هوش موسیقیایی: تعریف، ویژگی‌ها و راه‌های تقویت آن

هوش موسیقیایی: تعریف، ویژگی‌ها و راه‌های تحکیم آن_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

هوش موسیقیایی که به آن هوش موزیکال هم حرف های می‌بشود، در واقع به توانایی فهمیدن و فهمیدن موسیقی، آهنگسازی و اجرای آن اشاره دارد. افرادی که هوش موسیقیایی زیاد دارند، طبق معمولً موسیقی را به‌خوبی می‌فهمند، تفاوت بین نت‌های گوناگون موسیقی را تشخیص خواهند داد و موضوعات گوناگون را با پشتیبانی شعر و ریتم بهتر یاد می‌گیرند.

هوش موسیقیایی چیست؟

هاوارد گاردنر، روانشناس و استاد دانشگاه هاروارد، با اراعه نظریه‌ هوش‌های چندگانه در کتاب «چارچوب‌های ذهن: نظریه‌ هوش‌های چندگانه» در سال ۱۹۸۳، برای اولین بار موضوعی را نقل کرد که علتایجاد تحول در عرصه هوش بشر شد. مطابق این نظریه، انسان به‌جای یک هوش واحد، چندین نوع هوش دارد که یکی از آن‌ها هوش موسیقیایی است.

مطابق نظریه گاردنر، هوش یک قابلیت یا توانایی واحد نیست، بلکه ترکیبی از ۹ هوش نزدیک است. افرادی که هوش موسیقیایی‌شان زیاد تر است، همیشه جستوجو این می باشند که برای یادگیری موضوعات تازه، الگوهایی را در آن اشکار کنند. به‌عبارت دیگر، انگار این افراد، بر پایه الگوها فکر می‌کنند. برای آشکار‌تر شدن نوشته به این مثال دقت کنید: افرادی با هوش موسیقیایی، برای یادگیری یک زبان تازه، تلاش می‌کنند الگوهای تکراری در گرامر یا تلفظ‌ها اشکار کنند تا به یادگیری سریع تر و مؤثرتر آن‌ها پشتیبانی کند.

نظریه هوش موسیقیایی گاردنر

مطابق نظریه هوش موسیقیایی گاردنر، افرادی که سطح هوش موسیقیایی بالایی دارند، می‌توانند ملودی‌ها را تشخیص دهند، در آهنگسازی و نوازندگی توانایی دارند و افکت‌های گوناگون موسیقی را تشخیص خواهند داد. این افراد، حس شنوایی قوی دارند و لذت بیشتری از موسیقی می‌برند و برخی از آن‌ها، حتی بدون توانایی حرفه‌ای هم توانایی نوازندگی و آهنگسازی دارند.

افرادی که سطح هوش موسیقیایی بالایی دارند، در گفتار و زبان هم به‌جستوجو الگو می‌گردند. یکی دیگر از توانمندیهای این افراد، توانایی شعر‌سازی و قافیه‌بازی با چیزهای ساده‌ای است که می‌خواهند آن را برای بسپارند، برای مثالً فهرست خرید مواد غذایی.

این افراد طبق معمولً زیاد به موسیقی و ریتم‌ها فکر می‌کنند و به صداها و ضرباهنگ‌ها حساسند. برای مثالً امکان پذیر زمان انجام فعالیت‌های روزمره، توجهشان به‌طور ناخودآگاه به‌سمت ریتم‌ها و ملودی‌ها جلب می‌بشود یا به‌راحتی ‌بتوانند با گوش دادن به یک قطعه موسیقی، صدای سازهای گوناگون را تشخیص دهند. به‌طورکلی، افراد با هوش موسیقیایی، توانایی‌ اختصاصی‌ای در شنیدن، تحلیل و فهمیدن موسیقی دارند و از این توانمندیها در زندگی روزمره خود هم منفعت گیری می‌کنند.

افراد دارای هوش موسیقیایی بالا چه نشانه‌هایی دارند؟

می‌خواهید بدانید چه افرادی هوش موسیقیایی دارند؟ به این نشانه‌ها دقت کنید:

  • همیشه به جستوجو الگوها در محیط می باشند.
  • به‌سمت صداها جذب خواهد شد.
  • عبارات و کلمات زبان‌های خارجی را به‌شدت نگه داری می‌کنند.
  • از رقصیدن و آواز خواندن لذت می‌برند.
  • سطح فهمیدن بالایی از ساختار، نت‌ها، لحن و ریتم موسیقی دارند.
  • از الگوسازی برای یادآوری چیزها منفعت گیری می‌کنند.
  • در نواختن چندین ساز توانایی دارند.
  • تعصب خاصی روی موسیقی دارند.
  • آهنگ‌ها را به‌راحتی برای می‌سپارند.

افراد دارای هوش موسیقیایی بالا چه ویژگی‌هایی دارند؟

افراد دارای سطح هوش موسیقیایی بالا ویژگی‌های بسیاری دارند که با اهمیت ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

  • تفکر موسیقیایی: افرادی که هوش موسیقیایی زیاد دارند، تمایل دارند که به شکل انتزاعی و در قالب موسیقی فکر کنند. آن‌ها دوست دارند افکار خود را به‌ طوری در قالب ملودی‌ها، ضرب‌ها، تون‌ها و ریتم‌ها قرار دهند.
  • علاقه زیاد به موسیقی: این افراد، در یک کلام، عاشق موسیقی می باشند. آن‌ها عاشق این هستن که صدای موسیقی را بشنوند، قطعات دشوار موسیقی را اجرا کنند و از هر چیزی مرتبط با موسیقی لذت ببرند.
  • آهنگسازی: افرادی که سطح هوش موسیقیایی بالایی دارند، عاشق این می باشند که راه‌های جدیدی برای خلق صداها، ملودی‌ها و موسیقی‌های تازه اشکار کنند.
  • تحلیل عناصر موسیقی: این افراد دوست دارند هر موسیقی را که می‌شنوند، تحلیل کنند. به‌عبارت دیگر، آن‌ها به‌خوبی می‌توانند صدای همه سازهای حاضر در یک قطعه موسیقی را شناسایی کنند. آن‌ها این چنین دوست دارند درمورد فرایندی فکر کنند که تبدیل ساخت یک قطعه موسیقی می‌بشود.
  • نواختن ساز: طبق معمولً افرادی که سطح هوش موسیقیایی بالایی دارند، می‌توانند نت‌های موسیقی را بخوانند؛ اما بعضی اوقات هم می‌توانند بدون نیاز به نت‌نویسی، قطعات زیبایی را اجرا کنند.
  • شناخت ریتم‌های صحیح: این افراد زیاد تر به‌خوبی می‌توانند چندین ساز گوناگون را بنوازند. به این علت، به‌راحتی تشخیص خواهند داد که آیا قطعه‌ای خارج از ملودی یا ریتم اجرا می‌بشود یا خیر.
  • وجود پررنگ موسیقی در همه جوانب زندگی: اگر دقت کنید، موسیقی در زندگی افرادی که سطح هوش موسیقیایی بالایی دارند، جزئی از روزمره آن‌ها است. این افراد، زیاد تر موسیقی گوش خواهند داد و یا اگر به‌ندرت در محیط ساکت قرار بگیرند، دارند آهنگی را زیر لب می‌خوانند.

چرا هوش موسیقیایی اهمیت دارد؟

هوش موسیقیایی از این نظر اهمیت دارد که علتجهش در روال آموزش می‌بشود. این نوشته، به‌طور خاص در آموزش کودکان خودنمایی می‌کند. احتمالا دلنشین باشد بدانید که موسیقی حتی قبل از به دنیا آمدن هم بخشی از زندگی ما بوده است و به همین علت، هر کودک، تا حدی هوش موسیقیایی دارد. علاوه بر این، موسیقی ابزار قدرتمندی است که نقش مهمی در رشد و پیشرفت کودکان دارد و می‌تواند توانایی‌ها و توانمندیهای بسیاری را در آن‌ها تحکیم کند. تحقیقات نشان داده‌اند که آموزش موسیقی تأثیر مثبتی بر رشد فیزیکی و توانمندیهای شناختی، اجتماعی و عاطفی در کودکان دارد. محققان به دلایل بسیاری که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم، اعتقاد دارند که افزایش هوش موسیقیایی کودکان زیاد حائز اهمیت است.

  1. یادگیری تمرکز و صبر: می‌خواهید فرزندتان موسیقی یاد بگیرد؟ صبور باشید. با تمرین موسیقی دو توانایی مهم در کودکان تحکیم می‌بشود: صبر و تمرکز. آشکار است که این دو توانایی در دیگر حوزه‌ها هم کاربرد دارند.
  2. تحکیم توانایی‌های شناختی و حرکتی: نوت‌خوانی و تبدیل آن‌ها به حرکات انگشتان، جهت تحکیم توانایی‌های حرکتی و شناختی کودک از طریق هماهنگی بین چشم و دست می‌بشود.
  3. منفعت گیری از الگوها: از توانمندیهای مهمی که کودکان با یادگیری الگوهای ملودی‌ها و ریتم‌ها یاد می‌گیرند، می‌توان به شناخت الگوها، تحکیم توانایی‌ حل قضیه و تفکر منطقی اشاره کرد.
  4. تحکیم حافظه شنیداری: از آنجا که موسیقی از طریق گوش به ذهن نفوذ می‌کند و در حافظه ثبت می‌بشود، یکی از مزایای هوش موسیقیایی را می‌توان تحکیم حافظه و به‌خصوص حافظه شنیداری دانست.
  5. فهمیدن مفاهیم ریاضی: کودکان با یادگیری نُت‌هایی همانند نُت‌های ربع و نیم، بهتر می‌توانند مفاهیم ریاضی را فهمیدن کنند.
  6. تحکیم خلاقیت: کودکانی که آموزش موسیقی می‌بینند، می‌توانند در چارچوب قوانین موسیقی بداهه‌نوازی کنند. این توانایی خلاقیت و انعطاف‌پذیری فکری را در آن‌ها تحکیم می‌کند.

