ذهنیت رشد چیست؟ + چطور ذهنیت رشد داشته باشیم؟_سیاه پوش
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
آیا تابهحال به این فکر کردهاید که چرا یک سری صفات به آقایان و برخی دیگر به خانمها نسبت داده خواهد شد؟ برایتان پیش آمده که همیشه جذب یک نوع شخصیت اشکار شوید؟ جواب این سؤالات، در مفهوم کهنالگوی آنیما و آنیموس گنجیده شده است. در اعماق وجود هر انسان، فارغ از جنسیت، دو کهنالگو به نامهای آنیما و آنیموس نهفتهاند. این دو، جنبه زنانه و مردانه ناخودآگاه ما را برعهده دارند و در شکلگیری شخصیت، روابط و تجربیاتمان نقشی اساسی ایفا میکنند. در این مقاله ضمن معارفه مختصر کهنالگوها، شما را عمیقتر با مفهوم آنیما و آنیموس آشنا میکنیم و نکاتی جهت بهکارگیری آنها را نیز نقل می کنیم.
از نظر کارل یونگ، روانپزشک برجسته سوئیسی، روان انسان از سه قسمت ایگو، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی راه اندازی شده است. او بر این باور می بود که ناخودآگاه جمعی، شامل همه تواناییها و دانشی میبشود که به گفتن یک انسان با دیگر همنوعان خود کسب میکنیم. کارل یونگ، کهنالگو یا آرکتایپهایی را تعیین کرد که این تواناییها را بهنوعی دستهبندی کند. به باور او، کهنالگوها نقشی مهم در شخصیت افراد دارند و به نوعی حرکت آنها را شکل خواهند داد. کارل یونگ چهار آرکتایپ مهم را به طور زیر تعریف کرد:
آنیما و آنیموس به زبان ساده، نشاندهنده جنبههای مردانه و زنانه روان هر شخص می باشند. یونگ باور داشت که فرقی نمیکند مرد باشید یا زن، در هر صورت آنیما و آنیموس را در وجود خود دارید. در واقع آنیما نمادی از جنبه زنانگی در روان آقایان و آنیموس، نمادی از جنبه مردانه در روان خانمها است. برای مثال آنیمای آقایان امکان پذیر خود را به طور روحیه حساس، شهودیبودن، خلاقیت یا رحم و دلسوزی نشان دهد و در روبه رو، آنیموس خانمها در قالب جسارت و علتنمایان بشود. این کهنالگوها توسط عوامل شخصی، فرهنگی و بیولوژیکی شکل گرفته و در ناخودآگاه جمعی فرد جای میگیرند. ناخودآگاه جمعی و کهن الگو آنیما و آنیموس جزئی جدانشدنی از یکدیگر می باشند که یقیناً با تمرین میتوان آنها را با ضمیر خودآگاه نیز ادغام کرد.
آنیما و آنیموس در افراد ثابت نمیهمانند و امکان پذیر به مرور زمان، بسته به توانایی و پیشرفتهای فردی تحول کنند. برای مثال مردی را فکر کنید که در جامعهای بزرگ شده که در آن ابراز احساسات آقایان، عیب شمرده نمیبشود. این مرد به گمان زیاد ارتباطی نیرومندتر با آنیمای خود خواهد داشت. این چنین اگر خانمی با مردان قوی و جسور در ربط بوده باشد، به گمان زیاد آنیموس قوی و پرورشیافتهای دارد. این مثالها نشان خواهند داد که تواناییهای ما جهت شکلگیری و پیشرفت قسمتهایی از ناخودآگاه ما خواهد شد. برای شناخت آنیما و آنیموس تست مشخصی وجود ندارد و با شناخت زیاد تر خود، میتوانید آنیما یا آنیموس خود را نیز بشناسید.
دقت داشته باشید که اگر آنیما یا آنیموس در شما نیرومندتر است، به این معنی نیست که شباهت بیشتری به جنس ناموافق خود دارید. در واقع قرار است با شناختن این ویژگیها، بدون دقت به کلیشههای جنسیتی، زیاد تر خود را بشناسید و بپذیرید.
اگر جنبه مردانه روان شما به جنبه زنانه تسلط کند یا برعکس، مشکلاتی برای زندگی شخصی و حالت روحیتان پیش میآید. در حالت ایدئال، شما باید بتوانید اعتدال را بین این ویژگیهای مردانه و زنانه مراعات کنید و در عین حال ویژگیهای وجودی دیگران را نیز محترم بشمارید. با وجود این؛ بعضی اوقات اوقات امکان پذیر آنیما یا آنیموس بر فرد تسلط کند و اعتدال جنبههای زنانه و مردانه را از بین ببرد. این قضیه روی شخصیت، حرکت و روابط شما تأثیر منفی خواهد گذاشت. برخی از اثرات منفی تسلط آنیما یا آنیموس را در ادامه با هم مرور میکنیم.
