنی نیست که تنها یک نفر در دنیا برای شما مناسب است، بلکه اشاره دارد به فردی که در کنار او حس میکنید خود واقعیتان هستید و رابطهتان سرشار از مطمعن و محبت است.
ویژگیهای نیمهی گمشده
۱. فهمیدن کننده:
نیمهی گمشده فردی است که شما را عمیقاً فهمیدن میکند، حتی بدون این که حرفی بزنید. احساسات شما را میفهمد و میتواند با یک نگاه یا سکوت، حال شما را فهمیدن کند.
۲. امنیت دهنده:
هنگامی در کنار او هستید، حتی در سختترین لحظات زندگی، حس اسایش و امنیت دارید. وجود او همانند لنگری است که شما را در طوفانهای زندگی پایدار نگه میدارد.
۳. تکمیل کننده:
نیمهی گمشده شما را به چالش میکشد و در عین حال نقصها و کمبودهایتان را پر میکند. او شما را به فرد بهتری تبدیل میکند، بدون این که از شما بخواهد خودتان نباشید.
۴. پذیرنده خود واقعی شما:
او شما را همان گونه که هستید میپذیرد، با همه عیبها و نقصهایتان. ملزوم نیست برای خوشایند او تظاهر کنید یا نقش بازی کنید؛ چون میتوانید خود واقعیتان باشید.
۵. تشویق کننده:
نیمهی گمشده فردی است که همیشه در کنار شما است و شما را برای رسیدن به رؤیاها و اهدافتان تشویق میکند. هنگامی به چیزی شک دارید، او به شما یادآوری میکند که چه مقدار توانمند هستید.
۶. تفاهم در اصول و قیمتها:
احتمالا همهچیز درموردی شما و او یکسان نباشد، اما در اصول و قیمتهای اساسی زندگی، با هم هماهنگ هستید. این هماهنگی علتمیبشود بتوانید برای آیندهای مشترک برنامهریزی کنید.
تفاوت نیمهی گمشده با عشق عادی
در عشق عادی، بعضی اوقات جذابیت اولیه و هیجانات زودگذر علتایجاد رابطه میبشود، اما در رابطهای که با نیمهی گمشده شکل میگیرد، پیوندی عمیقتر وجود دارد که با گذر زمان محکمتر میبشود. این رابطه بر پایهی فهمیدن، مطمعن و احترام متقابل بنا میبشود.
برگرفته از: lifehack.org
دسته بندی مطالب