چه شغل هایی برای افرادی با هوش موسیقیایی بالا مناسب می باشند؟

افرادی که هوش موسیقیایی بالایی دارند، به‌خوبی زیروبم صدا، ریتم و ضرباهنگ‌ها را می‌شناسند. به همین علت گستره شغل مناسب هوش موسیقیایی زیاد متنوع است. برخی از با اهمیت ترین و معروف‌ترین‌ها موارد زیر می باشند:

  • مدرس موسیقی
  • ترانه‌سرا
  • خواننده
  • تهیه‌کننده موسیقی
  • دی‌جی

چطور هوش موسیقیایی را تحکیم کنیم؟

تعداد بسیاری از نوابغ موسیقی، افرادی می باشند که در این عرصه توانایی ذاتی دارند. یکی از اعجوبه‌های دنیای موسیقی، آنتونی توماس نام دارد. او هم نابینا است و هم اتیسم دارد. با این حال، او بیشتر از ۲۰ ساز می‌نوازد و بیشتر از ۸۰۰۰ آهنگ را نگه داری است. این‌ها مشخص می کند که توماس به‌رغم ناتوانمندی‌هایی که گفتیم، سرشار از هوش موسیقیایی است. با این حال، افرادی هم که به‌طور ذاتی هوش موسیقیایی سرشار ندارند، می‌توانند با انجام برخی تمرینات، هوش موسیقیایی خود را تحکیم کنند. از جمله:

  • آواز خواندن زمان دوش گرفتن یا زمان رانندگی.
  • سرودن شعر
  • خواندن شعر
  • وجود درکنسرت یا تماشای نمایش‌های موزیکال
  • گوش دادن به موسیقی دلخواه
  • عضویت در گروه کُر و تحکیم توانایی آوازخوانی
  • پخش موسیقی زمان مطالعه، آشپزی یا غذا خوردن
  • یادگیری یک ساز
  • گوش دادن به موسیقی‌هایی با سبک‌های گوناگون
  • تمرین قطعات ساده با یک کیبورد الکترونیک
  • تشخیص پرندگان از طریق تفاوت صدای آن‌ها

چطور هوش موسیقیایی کودک را تحکیم کنیم؟

برای تحکیم هوش موسیقیایی کودک راه حلهای مختلفی وجود دارد. در ادامه برخی از آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

  1. از کودک بخواهید شعر بسازد

از کودک بخواهید یکی از خاطره‌های خود یا داستان‌هایی که شنیده را به یاد بیاورد و در قالب شعر آن را تعریف کند. دقت کنید که ملزوم نیست حتماً شعر کودک قافیه درستی داشته باشد. مقصد این است که کلمات را آهنگین گفتن کند.

  1. از کودک درمورد هر آهنگی که می‌شنود، نظرخواهی کنید

تلاش کنید به‌طور منظم یک قطعه ساده را برای کودک پخش کنید. سپس از او سوال کنید که آهنگ آرام می بود یا تند؟ هنگامی این آهنگ را شنیدی چه احساسی داشتی؟ باید دقت کنید که یک آهنگ مشابه با سن کودک انتخاب کنید.

  1. کلمات را با موسیقی آموزش دهید

به گمان زیادً تا بحال فهمید شده‌اید که فهمیدن برخی کلمات و مفاهیم پیچیده برای کودک سخت است. در این شرایط، می‌توانید کلمات را قسمت به قسمت و آهنگین به کودک آموزش دهید. این روش نه ‌تنها علتمی‌بشود که کلمات را به ‌خوبی یاد بگیرد، بلکه هوش موسیقیایی کودک را هم تحکیم می‌کند.

  1. برای کودک آواز بخوانید

اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم بهتر است آوازخوانی برای کودک را از وقتی اغاز کنید که تا این مدت به دنیا نیامده است. جنین هم فهمیدن می‌کند که نت‌های موسیقی با هم تفاوت دارند! این روال آوازخوانی برای کودک را ادامه بدهید. هنگامی که فرزندتان آن‌قدر بزرگ شد که بتواند کلمات را کمابیش درست گفتن کند، از او بخواهید که همراه با شما آواز بخواند.

  1. آهنگسازی با پشتیبانی وسایل آشپزخانه

تلاش کنید چند وسیله گوناگون با جنس‌های متفاوت را کنار هم بگذارید و با قاشق روی آن‌ها ضربه بزنید. برای مثالً می‌توانید از قابلمه، ماهی‌تابه، ظرف پلاستیکی و لیوان منفعت گیری کنید. از کودکتان هم بخواهید که همان کارها را تکرار کند. به این صورت، کودک با مفهوم ریتم و زیر و بم صداها آشنا می‌بشود.

  1. بازی با سازهای اسباب‌بازی

بازی با ساز را فراموش نکنید! یکی از کارها دلنشین برای کودکان بازی کردن با سازهای اسباب‌بازی همانند بلز یا نی دهانی است. تلاش کنید ابتدا قطعات ساده را با این سازها برای کودک اجرا کنید. سپس به کودک این زمان را بدهید که بتواند با آزمون‌ و اشتباه ساز بزند و به‌مرور این کار را با ریتم‌های منظم انجام دهد.

افراد مشهور و باهوش موسیقیایی

با دقت به مطالبی که تا اینجا گفتیم، به گمان زیادً خودتان هم گمان می‌زنید که کدام یک از افراد مشهور، هوش موسیقیایی زیاد دارند. ما هم در ادامه چند نفر را معارفه می‌کنیم:

  • لودویگ فان بتهوون: یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان تاریخ است که تعداد بسیاری از قطعات معروف خود را هنگامی نوشت که شنوایی خود را از دست داده می بود. او توانایی اختصاصی‌ای در فکر نُت‌ها و صدای همه سازها در ذهن خود داشت و همین توانمندی‌اش علتشد تا بتواند شاهکارهای بی‌نظیری خلق کند.
  • مایکل جکسون: خواننده پاپی که با فهمیدن ریتم‌ها و حرکات موزون، میلیون‌ها نفر را شیفته خود کرد. جکسون توانایی خاصی در اجرای حرکات پیچیده داشت، به‌طوری که به نظر می‌رسید قوانین فیزیک را هم به چالش می‌کشد.
  • مایلز دیویس: نوازنده بزرگ ترومپت و آهنگسازی می بود که تأثیر بسزایی بر موسیقی سبک جاز در اواخر دهه ۱۹۴۰ داشت. دیویس یکی از نوابغ موسیقی می بود. حساسیت‌هایی که در نوازندگی به خرج می‌داد، تا این مدت هم تحسین‌برانگیز است.
  • جیمی هندریکس: گیتاریستی که بخشی از تاریخ موسیقی را ساخت. هندریکس یکی از اولین گیتاریست‌هایی می بود که از افکت‌ها و ابزارهای تغییردهنده تن صدا در موسیقی راک منفعت گیری کرد.
  • یوهان سباستین باخ: آهنگساز و نوازنده ارگ و کلاویه‌دار آلمانی که تأثیر بسیاری بر موسیقی کلاسیک داشت. باخ با ترکیب ملودی‌ها و هارمونی‌ها، قطعات پیچیده و زیبایی را خلق کرد.

می‌خواهید بدانید که چه مقدار هوش موسیقیایی دارید؟یکی از جامع‌ترین مثالهای آزمون انواع هوش را در اینجا می‌بینید. با انجام این آزمون، می‌توانید هوش موسیقیایی و دیگر هوش‌های خود را بسنجید.

با هوش موسیقیایی چه مقدار آشنایی؟

هوش موسیقیایی یعنی توانایی فهمیدن، تشکیل و تحلیل صداها، تشخیص ریتم‌ها، الگوهای صوتی و ملودی‌ها. تحکیم هوش موسیقیایی، به شما پشتیبانی می‌کند تا به فهمیدن عمیق‌تری از جهان حوالی خود برسید. هوش موسیقیایی، برای همه افراد و در همه سنین، ابزاری قوی برای گسترش فردی و ترقی توانایی‌های ارتباطی به حساب می‌آید. تحکیم هوش موسیقیایی، علاوه بر بهبود توانمندیهای شنیداری و افزایش خلاقیت، جهت تحکیم توانایی‌های اجتماعی، حافظه و تمرکز می‌بشود.

منبع: simplypsychology , mybrightwheel

 

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

رفع دلتنگی چطور ممکن است؟

چطور از بین بردن دلتنگی کنیم؟+دلایل دلتنگی و راهکارهای از بین بردن آن_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

دلتنگی از آن دسته احساساتی است که احتمالا زیاد از ما هر روز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. دلتنگی می‌تواند صدها شکل گوناگون داشته باشد؛ چه عزیزی را ازدست‌داده باشید و چه یک رابطه‌ عاطفی عمیق را همه کرده باشید، هر یک به‌نوعی می‌توانند شما را دلتنگ کند. اینجاست که از بین بردن دلتنگی اهمیت اشکار می‌کند. هرچند که دلتنگی گاه می‌تواند شیرین باشد و نوید وصال بدهد، اما زیاد اوقات می‌تواند دردناک هم باشد.

کارد که به استخوان برسد، باید به جستوجو راه چاره‌ای برای از بین بردن دلتنگی باشید. برای این کار نیز ابتدا باید علت و علت را اشکار کرد. درست به همین علت ما در این نوشته می‌خواهیم با اهمیت ترین دلایل دلتنگی را در کنار هم بازدید کنیم، با نشانه‌های آن آشنا شویم و سپس بهترین راه‌حل را برای از بین بردن آن کشف کنیم.