به حرف های کارل یونگ، آنیما و آنیموس روی حرکت ما با جنس ناموافق نیز تأثیر دارند. اگر آنیما و آنیموس وجودتان را بهخوبی پرورش نداده باشید یا جنبههای ناسالمی داشته باشند، امکان پذیر در روابط عاطفی به سوءتفاهم یا اختلاف بر بخورید.
به این علت؛ یونگ پیشنهاد میکند که پیش از هرچیزی، باید آنیما یا آنیموس درونتان را بشناسید و آن را تحکیم کرده و در شخصیت خود ادغام کنید. برای مثال مردی که بهخوبی آنیمای وجودش را پرورش نداده، بهتر است ابراز احساسات را یاد بگیرد تا رفع کردن نیاز عاطفیاش تنها بر دوش طرف مقابلش نباشد. این چنین خانمی که آنیموس ضعیفی دارد، میتواند روی استقلالش زیاد تر کار کند.
با تحکیم آنیما و آنیموس است که میتوانید رابطهای خوب و سالم برقرار کنید. با این کار، تفاوتهای شریک عاطفی خود را راحتتر میپذیرید و به آنها احترام میگذارید. علاوهبر این، با ادغام کردن آنیما و آنیموس در شخصیت خود، میتوانید اعتدال خوبی بین جنبههای زنانه و مردانه وجودتان برقرار کنید.
ادغام آنیما و آنیموس با ضمیر خودآگاه یعنی صفاتی را که درون شما به جنس مخالفت نسبت داده خواهد شد، بشناسید و آنها را بپذیرید. این پروسه به شما پشتیبانی میکند که شخصیت متعادل و یکپارچهتری داشته باشید. نحوه ادغام آنیما و آنیموس با ضمیر خودآگاه به جنسیت و تمایلات شخصی شما برمیگردد. با وجود این، یک سری راهکار وجود دارند که به شما در این مسیر پشتیبانی میکنند:
آشنایی با آنیما و آنیموس، دریچهای به سوی فهمیدن عمیقتر خود و دیگران میگشاید. با شناخت این کهنالگوها، میتوانیم به جنبههای نهان شخصیتمان پی ببریم، روابطمان را بهبود ببخشیم و به سوی اعتدال و سلامت روان قدم برداریم. اکنون که آنیما و آنیموس آشنا شدید، کدام جنبه وجودتان را پررنگتر میبینید؟
منبع های: linkedin1 , linkedin2 , verywellmind
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
کاریزما ویژگی جادویی است که به صاحبانش قوت تسخیر مخاطبانش را میدهد. از رهبران سیاسی همانند چرچیل تا بازیگران بیتکراری همانند مارلون براندو همه و همه نمادی از چهرههای کاریزماتیک تاریخ می باشند، اما همه چهرههای کاریزماتیک تاریخ خوشنام نیستند و تاریخ پر از دیکتاتورهای کاریزماتیک است.
کاریزما یک شمشیر دو لبه است، به خصوص اگر پای سیاستمداران در بین باشد. مقداری فکر کنید. برخی از کاریزماتیکترین سیاستمداران تاریخ، دیکتاتورهایی خونخوار می باشند. کاریزما را میتوان شمشیر نهان دیکتاتورها برای به پیروزی دانست.
در این مقاله کارنامه ۱۰ دیکتاتور کاریزماتیک را با هم مرور میکنیم که با جادوی کاریزمای خود روزگار میلیونها نفر را سیاه کردند.
آدولف هیتلر، سیاستمدار آلمانی و رهبر آلمان نازی یکی از بدنام ترین دیکتاتورهای تاریخ است. هیتلر به لطف کاریزمای شگفت خود توانست به شدت پلههای پیشرفت را طی کند و در چشم بر هم زدنی پیشوای آلمان بشود. در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، هیتلر با دعوا به لهستان، جنگ جهانی دوم را اغاز کرد، جنگی که دنیای تازه را ساخت.
هیتلر پرچمدار برتری نژادی و نسل کشی سیستماتیک شش میلیون یهودی می بود. کاریزمای خاص هیتلر به خصوص در زمان سخنرانی یکی از با اهمیت ترین ابزارهای او برای تحقق اهدفاش می بود. میراث هیتلر یادآور این است که چطور یک رهبر کاریزماتیک میتواند از کاریزمای خود سوءاستفاده کند.