نشانه‌هایی که خبر از دلتنگی خواهند داد

چنان که به آن اشاره کردیم، اولین قدم برای از بین بردن دلتنگی، آن است که با نشانه‌های آن آشنا باشیم. دلتنگی را در اینجا می‌توان همانند به یک بیماری دانست که علائم خاص خودش را دارد. از جمله با اهمیت ترین نشانه‌هایی که خبر از دلتنگ‌شدن ما خواهند داد، باید موارد زیر را نام برد:

این دسته از نشانه‌ها را در حالت عادی می‌توان با اهمیت ترین علائم دلتنگی دانست؛ اما ملزوم است بدانیم که گاه مشکل می‌تواند جدی‌تر باشد. اگر این علائم آن‌قدر زیاد می باشند که زندگی عادی را مختل کرده‌اند، کار از از بین بردن دلتنگی قبل است. در این اوقات بهتر است با یک متخصص مشورت کنیم، چون گمان آن وجود دارد که دچار افسردگی شده باشیم.

اصلاً چرا دلتنگ فردی می‌شویم؟

سپس از شناخت با اهمیت ترین نشانه‌های وجود حس دلتنگی، قدم دوم برای از بین بردن دلتنگی آن است که دلایل آن را بدانیم. همان گونه که قبل‌تر نیز به آن اشاره کردیم، دلتنگ‌شدن می‌تواند به صدها شکل گوناگون ظاهر بشود. بعضی اوقات جریان زندگی، دو فرد گرامی را از یکدیگر جدا می‌کند و این جدایی را می‌توان با اهمیت ترین علت دلتنگی دانست. به‌طورکلی دلایل دلتنگی را می‌توان در ۳ دسته‌بندی مهم قرار داد:

۱- دلتنگی برای فردی که از ما دور است

اولین شکل دلتنگی وقتی رخ می‌دهد که ما از نظر جغرافیایی از فردی دور افتاده باشیم. در این صورت، پیداکردن یک راه برای ربط با این شخص زیاد مهم است. ساده‌ترین راهکار برای از بین بردن دلتنگی آن است که به او مطلب دهیم، تماس صوتی یا تصویری بگیریم و به او بگوییم که به فکرش هستیم. هرچند که احتمالا همانند اسبق نتوانیم با این افراد دیدار داشته باشیم، اما نگه داری ربط با منفعت گیری از راه‌های گوناگون دیگر، می‌تواند از بار دلتنگی ما بکاهد.

۲- دلتنگی برای فردی که وقتی او را می‌شناختیم

چه رابطه ما با دیگران دوستانه باشد و چه عاطفی، درهرصورت این رابطه امکان پذیر روزی به آخر برسد. سپس از آخر این‌گونه روابط، برای مدتی حس دلتنگی و حسرت شدیدی به ما دست می‌دهد. جدایی از آدم‌های گرامی زندگی، می‌تواند حتی به احساسات فرد دیگر همانند غم و نفرت نیز منتهی بشود که یقیناً این احساسات کار را سخت‌تر خواهند کرد.

اگر جدایی از این فرد، خواست خود ما بوده باشد و دیگر نخواهیم این فرد را در زندگی‌مان داشته باشیم، باز هم امکان پذیر دچار دلتنگی شویم. این چنین شرایطی می‌تواند جهت سردرگمی ما بشود. اگر هم جدایی خواست ما نبوده باشد، بدون شک در کنار دلتنگی، امکان پذیر احساسات فرد دیگر همچون حسادت، خجالت، شرم، حس گناه، تنهایی، اضطراب اجتماعی را نیز توانایی کنیم.

چه این جدایی از طرف ما بوده باشد و چه نه، باید برای از بین بردن دلتنگی ناشی از آن به فکر چاره باشیم. چطور می‌توانیم دلتنگی را چاره کنیم؟ می‌توانیم هر روز احساسات خود را در جایی بنویسم. باید از پیگیری زندگی آن آدم گرامی در شبکه‌های اجتماعی دست برداریم، تلاش کنیم تنها نمانیم و با دوستان صمیمی‌مان زمان بگذرانیم. این کارها، از جمله ساده‌ترین قدم‌هایی است که می‌تواند مقداری حال و هوای دل ما را بهتر کند.

۳- دلتنگی برای عزیزی که از دست رفته است

اگر عزیزی را از دست داده باشیم، از بین بردن دلتنگی ناشی از فوت این فرد احتمالا اندکی چالش‌برانگیزتر باشد. در این‌طور اوقات، نه‌تنها دلتنگ آن فرد هستیم، بلکه این دلتنگی با غم، سوگ و داغ‌دیدگی نیز همراه است. این احساسات بسته به هر فرد، امکان پذیر از ۶ ماه تا حتی ۲ سال ادامه داشته باشد.

هیچ راه‌حل ساده‌ای برای از بین بردن دلتنگی گرامی از دست رفته وجود ندارد؛ هرچند تا این مدت می‌توان با انجام چند کار ربط قلبی را با این افراد نگه داری کرد. برای مثال می‌توانیم از خاطرات خوشمان با این فرد بنویسیم یا حتی کتابچه‌ای برای بزرگداشت او تهیه کنیم. این چنین سخن بگویید درمورد این گرامی با افراد امن نیز می‌تواند زیاد سودمند باشد.

اولین قدم برای از بین بردن دلتنگی چیست؟

اکنون آمادگی کافی داریم که اولین قدم را برای از بین بردن دلتنگی برداریم. با اهمیت ترین کار برای اغاز این فرایند سخت، آن است که احساسات خود را به رسمیت بشناسیم، به آن‌ها بها بدهیم و از آن‌ها فرار نکنیم. فرقی نمی‌کند که علت دلتنگی ما چیست و این دلتنگی چه نشانه‌هایی دارد، درهرصورت اکنون زندگی ما تحول کرده است و ما باید این تحول را بپذیریم.

زندگی درهرصورت جریان دارد و قرار نیست که این جریان هیچ‌زمان برای ما توقف کند. مرور خاطرات خوب قبل و گرامی شمردن آن‌ها هرچند زیاد مورد قیمت است، اما نمی‌توانیم اجازه بدهیم که این کار مانع حرکت روبه‌جلو ما بشود. بودن به یاد فردی که روزی در زندگی ما وجود داشته هیچ ایرادی ندارد؛ اما بیشتر از حد فکرکردن به این چنین چیزهایی نه‌تنها به بهبودی و از بین بردن دلتنگی ما کمکی نمی‌کند، بلکه می‌تواند درد و اندوه ما را زیاد تر کند.

۷ راهکار موثر برای از بین بردن دلتنگی

اکنون زمان عمل فرارسیده است. از بین بردن دلتنگی مسیری طویل است که تنها با ممارست و ارامش قدم می‌توان آن را پشت سر گذاشت. راه‌های زیاد بسیاری برای این کار وجود دارد و بسته به هر شخص، یک راهکار می‌تواند بهتر از فرد دیگر نتیجه بدهد. به‌طورکلی، بهترین راهکارهایی که از نظر متخصصان برای از بین بردن دلتنگی مناسب است را می‌توانیم در موارد زیر خلاصه کنیم:

۱- احساسات خود را بپذیرید

همان گونه که در قسمت قبلی نیز به آن اشاره کردیم، برای از بین بردن دلتنگی ملزوم است که قبل از هر چیز، این حس را بپذیریم و به‌جای فرارکردن، روبه‌روی آن بایستیم. این که بخواهیم مدام خودمان را با چیزی مشغول کنیم یا کلاً این نوشته را مسکوت و سرکوب‌شده نگه داریم، نه‌تنها کمکی به حال ما نخواهد کرد، بلکه می‌تواند شرایط را سخت‌تر کند. پشتیبانی‌گرفتن از یک دوست امن یا مراجعه به روان شناس می‌تواند گزینه مناسبی باشد.

۲- انتظار بهبودی یک‌شبه نداشته باشید

دومین چیزی که در این بین زیاد به آن نیاز داریم، صبر و شکیبایی است. نباید انتظار داشته باشیم احساسات و خاطراتی که در طول چندین ماه و حتی چندین سال شکل‌گرفته‌اند، در عرض یک شب از بین بروند. از بین بردن دلتنگی سپس از جدایی بعضی اوقات امکان پذیر حتی تا ۲ سال هم طول بکشد. به همین علت، باید صبور باشیم و استقامت به خرج بدهیم. بسته به عکس العمل‌های دفاعی مغز ما، این زمان‌زمان می‌تواند برای هر فردی متفاوت باشد.

۳- به جنبه‌های مثبت جدایی فکر کنید

هر جدایی احتمالا دلتنگی تعداد بسیاری به همراه داشته باشد، اما بعضی اوقات می‌تواند جنبه‌های مثبتی نیز برایمان به همراه داشته باشد. بعضی اوقات ضررهای وجود یک شخص در زندگی ما می‌تواند زیاد تر از زیان های نبودنش باشد. درست به همین علت، فکرکردن به این جنبه‌های مثبت می‌تواند پشتیبانی شایانی به از بین بردن دلتنگی ما بکند. بعضی اوقات اوقات، جدایی می‌تواند مقدمات رشد ما را فراهم کند. بعضی اوقات هم می‌تواند سلامت روان ما را زیاد تر کند؛ حتی بعضی اوقات می‌تواند آزادی بیشتری برای ما فراهم آورد. همه این‌ها در کنار هم می‌توانند تحمل دلتنگی را ساده‌تر کنند.

۴- دوری از هر چیزی که دلتنگی ما را زیاد تر می‌کند

هنگامی که دلتنگ فردی هستیم، یکی از راهکارهای خوب برای از بین بردن دلتنگی آن است از هر چیزی که ما را یاد آن شخص می‌اندازد، دوری کنیم. امکان پذیر یادگاری‌هایی از آن شخص داشته باشیم، امکان پذیر عکس‌هایی از آن شخص داشته باشیم، حتی امکان پذیر تا این مدت آن شخص را در شبکه‌های اجتماعی جستوجو کنیم. دوری از همه این موارد می‌تواند به فرایند بهبودی ما پشتیبانی کند و احساسات دردناک را برای ما افت دهد.

۵- ذهن خود را مشغول نگه دارید

بیکاری و نداشتن مشغله فکری برای دلتنگی آفت است! درست به همین علت، اگر می‌خواهیم از دوران دلتنگی با پیروزی عبور کنیم، ملزوم است که ذهن خود را مدام مشغول نگه داریم. بیکاری می‌تواند فکر و خیال را زیاد تر کند که قطعاً هیچ کمکی به وضع ما نخواهد کرد. ورزش‌کردن، اغاز یک کار تازه، یادگرفتن یک هنر یا توانایی سودمند برای مشغول کردن ذهن و دوری از افکار منفی زیاد مؤثر خواهند می بود.

۶- سپاسگزاری را تمرین کنید

سپاسگزاری به‌معنی سپاس از چیزهایی است که در زندگی داریم. هرچند که امکان پذیر برای ازدست‌دادن فردی دلتنگ باشیم، اما بدون شک امکان پذیر صدها چیز مثبت دیگر در زندگی داشته باشیم. زیاد از ما به نقاط قوتی که داریم بی اعتنا هستیم یا حتی از آن‌ها خبر نداریم. شناسایی آن‌ها و سپاسگزاری بابت وجودشان می‌تواند به سلامت روان ما پشتیبانی کند و این چنین در از بین بردن دلتنگی مؤثر باشد.

۷- از متخصصان پشتیبانی بخواهید

در نهایت، اگر هیچ‌یک از راهکارهای فوق برای از بین بردن دلتنگی مؤثر نبودند، باید از یک متخصص پشتیبانی بگیریم. روان‌شناسان، با علم و توانایی‌ای که دارند می‌توانند برای از بین بردن احساسات دردناک ما در مسیر درستی قرار دهند و راهنمای ما در این سفر باشند. سخن بگویید‌کردن با دوستان و افراد امن زندگی‌مان، احتمالا نتایج مثبتی در پی داشته باشد، اما بدون شک یک متخصص می‌تواند به شکلی درست و اصولی در حل این‌طور مشکلات به ما پشتیبانی کند.

اگر فردی دلتنگ ما نشد چه کنیم؟

زیاد از اوقات امکان پذیر دلتنگ فردی باشیم که همانند ما، دلتنگ ما نیست. به‌عبارت‌دیگر، امکان پذیر دچار حس دلتنگی یک‌طرفه شویم. برای از بین بردن دلتنگی در این چنین مواقعی چه باید کرد؟ آیا باید به این حال گریست؟ آیا باید افسرده شد یا این که خواب‌وخوراک را از دست داد؟ قطعاً هر یک از این احساسات امکان پذیر برای ما رخ دهد و هیچ اشکالی هم در وجود آن‌ها نیست.

دلتنگی برای فردی که دلتنگ ما نیست، می‌تواند طیف گسترده‌ای از احساسات را در ما برانگیزد. اما این نوشته، هیچ ایرادی ندارد. تنها کاری که باید انجام دهیم، آن است که این احساسات را با همه وجود بپذیریم و سپس دست روی زانوهای خود بگذاریم، بلند شویم و رو به جلو قدم برداریم.

احساسات یک‌طرفه قطعاً می‌توانند زیاد دردناک باشند، اما در این چنین مواقعی ما توانایی کافی برای تحول احساسات فرد روبه رو را نداریم. این واقعیتی است که باید پذیرفت. رهاکردن و گذشتن، در این اوقات بهترین گزینه است. بالاخره فردی در زندگی ما خواهد آمد که قدر احساسات مورد قیمت ما را بداند. تنها کافی است که امید خود را از دست ندهیم.

به دلتنگی قناعت کن ارامش عمر اگر خواهی

که چون شد غنچه گل، در بوستان چندان نمی‌ماند

صائب تبریزی

از بین بردن دلتنگی دشوار است، اما غیرممکن نیست

بهبودی و از بین بردن دلتنگی را می‌توان همانند یک سفر طویل در مسیری پرپیچ‌وخم دانست. این مسیر فراز و نشیب‌های تعداد بسیاری دارد و عبور از آن اصلاً ساده نیست. رسیدن به مقصد با گذر از این مسیر احتمالا دشوار باشد، اما هیچ‌زمان غیرممکن نیست. اگر دلتنگ فردی هستیم، باید بدانیم که روزی این دلتنگی به سر خواهد آمد، اگر به‌قدر کافی به آن زمان بدهیم.

در این نوشته برای شما از با اهمیت ترین نشانه‌های دلتنگی سخن بگویید کردیم، با با اهمیت ترین علت‌های دلتنگی نیز آشنا شدیم. این چنین به با اهمیت ترین راهکارهای از بین بردن دلتنگی نیز اشاره کردیم. اگر دلتنگ فردی هستید و این حس دیگر برایتان آزاردهنده شده است، امیدواریم مطالب این مقاله برایتان سودمند واقع بشود و پشتیبانی کند تا بتوانید در مسیر بهبود اوضاع قدم بردارید.

 

منبع: .verywellmindverywellmindbetterhelp

 

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

همه چیز درباره تب دنگی + راه‌های انتقال، علائم، راه پیشگیری و شیوه‌های درمان

همه چیز درمورد تب دنگی + راه‌های انتقال، علائم، راه پیشگیری و روشهای درمان_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش







همه چیز درمورد تب دنگی + راه‌های انتقال، علائم، راه پیشگیری و روشهای درمان – چطور





















دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

۴ پیشنهاد علم روانشناسی برای بهبود زندگی شما

۴ نظر علم روانشناسی برای بهبود زندگی شما_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

در مسیر پیشرفت و تعالی، با چالش‌ها و موانعی روبرو می‌شویم که امکان پذیر مانع حرکتمان شوند. در این لحظات، نگرش و نحوه فکر ماست که به دادمان خواهد رسید. رویکردی همانند: «به هر حال انجامش می‌دهم.» این نحوه فکر، مظهر انعطاف‌پذیری، قاطعیت و شجاعت است و ما به پشتیبانی آن می‌توانیم از هراس‌ها، تردیدها و محدودیت‌های ذهنی خود را عبور کنیم. با منفعت گیری از این رویکرد، نه‌تنها می‌توانیم در مسیر تعالی فردی و شغلی قدم برداریم، بلکه می‌توانیم کیفیت روابط و سطح رفاه زندگی‌مان را هم بهبود ببخشیم.

می‌خواهید در زندگی‌تان پیشرفت کنید؟ بد نیست که این نکات را برای بسپارید:

  • ذهنیت «به‌هرحال انجامش می‌دهم» علتمی‌بشود روحیه انعطاف‌پذیری و نحوه فکر رشد در آدم‌ها پرورش اشکار کند. این نحوه فکر به ما پشتیبانی می‌کند تا برای تحکیم توانمندیهایمان، نقش تلاش و پشتکار را دست کم نگیریم.
  • افرادی که این نحوه فکر را در پیش می‌گیرند، زیاد تر درمی‌یابند که جسارت‌شان ثمربخش است.
  • عبارت «به‌هرحال انجامش می‌دهم» می‌تواند کاتالیزوری قوی برای تحول و رشد فردی باشد.

انعطاف را جانشین شک کنید

مسیر زندگی پر از چالش‌ها و موانعی است که می‌توانند ما را دلسرد یا نومید کنند. اما رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم» و ضمانت به انجام کار علی‌رغم سختی‌ها، می‌تواند قوت درونی و تاب‌آوری ما را تحکیم کند.

این تاب‌آوری نه‌تنها به ما در تحمل سختی‌ها پشتیبانی می‌کند، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد فراهم می‌کند. همان گونه که در ازمایش ها خود دیده‌ایم، هر بار که فردی علی‌رغم هراس یا تردیدهایش دست‌به‌کار می‌بشود، توانایی خود را برای مقابله با ناملایمات تحکیم می‌کند و با اعتمادبه‌نفس و شفقت بیشتری به مسیر خود در زندگی ادامه می‌دهد.

داستان ارین، دانشجوی جوانی که به علوم محیط‌زیست علاقه‌مند می بود، گواه این نوشته است. او آرزو داشت در یک برنامه مشهور بین‌المللی در عرصه گسترش پایدار تحصیل کند. اما فکر دوری از خانه و مدیریت یک برنامه تحصیلی فشرده در کشوری غریبه، او را دچار تردید کرده می بود.

ارین با وجود هراس‌هایش، با قاطعیت به خود او گفت: «به‌هرحال این کار را انجام خواهم داد.»این تصمیم، او را به سفری پربار رهنمون شد. جایی که نه‌تنها در تحصیلات خود به پیروزی‌های چشمگیری دست‌یافت، بلکه دیدگاهی جهانی و دوستی‌های ماندگاری اشکار کرد. انعطاف‌پذیری که در این مسیر کسب کرد، او را برای چالش‌ها و زمان‌های آینده در مسیر شغلی‌اش آماده کرد.

از مرز منطقه امن خود عبور کنید

یکی از مزایای شگفت‌انگیز رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم»، گسترش قلمرو آسایش و عبور از مرزهای آن است. تعداد بسیاری از افراد در محدوده این منطقه امن زندگی می‌کنند و از توانایی ناشناخته‌ها و چالش‌های تازه دوری می‌کنند. درحالی‌که این رویکرد امکان پذیر حس امنیت کاذبی را به همراه داشته باشد، مانع از رشد فردی و دست‌یافتن به زمان‌های تازه نیز می‌بشود. هنگامی که با وجود هراس و تردید، دست به کار می‌شوید، به‌مرور زمان، مرزهای منطقه امن هم تحول می‌کند و دریچه‌ای به‌سوی ازمایش ها و زمان‌های تازه گشوده خواهد شد.

داستان رابرت، داستان فردی متخصص امور مالی است که روزی تصویم گرفت دست به قلم بشود. چون از بچگی به نویسندگی علاقه داشت. او به علت مشغله زیاد در کار امور مالی، هیچ زمان به‌جستوجو این علاقه خود نرفته می بود. همین که نوشته‌هایش را با دیگران به اشتتراک می‌گذاشت، او را دچار شک و تردید می‌کرد. اما روزی، رابرت تصمیمی جسورانه گرفت. او در کارگاه نویسندگی یک نویسنده محلی ثبت‌نام کرد و متعهد شد که اولین داستان مختصر خود را بنویسد. با قاطعیت به خود او گفت: «به‌هرحال این کار را انجام خواهم داد.» این تصمیم رابرت برای عبور از مرز هراس و ورود به قلمرو ناشناخته، شور و اشتیاق او را برای نویسندگی مجدد زنده کرد و تبدیل انتشار کردن اولین تاثییر او شد. این توانایی، افق دید او را گسترش داد و حس رضایت و خرسندی جدیدی را به زندگی او هدیه کرد.

از قوت ذهنیت رشد خود منفعت گیری کنید

رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم» دریچه‌ای به‌سوی ذهنیت رشد می‌گشاید، نگرشی که برای پیشرفت و تعالی در جنبه‌های شخصی و حرفه‌ای زندگی، نقشی حیاتی ایفا می‌کند. در این نحوه فکر، افراد بر این باورند که با تلاش و پشتکار می‌توانند توانمندیها و هوش خود را ارتقا دهند. این دیدگاه در تضاد با ذهنیت ثابت قرار دارد که در آن، افراد توانایی و هوش خود را ذاتی و غیرقابل‌تحول می‌پندارند.

افرادی که با بغل باز چالش‌ها را می‌پذیرند و علی‌رغم ناکامی‌ها به تلاش ادامه خواهند داد، به‌گمان زیاد به اهداف خود دست می‌یابند و به پتانسیل کامل خودشکوفا خواهد شد. «به‌هرحال انجامش می‌دهمه این نحوه فکر را تحکیم می‌کند و تمرکز را از هراس از ناکامی به‌سوی زمان‌های یادگیری و رشد معطوف می‌سازد.

در مسیر پیشرفت شغلی، تمایل به ریسک‌پذیری و جستوجو‌کردن زمان‌ها، حتی در شرایط عدم مطمعن، می‌تواند تغیرات شگرفی به ارمغان آورد. تعداد بسیاری از افراد به علت هراس از ناکامی یا ناکافی دانستن خود، از خواست شغل تازه، ترقی شغلی یا راه‌اندازی کسب‌وکار خودداری می‌کنند. با این ‌حال، افرادی که با قاطعیت می‌گویند «به‌هرحال انجامش می‌دهم»، زیاد تر فهمید خواهد شد که کوششها و جسارت‌شان آن‌ها به ثمر نشسته است. آن‌ها امکان پذیر توانایی های نهفته خود را کشف کنند، ازمایش ها ارزشمندی کسب کنند و دریچه‌های نوینی را به‌سوی مسیرهای شغلی تازه بگشایند. حتی در صورت روبه رو با ناکامی، درس‌های آموخته‌شده می‌توانند سکوی پرتابی برای پیروزی‌های آینده باشند. به این علت، عمل با وجود هراس، نقشی کلیدی در رشد و پیشرفت حرفه‌ای ایفا می‌کند.

داستان لیزا، معلمی باسابقه که آرزوی راه‌اندازی یک مرکز مشاوره آموزشی را در سر داشت، گواه این نوشته است. علی‌رغم این که دانش و توانایی فرآوان داشت، می‌ترسیداز این که امنیت شغلی اش را از دست بدهد و همین علتمی‌شد که نتواند رؤیای خود را جستوجو کند، تا روزی که با قاطعیت به خودش او گفت: «به‌هرحال انجامش می‌دهم.» خدمات مشاوره لیزا به‌شدت مورد استقبال قرار گرفت و توانست از این طریق با مخاطبان بیشتری ربط برقرار کند و در حوزه فعالیت خود نوآوری تشکیل کند. پیروزی او، به‌خوبی نشان داد که قوت ریسک‌پذیری و پیگیری علایق، با وجود تردیدها، رنگ و بوی زندگی را تحول می‌دهد.

سلامت عمومی خود را بهبود ببخشید

۴ نظر علم روانشناسی برای بهبود زندگی شما سیاه پوش

در ادامه، مزایا تسلط بر هراس‌ها و تردیدها و منفعت گیری از رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم» را بازدید می‌کنیم تا ببینیم چه تأثیری بر بهبود سلامت روان و رفاه حال آدم‌ها دارد. ذهنیت «به‌هرحال انجامش می‌دهم» به معنی عمل علی‌رغم هراس‌ها و نااطمینانی‌ها است. این رویکرد می‌تواند به‌طور چشمگیری جهت بهبود زندگی افراد بشود، چون:

  • حس توانمندی و پیروزی را افزایش می‌دهد: هنگامی که افراد از منطقه امن خود خارج خواهد شد و چالش‌ها را پشت سر می‌گذارند، حسِ تسلط بر مانع ها را توانایی می‌کنند. این کار عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس را تحکیم می‌کند و انگیزه برای عمل های و پیشرفت‌های زیاد تر را فراهم می‌کند.
  • حس پشیمانی و افکار منفی را کمتر می‌کند: روبه رو با هراس‌ها و تسلط بر آنها، جلوی انباشت افکار منفی همانند «چه می‌شد اگر… »و «اگر فقط… » را می‌گیرد. این کار به نوبه خود، به افزایش حس رضایت و قناعت در زندگی منجر می‌بشود.

جان، مردی بازنشسته است که به‌خاطر هراس از طردشدن، سال‌ها از برقراری ربط با دخترش که از او جدا شده می بود، خودداری می‌کرد. با این ‌حال، با اتخاذ رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم»، شجاعت خود را جمع کرد و به دخترش رسید. این عمل جسورانه، نقطه عطفی در رابطه آنها می بود و به بهبود و بازسازی آن منجر شد و زندگی هر دوی آن‌ها را غنی‌تر کرد.

تسلط بر هراس‌ها و تردیدها و منفعت گیری از رویکرد «به‌هرحال انجامش می‌دهم» می‌تواند مزایا قابل‌توجهی برای سلامت روان و رفاه کلی داشته باشد. این کار تبدیل افزایش حس توانمندی، افت پشیمانی و افکار منفی، و در نهایت، به زندگی شادتر و رضایت‌قسمت‌تر می‌بشود.

برخی جملاتی که می‌تواند زندگی شما را بهبود ببخشید

در ادامه، جملاتی انگیزشی برای پشتیبانی رساندن به شما در یافتن زندگی پرمعناتر، گردآوری شده است:

  1. جرقه‌ای از امید روشن کنید:
  • «آرزوهایتان را دست‌کم نگیرید. آرزوها همه‌چیزند.»
  1. باور به توانمندیهایتان، کلیدِ دروازه‌های پیروزی است:
  • «شما نیرومندتر، باهوش‌تر و توانمندتر از آن هستید که فکر می‌کنید. به خودتان ایمان داشته باشید و هیچ زمان تسلیم نشوید.»
  1. از اشتباهات نترسید، بلکه از آن‌ها درس بگیرید:
  • «ناکامی نقطه آخر نیست، بلکه فرصتی برای اغاز مجدد و هوشمندانه‌تر است.»
  1. هر روز را فرصتی برای نو شدن بدانید:
  • «بهترین روزِ زندگیِ شما، روزی است که در آن تصمیم می‌گیرید زندگی‌تان را تحول دهید، آن را موثر کنید و برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنید.»
  1. از منطقه امن خود خارج شوید و به جستوجو چالش‌ها باشید:
  • «اسایش واقعی در منطقه امنِ شما یافت نمی‌بشود، بلکه در تسلط بر هراس‌ها و چالش‌هایتان نهفته است.»
  1. قدرِ لحظه‌ها را بدانید و از تک‌تک آن‌ها لذت ببرید:
  • «زندگی مختصر‌تر از آن است که به غم و اندوه و حسرت قبل بگذرانید. بر روی زمان حال تمرکز کنید و از هر لحظه نهایت لذت را ببرید.»
  1. به دیگران عشق بورزید و محبت خود را کوتاه نکنید:
  • «عشق قدرتمندترین نیرویی است که در جهان وجود دارد. از آن برای ساختن دنیایی بهتر و شادتر برای خود و اطرافیانتان منفعت گیری کنید.»
  1. هیچ زمان از تلاش و تلاش دست نکشید:
  • «پیروزی یک سفر است، نه یک مقصد. از مسیر لذت ببرید و هیچ زمان از تلاش و پشتکار دست نکشید.»
  1. به ندای قلبتان گوش فرا دهید و خواسته‌هایتان را جستوجو کنید:
  • «تنها یک زندگی برای زندگی‌کردن دارید، بعد آن را به‌طوری زندگی کنید که به آن افتخار می‌کنید.»
  1. شکرگزاری را فراموش نکنید:
  • «شکرگزاری کلیدِ خوشبختی است. هر روز به‌خاطر داشته‌هایتان شکرگزار باشید و به نعمات زندگی لبخند بزنید.»

جمع‌بندی

جمله ساده اما ژرفِ «به‌هرحال انجامش می‌دهم» دریچه‌ای به‌سوی تغیرات شگرف در زندگی می‌گشاید. این نحوه تفکر، کلیدرهایی از قید هراس‌ها و محدودیت‌ها و گامی بلند در جهتِ دستیابی به آرزوها و شکوفایی استعدادهاست. با اتخاذ این رویکرد، می‌توانید در عرصه‌های گوناگون زندگی اعم از:

  • تحکیم انعطاف‌پذیری: با رویارویی با چالش‌ها و عبور از مانع ها، روحیه‌ای مقاوم و انعطاف‌پذیر در خود پرورش می‌دهید.
  • گسترشِ دایره امن: با عبور از مرزهایِ هراس و تردید، قلمروِ ازمایش ها و زمان‌های خود را وسعت می‌بخشید.
  • پرورشِ ذهنیتِ رشد: به‌جای تسلیم‌شدن در برابرِ ناکامی‌ها، از آن‌ها به‌گفتن پله‌ای برای پیشرفت و یادگیری منفعت گیری می‌کنید.
  • پیشرفت شغلی: با جسارت و پشتکار، مسیرِ پیروزی در دنیایِ کار را هموارتر می‌سازید.
  • تحکیم روابط: با شجاعتِ ابرازِ وجود و برقراریِ ارتباطاتِ صمیمی، روابطِ عمیق‌تر و پایدارتری را رقم می‌زنید.
  • افزایشِ رفاهِ کلی: با تسلط بر هراس‌ها و ترقی عزت‌نفس، حسِ رضایت و خوشبختیِ بیشتری را در زندگی توانایی می‌کنید.

«به‌هرحال انجامش می‌دهم» فراتر از یک جمله ساده است. این جمله حاکی فلسفه‌ای برایِ زندگیِ شجاعانه و پربار است. با منفعت گیری این رویکرد، می‌توانید هراس‌ها را کنار بگذارید، به آرزوهایتان دست اشکار کنید و زندگیِ اصیل و معناداری برای خود رقم بزنید. به یاد داشته باشید که شما خالق زندگی خود هستید. باانگیزه و پشتکار، می‌توانید به هر آنچه که در ذهن دارید دست اشکار کنید و زندگی رؤیایی خود را بسازید.

منبع: Psychologytoday

 

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

رفتار مناسب با کودکی که کتک می‌زند

چرا کودکان نوپا دیگران را کتک می‌زنند؟ ۶ علت + ۶ راه‌حل_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش







چرا کودکان نوپا دیگران را کتک می‌زنند؟ ۶ علت + ۶ راه‌حل – چطور





















دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

ذهنیت رشد چیست؟ + چطور ذهنیت رشد داشته باشیم؟

ذهنیت رشد چیست؟ + چطور ذهنیت رشد داشته باشیم؟_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش







ذهنیت رشد چیست؟ + چطور ذهنیت رشد داشته باشیم؟ – چطور





















دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

آنیما و آنیموس در رابطه

آنیما و آنیموس چیست؟ + نقش آن‌ در رابطه_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

آیا تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا یک سری صفات به آقایان و برخی دیگر به خانم‌ها نسبت داده خواهد شد؟ برایتان پیش آمده که همیشه جذب یک نوع شخصیت اشکار شوید؟ جواب این سؤالات، در مفهوم کهن‌الگوی آنیما و آنیموس گنجیده شده است. در اعماق وجود هر انسان، فارغ از جنسیت، دو کهن‌الگو به نام‌های آنیما و آنیموس نهفته‌اند. این دو، جنبه‌ زنانه و مردانه‌ ناخودآگاه ما را برعهده دارند و در شکل‌گیری شخصیت، روابط و تجربیاتمان نقشی اساسی ایفا می‌کنند. در این مقاله ضمن معارفه مختصر کهن‌الگوها، شما را عمیق‌تر با مفهوم آنیما و آنیموس آشنا می‌کنیم و نکاتی جهت به‌کارگیری آنها را نیز نقل می کنیم.

آشنایی با کهن‌الگوهای کارل یونگ

از نظر کارل یونگ، روان‌پزشک برجسته سوئیسی، روان انسان از سه قسمت ایگو، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی راه اندازی شده است. او بر این باور می بود که ناخودآگاه جمعی، شامل همه توانایی‌ها و دانشی می‌بشود که به گفتن یک انسان با دیگر هم‌نوعان خود کسب می‌کنیم. کارل یونگ، کهن‌الگو یا آرکتایپ‌هایی را تعیین کرد که این توانایی‌ها را به‌نوعی دسته‌بندی کند. به باور او، کهن‌الگوها نقشی مهم در شخصیت افراد دارند و به نوعی حرکت آنها را شکل خواهند داد. کارل یونگ چهار آرکتایپ مهم را به طور زیر تعریف کرد:

  • پرسونا: کهن‌الگوی پرسونا شامل نقاب‌های اجتماعی‌ای است که از آنها برای جاافتادن بین مردم و سازگاری با جامعه منفعت گیری می‌کنیم.
  • سایه: سایه به‌گفتن جنبه تاریک‌تر روان انسان شناخته می‌بشود و خوی وحشی، آشوب و ابعاد ناشناخته آن را نمایان می‌کند.
  • آنیما و آنیموس: آنیما و آنیموس شامل ویژگی‌های زنانه و مردانه در روان انسان می‌بشود که در این مقاله قرار است مفصل درمورد آن سخن بگویید کنیم.
  • خود: این کهن‌الگو نشان‌دهنده خودآگاه و ناخودآگاه یکپارچه افراد است که با ادغام جنبه‌های گوناگون شخصیت شکل می‌گیرد.

آنیما و آنیموس چیست؟

آنیما و آنیموس به زبان ساده، نشان‌دهنده جنبه‌های مردانه و زنانه روان هر شخص می باشند. یونگ باور داشت که فرقی نمی‌کند مرد باشید یا زن، در هر صورت آنیما و آنیموس را در وجود خود دارید. در واقع آنیما نمادی از جنبه زنانگی در روان آقایان و آنیموس، نمادی از جنبه مردانه در روان خانم‌ها است. برای مثال آنیمای آقایان امکان پذیر خود را به طور روحیه حساس، شهودی‌بودن، خلاقیت یا رحم و دلسوزی نشان دهد و در روبه رو، آنیموس خانم‌ها در قالب جسارت و علتنمایان بشود. این کهن‌الگوها توسط عوامل شخصی، فرهنگی و بیولوژیکی شکل گرفته و در ناخودآگاه جمعی فرد جای می‌گیرند. ناخودآگاه جمعی و کهن الگو آنیما و آنیموس جزئی جدانشدنی از یکدیگر می باشند که یقیناً با تمرین می‌توان آنها را با ضمیر خودآگاه نیز ادغام کرد.

آنیما و آنیموس در افراد ثابت نمی‌همانند و امکان پذیر به مرور زمان، بسته به توانایی و پیشرفت‌های فردی تحول کنند. برای مثال مردی را فکر کنید که در جامعه‌ای بزرگ شده که در آن ابراز احساسات آقایان، عیب شمرده نمی‌بشود. این مرد به گمان زیاد ارتباطی نیرومندتر با آنیمای خود خواهد داشت. این چنین اگر خانمی با مردان قوی و جسور در ربط بوده باشد، به گمان زیاد آنیموس قوی‌ و پرورش‌یافته‌ای دارد. این مثال‌ها نشان خواهند داد که توانایی‌های ما جهت شکل‌گیری و پیشرفت قسمت‌هایی از ناخودآگاه ما خواهد شد. برای شناخت آنیما و آنیموس تست مشخصی وجود ندارد و با شناخت زیاد تر خود، می‌توانید آنیما یا آنیموس خود را نیز بشناسید.

دقت داشته باشید که اگر آنیما یا آنیموس در شما نیرومندتر است، به این معنی نیست که شباهت بیشتری به جنس ناموافق خود دارید. در واقع قرار است با شناختن این ویژگی‌ها، بدون دقت به کلیشه‌های جنسیتی، زیاد تر خود را بشناسید و بپذیرید.

مشکلات تسلط آنیما یا آنیموس بر شخصیت

اگر جنبه مردانه روان شما به جنبه زنانه تسلط کند یا برعکس، مشکلاتی برای زندگی شخصی و حالت روحی‌تان پیش می‌آید. در حالت ایدئال، شما باید بتوانید اعتدال را بین این ویژگی‌های مردانه و زنانه مراعات کنید و در عین حال ویژگی‌های وجودی دیگران را نیز محترم بشمارید. با وجود این؛ بعضی اوقات اوقات امکان پذیر آنیما یا آنیموس بر فرد تسلط کند و اعتدال جنبه‌های زنانه و مردانه را از بین ببرد. این قضیه روی شخصیت، حرکت و روابط شما تأثیر منفی خواهد گذاشت. برخی از اثرات منفی تسلط آنیما یا آنیموس را در ادامه با هم مرور می‌کنیم.

  • فرافکنی: این حالت وقتی رخ می‌دهد که شخص به طور ناخودآگاه صفات آنیما یا آنیموس خود را به دیگران نسبت دهد. این قضیه امکان پذیر تبدیل انتظارات نادرست و غیرواقعی، شیفتگی و سرخوردگی در روابط عاطفی بشود.
  • چیرگی: این مشکل وقتی اتفاق میفتد که بسیاری دچار صفات آنیما یا آنیموس وجود خود شوید و ربط‌تان را با دنیای واقعی و ضمیر خودآگاهتان از دست دهید. چیرگی آنیما یا آنیموس تبدیل بدخلقی، بی‌ثباتی احساسی، تحریک‌پذیری یا تعصب می‌بشود. این چنین فردی که دچار چیرگی است، امکان پذیر از سمت افرادی که دیدگاه و قیمت‌های متغیری دارند، طرد بشود.
  • بزرگ‌نمایی: اگر شخصی بیشتر از حد صفات آنیما یا آنیموس وجود خود را بشناسد و دچار آن بشود، امکان پذیر به فردی مغرور، حق‌به‌جانب، کوته‌فکر یا سلطه‌گر تبدیل بشود.
  • کوچک‌شماری: فردی که صفات آنیما یا آنیموس خود را بسیاری کوچک بشمارد و آنها را سرکوب کند، به فردی بی‌اعتمادبه‌نفس، مطیع، وابسته یا سلطه‌پذیر تبدیل خواهد شد. این مشکل، برای افراد سودجو فرصتی می‌سازد تا از نقاط ضعف فرد سوءاستفاده کنند.

آنیما و آنیموس در رابطه

به حرف های کارل یونگ، آنیما و آنیموس روی حرکت ما با جنس ناموافق نیز تأثیر دارند. اگر آنیما و آنیموس وجودتان را به‌خوبی پرورش نداده باشید یا جنبه‌های ناسالمی داشته باشند، امکان پذیر در روابط عاطفی‌ به سوءتفاهم یا اختلاف بر بخورید.

به این علت؛ یونگ پیشنهاد می‌کند که پیش از هرچیزی، باید آنیما یا آنیموس درونتان را بشناسید و آن را تحکیم کرده و در شخصیت خود ادغام کنید. برای مثال مردی که به‌خوبی آنیمای وجودش را پرورش نداده، بهتر است ابراز احساسات را یاد بگیرد تا رفع کردن نیاز عاطفی‌اش تنها بر دوش طرف مقابلش نباشد. این چنین خانمی که آنیموس ضعیفی دارد، می‌تواند روی استقلالش زیاد تر کار کند.

با تحکیم آنیما و آنیموس است که می‌توانید رابطه‌ای خوب و سالم برقرار کنید. با این کار، تفاوت‌های شریک عاطفی خود را راحت‌تر می‌پذیرید و به آنها احترام می‌گذارید. علاوه‌بر این، با ادغام کردن آنیما و آنیموس در شخصیت خود، می‌توانید اعتدال خوبی بین جنبه‌های زنانه و مردانه وجودتان برقرار کنید.

ادغام آنیما و آنیموس با ضمیر خودآگاه

ادغام آنیما و آنیموس با ضمیر خودآگاه یعنی صفاتی را که درون شما به جنس مخالفت نسبت داده خواهد شد، بشناسید و آنها را بپذیرید. این پروسه به شما پشتیبانی می‌کند که شخصیت متعادل و یکپارچه‌تری داشته باشید. نحوه ادغام آنیما و آنیموس با ضمیر خودآگاه به جنسیت و تمایلات شخصی شما برمی‌گردد. با وجود این، یک سری راهکار وجود دارند که به شما در این مسیر پشتیبانی می‌کنند:

  • رؤیاهایتان را بازدید کنید: خواب و رؤیا طبق معمول نمایی از آنیما یا آنیموس ناخودآگاهتان می باشند. شما می‌توانید بلافاصله بعد از بیدارشدن، خوابتان را یادداشت کنید. خواب‌هایی که نمادهایی از جنس ناموافق در آنها می‌بینید، اهمیت بیشتری در این پروسه دارند.
  • از تخیل فعال منفعت گیری کنید: تخیل فعال راهکاری است که توسط کارل یونگ اراعه شده و به این منظور باید آنیما و آنیموس را فکر کنید و با آنها او مباحثه داشته باشید. در این او مباحثه، برای تست آنیما و آنیموس می‌توانید از آنها سوال سوال کنید که برای مثال از شما چه می‌خواهند، چه چیزی می‌توانند به شما یاد دهند یا چطور در زندگی شما نشان داده خواهد شد.
  • به فرافکنی‌های خود بیندیشید: همان گونه که پیش از این گفتیم، فرافکنی یعنی صفات و احساسات خود را به دیگران نسبت دهید. برای مثال امکان پذیر به فردی جذب شوید که آنیما یا آنیموس شما را دارد. شما باید این فرافکنی‌ها را تشخیص دهید و ربط آنها با آنیما و آنیموس خود را اشکار کنید. به این منظور از خود سوال کنید که چه چیزی در وجود شخصی، شما را به خود جذب می‌کند یا از چه صفتی بدتان می‌آید؟ از خود سوال کنید فرد مذکور چه چیزی دارد که شما ندارید؟
  • خلاقیت خود را نشان دهید: خلاقیت، راهی است برای دستیابی و ابراز آنیما یا آنیموس. می‌توانید خود را دچار فعالیت‌های خلاقانه‌ای همانند نوشتن، نقاشی، رقص یا کاردستی کنید. شما این چنین می‌توانید جستوجو شکل‌های گوناگون هنر و ادبیات همانند شعر، رمان، فیلم یا موسیقی بگردید که شما را به یاد آنیما یا آنیموس وجودتان می‌اندازند.
  • جستوجو اعتدال در زندگی باشید: اعتدال، کلید ادغام آنیما یا آنیموس با ضمیر خودآگاه است. تلاش کنید تعادلی سالم بین انرژی‌های زنانه و مردانه در زندگی خود برقرار کنید. برای مثال تلاش کنید بین شهودی‌ و منطقی‌بودن، احساساتی و منطقی بودن، همکاری و رقابت و فرد دیگر انرژی‌های زنانه و مردانه، اعتدال را نگه داری کنید. شما این چنین می‌توانید در روابط خود، به‌خصوص رابطه‌تان با جنس ناموافق، اعتدال را برقرار کنید و به شباهت‌ها و تفاوت‌هایتان احترام بگذارید.

شما بگویید

آشنایی با آنیما و آنیموس، دریچه‌ای به سوی فهمیدن عمیق‌تر خود و دیگران می‌گشاید. با شناخت این کهن‌الگوها، می‌توانیم به جنبه‌های نهان شخصیتمان پی ببریم، روابطمان را بهبود ببخشیم و به سوی اعتدال و سلامت روان قدم برداریم. اکنون که آنیما و آنیموس آشنا شدید، کدام جنبه وجودتان را پررنگ‌تر می‌بینید؟

منبع های: linkedin1 , linkedin2 , verywellmind

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

راهنمای کاهش وزن و چربی سوزی با دمبل + آموزش تصویری ۱۰ حرکت

راهنمای افت وزن و چربی سوزی با دمبل + آموزش تصویری ۱۰ حرکت_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش







راهنمای افت وزن و چربی سوزی با دمبل + آموزش تصویری ۱۰ حرکت – چطور




















دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

موارد منع مصرف نعناع فلفلی: از مادران شیرده تا کودکان و تداخل دارویی

موارد منع مصرف نعناع فلفلی: از مادران شیرده تا کودکان و تداخل دارویی_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش







موارد منع مصرف نعناع فلفلی: از مادران شیرده تا کودکان و تداخل دارویی – چطور




















دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند

دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

کاریزما ویژگی جادویی است که به صاحبانش قوت تسخیر مخاطبانش را می‌دهد. از رهبران سیاسی همانند چرچیل تا بازیگران بی‌تکراری همانند مارلون براندو همه و همه نمادی از چهره‌های کاریزماتیک تاریخ می باشند، اما همه چهره‌های کاریزماتیک تاریخ خوشنام نیستند و تاریخ پر از دیکتاتورهای کاریزماتیک است.

کاریزما یک شمشیر دو لبه است، به خصوص اگر پای سیاستمداران در بین باشد. مقداری فکر کنید. برخی از کاریزماتیک‌ترین سیاستمداران تاریخ، دیکتاتورهایی خون‌خوار می باشند. کاریزما را می‌توان شمشیر نهان دیکتاتورها برای به پیروزی دانست.

در این مقاله کارنامه ۱۰ دیکتاتور کاریزماتیک را با هم مرور می‌کنیم که با جادوی کاریزمای خود روزگار میلیون‌ها نفر را سیاه کردند.

۱- آدولف هیتلر؛ مردی که دنیا را مسخ کرد

تعداد بسیاری آدولف هیتلر کازیزماتیک‌تزین رهبر تاریخ آلمان می‌دانند

آدولف هیتلر، سیاستمدار آلمانی و رهبر آلمان نازی یکی از بدنام ترین دیکتاتورهای تاریخ است. هیتلر به لطف کاریزمای شگفت خود توانست به شدت پله‌های پیشرفت را طی کند و در چشم بر هم زدنی پیشوای آلمان بشود. در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، هیتلر با دعوا به لهستان، جنگ جهانی دوم را اغاز کرد، جنگی که دنیای تازه را ساخت.

هیتلر پرچمدار برتری نژادی و نسل کشی سیستماتیک شش میلیون یهودی می بود. کاریزمای خاص هیتلر به خصوص در زمان سخنرانی یکی از با اهمیت ترین ابزارهای او برای تحقق اهدفاش می بود. میراث هیتلر یادآور این است که چطور یک رهبر کاریزماتیک می‌تواند از کاریزمای خود سوءاستفاده کند.

۲- بنیتو موسولینی؛ نسخه ایتالیایی هیتلر

1720030713 457 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
موسولینی سخنرانی درجه یک می بود

بنیتو موسولینی، بنیانگذار فاشیسم ایتالیایی، از سال ۱۹۲۲تا ۱۹۴۳با مشتی آهنین بر ایتالیا حکومت کرد. سخنرانی‌های آتشین موسولینی و شخصیت کاریزماتیک را مسخ کرد. مردم ایتالیا با آرزوم برگشت شکوه روم باستان از موسولینی حمایتکردند، اما چیزی جز دوزخ نصیبشان نشد.

رژیم موسولینی با سرکوب وحشیانه مخالفان سیاسی، سیاست های گسترش طلبانه تهاجمی و همسویی با آلمان نازی شناخته می‌بشود. سقوط موسولینی در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. موسولینی هر چند در نهایت توسط پارتیزان‌های ایتالیایی دستگیر و اعدام شد، اما قبل از آن میلیون نفر را به کام مرگ کشاند.

۳- جوزف استالین؛ ارباب وحشت

1720030713 645 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
یکی از دلایل کاریزمالی استالین مشت‌های آهنین او در سرکوب ناموافق‌ها می بود

جوزف استالین، دومین رهبر شوروی می بود. کاریزمای استالین محصول مطمعن به نفس، قوت کم‌نظیر و بی‌رحمی بی‌مثالش می بود. استالین استاد سرکوب و ترور مخالفین. حکومت استالین با پاکسازی های گسترده، اردوگاه های کار اجباری و قحطی‌های مدام شناخته می‌بشود.

عمل های او، از جمله پاکسازی بزرگ، تبدیل مرگ و رنج میلیون ها نفر شد. علیرغم جنایات گسترد، استالین کیش شخصیت داشت و خود را پدر ملت و حمایتکننده کارگران نشان می‌داد. زخم‌های دوران تا این مدت هم بر روح جمعی مردم روسیه به چشم می‌خورد.

۴-کیم جونگ اون؛ نسخه زنده دیکتاتورهای کاریزماتیک

1720030713 380 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
رهبر کره شمالی از شگفت‌ترین دیکتاتورهای زنده دنیا است

کیم جونگ اون، رهبر جاری کره شمالی، شگفت‌ترین نوع کاریزما را دارد؛ کاریزمای اجباری. کاریزمای رهبری کره شمالی میراث پدرانش و نظام بسته کره شمالی است. در کره شمالی رهبر در مقامی الهی قرار دارد و همه چیز مشابه با او تنظیم می‌بشود. شهروند کره شمالی زمان دیدن رهبرش «باید» ذوق کند و احساسات خود را نشان دهد. عدم ابراز احساسات مساوی است با رفتن به اردوگاه کار اجباری.

۵- صدام حسین؛ دشمن ایران

1720030713 616 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
صدام حسین را باید کاریزماتیک‌ترین دیکتاتور عرب در دهه‌های تازه دانست

صدام حسین، رئیس جمهور اسبق عراق، از سال ۱۹۷۹ تا زمان سرنگونی‌اش در سال ۲۰۰۳ با مشت آهنین حکومت کرد. رژیم او برای وحشیگری هایش از جمله منفعت گیری از سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان کرد و شکنجه و نقض گسترده حقوق بشر بدنام می بود.

هر چند ما ایرانی‌ها برای جنگ تحمیلی از صدام بیزار بودیم، اما او در قسمت مهمی از جهان عرب محبوب می بود. صدام به لطف سخنرانی‌ها دلنشین و قوت نظامی روح ملی‌گرایی اعراب را زنده کرده می بود.

۶- مائو تسه تونگ؛ نسخه چینی لنین

دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه.webp
مائو با کاریزمای خود چین را نگه داری کرد، اما مردم چین را به کشتن

مائو تسه تونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین، و رهبر آن از سال ۱۹۴۹تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۶بود. مائو چنان قوی و کاریزماتیک می بود که سیاست‌های مرگبارش بی‌چون و چرا پیش می‌رفت. از جهش بزرگ تا انقلاب فرهنگی و کشتار گنجشک‌ها، مائو هرکاری دلش خواست کرد.

جهش اقتصادی مطلوب مائو به جای گسترش چین به قحطی فاجعه بار منجر شد. انقلاب فرهنگی که مقصد آن نگه داری ایدئولوژی کمونیستی می بود، سیستم آموزشی را ویران کرد. با این همه نگه داری یکپارچگی چین و اقتدار سیاسی و نظامی علتنگه داری کاریزمای مائو شد.

۷- نیکولای چائوشسکو؛ نابودی کاریزما

1720030713 27 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
چائوشسکو ثابت کرد کاریزما ابدی نیست و ویران می‌بشود

سرنوشت نیکولای چائوشسکو به ما یاد می‌دهد کاریزما همیشگی نیست. سیاست‌های چائوشسکو تبدیل فقر و سرکوب گسترده شد. ویژگی بارز رژیم رومانی منفعت گیری گسترده از پلیس مخفی برای نظارت و کنترل مردم می بود. در رومانی کوچک‌ترین مخالفتی سرکوب می‌شد.

در نهایت عمل های چائوشسکو و شرایط وخیم اقتصادی به یک خیزش انقلابی خشن منجر شد. چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند. این سرنوشت رهبری کاریزماتیک می بود که اعتبار و کاریزمایش به باد رفت و قربانی زیاده خواهی خود شد.

۸- پل پوت؛ مردی تشنه خون

1720030713 93 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
پل پوت را می‌توان از خون‌ریزترین دیکتاتورهای قرن بیستم دانست

ما پل پوت، رهبر خمرهای سرخ کامبوج، را کم‌تر می‌شناسیم اما دیکتاتوری تشنه به خون می بود. از سال ۱۹۷۵تا ۱۹۷۹، رژیم او به جستوجو تبدیل کامبوج به یک جامعه روستایی و بی طبقه می بود. حکومت او در زمان تنها ۴ سال نزدیک به ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ۸ میلیون نفری کامبوج را در کشتزارهای این سرزمین اعدام کرد. فکر پل پوت برای خلق یک آرمانشهر کشاورزی تبدیل به جهنمی کم‌نظیر و یکی از بزرگ‌ترین نسل‌کشی‌های قرن بیستم شد.

۹- فردیناند مارکوس؛ دیکتاتوری به بهناه سرکوب کمونیسم

1720030713 753 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
فردیناند مارکوس به لطف کاریزما و شعار سرکوب کمونیست قوت گرفت، اما دیکتاتوری خلق کرد

فردیناند مارکوس، رئیس جمهور اسبق فیلیپین، از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶با ترکیبی از فساد، سرکوب سیاسی و حکومت نظامی به گفتن رهبری کاریزماتیک یکه تازی می‌کرد. مارکوس در سال ۱۹۷۲به بهانه سرکوب کمونیست‌ها حکومت نظامی خبرداد. اما این تنها فرصتی دلنشین برای نگه داری قوت و سرکوب مخالفان سیاسی می بود.

رژیم او با نقض حقوق بشر، فساد گسترده و سوء مدیریت اقتصادی شناخته می‌بشود. ترور رهبر اپوزیسیون بنینو آکینو جونیور در سال ۱۹۸۳خشم عمومی را برانگیخت. این خشم علتشد تا سه سال سپس انقلاب مردم فلیپین به ثمر بنشیند و دموکراسی احیا بشود. و به انقلاب قوت مردم در سال ۱۹۸۶ منجر شد که مارکوس را از قوت برکنار کرد و دموکراسی را در فیلیپین احیا کرد.

۱۰- معمر قذافی؛ کاریزمای دیکتاتور دیوانه!

1720030713 771 دیکتاتورهای کاریزماتیک؛ ۱۰ رهبر که با جادوی کاریزما جنایت کردند سیاه
قذافی شگفت‌ترین رهبر جهان عرب می بود؛ دیکتاتور دیوانه

معمر قذافی بعد از به دست گرفتن قوت در کودتای سال ۱۹۶۹، ۴۲ سال بر لیبی حکومت راند. مشخصه رژیم او استبداد، سرکوب مخالفان و جاه طلبی‌های شخصی دیوانه‌وار می بود. دیدگاه قذافی برای لیبی شامل ترکیبی منحصر به فرد از سوسیالیسم و اسلامی می بود. کاریزمای او را می‌توان کاریزمای دیوانه‌وار نامید. او هر جا می‌رفت خیمه می‌زد، تیم اختصاصی‌ای از محافظان زن داشت و معتقد می بود رهبر لیبی نیست. ریشه کاریزمای او در این جنون و یقیناً رویکرد عربی می بود.

موج بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به جنگ داخلی در لیبی منجر شد. در نتیجه این جنگ قذافی دستگیر و توسط نیروی شورشی اعدام شد. مرگ آخر یکی از شگفت‌ترین نوع‌های رهبری کاریزماتیک دیکتاتورها می بود.

راز دیکتاتورهای کاریزماتیک چیست؟

این ده دیکتاتور نشان خواهند داد که چطور کاریزما، هنگامی با قوت مطلق همراه بشود، می‌تواند به عواقب ویرانگری منجر بشود. اما چرا این چنین است؟ چرا دیکتاتورها محبوبند؟ چرا در آلمان، اروپا و احتمالا حتی ایران امروز عده‌ای به هیتلر علاقه‌دارند؟ استالین چرا برای برخی از روس‌ها همانند بُت است؟

راز این ماجرا در قوت نهفته است. ما به طور طبیعی به قوت علاقه داریم و یکی از منبع های کاریزما هم قوت است. فرقی بین اوباما و قذافی نیست، هر آدم قدرتمندی تا حدی کاریزماتیک است. اگر این قوت با توانمندیها همانند چهره خوب، سخنوری و هوش ترکیب بشود کاریزما از قبل هم نیرومندتر می‌بشود. در این چنین شرایطی دیکتاتورهای کاریزماتیک به راحتی خلق خواهد شد!

 

منبع: historylists , discoverwalks

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

1 2 3 4 5 6