بنیتو موسولینی، بنیانگذار فاشیسم ایتالیایی، از سال ۱۹۲۲تا ۱۹۴۳با مشتی آهنین بر ایتالیا حکومت کرد. سخنرانیهای آتشین موسولینی و شخصیت کاریزماتیک را مسخ کرد. مردم ایتالیا با آرزوم برگشت شکوه روم باستان از موسولینی حمایتکردند، اما چیزی جز دوزخ نصیبشان نشد.
رژیم موسولینی با سرکوب وحشیانه مخالفان سیاسی، سیاست های گسترش طلبانه تهاجمی و همسویی با آلمان نازی شناخته میبشود. سقوط موسولینی در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. موسولینی هر چند در نهایت توسط پارتیزانهای ایتالیایی دستگیر و اعدام شد، اما قبل از آن میلیون نفر را به کام مرگ کشاند.

جوزف استالین، دومین رهبر شوروی می بود. کاریزمای استالین محصول مطمعن به نفس، قوت کمنظیر و بیرحمی بیمثالش می بود. استالین استاد سرکوب و ترور مخالفین. حکومت استالین با پاکسازی های گسترده، اردوگاه های کار اجباری و قحطیهای مدام شناخته میبشود.
عمل های او، از جمله پاکسازی بزرگ، تبدیل مرگ و رنج میلیون ها نفر شد. علیرغم جنایات گسترد، استالین کیش شخصیت داشت و خود را پدر ملت و حمایتکننده کارگران نشان میداد. زخمهای دوران تا این مدت هم بر روح جمعی مردم روسیه به چشم میخورد.

کیم جونگ اون، رهبر جاری کره شمالی، شگفتترین نوع کاریزما را دارد؛ کاریزمای اجباری. کاریزمای رهبری کره شمالی میراث پدرانش و نظام بسته کره شمالی است. در کره شمالی رهبر در مقامی الهی قرار دارد و همه چیز مشابه با او تنظیم میبشود. شهروند کره شمالی زمان دیدن رهبرش «باید» ذوق کند و احساسات خود را نشان دهد. عدم ابراز احساسات مساوی است با رفتن به اردوگاه کار اجباری.

صدام حسین، رئیس جمهور اسبق عراق، از سال ۱۹۷۹ تا زمان سرنگونیاش در سال ۲۰۰۳ با مشت آهنین حکومت کرد. رژیم او برای وحشیگری هایش از جمله منفعت گیری از سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان کرد و شکنجه و نقض گسترده حقوق بشر بدنام می بود.
هر چند ما ایرانیها برای جنگ تحمیلی از صدام بیزار بودیم، اما او در قسمت مهمی از جهان عرب محبوب می بود. صدام به لطف سخنرانیها دلنشین و قوت نظامی روح ملیگرایی اعراب را زنده کرده می بود.

مائو تسه تونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین، و رهبر آن از سال ۱۹۴۹تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۶بود. مائو چنان قوی و کاریزماتیک می بود که سیاستهای مرگبارش بیچون و چرا پیش میرفت. از جهش بزرگ تا انقلاب فرهنگی و کشتار گنجشکها، مائو هرکاری دلش خواست کرد.
جهش اقتصادی مطلوب مائو به جای گسترش چین به قحطی فاجعه بار منجر شد. انقلاب فرهنگی که مقصد آن نگه داری ایدئولوژی کمونیستی می بود، سیستم آموزشی را ویران کرد. با این همه نگه داری یکپارچگی چین و اقتدار سیاسی و نظامی علتنگه داری کاریزمای مائو شد.

سرنوشت نیکولای چائوشسکو به ما یاد میدهد کاریزما همیشگی نیست. سیاستهای چائوشسکو تبدیل فقر و سرکوب گسترده شد. ویژگی بارز رژیم رومانی منفعت گیری گسترده از پلیس مخفی برای نظارت و کنترل مردم می بود. در رومانی کوچکترین مخالفتی سرکوب میشد.
در نهایت عمل های چائوشسکو و شرایط وخیم اقتصادی به یک خیزش انقلابی خشن منجر شد. چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند. این سرنوشت رهبری کاریزماتیک می بود که اعتبار و کاریزمایش به باد رفت و قربانی زیاده خواهی خود شد.

ما پل پوت، رهبر خمرهای سرخ کامبوج، را کمتر میشناسیم اما دیکتاتوری تشنه به خون می بود. از سال ۱۹۷۵تا ۱۹۷۹، رژیم او به جستوجو تبدیل کامبوج به یک جامعه روستایی و بی طبقه می بود. حکومت او در زمان تنها ۴ سال نزدیک به ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ۸ میلیون نفری کامبوج را در کشتزارهای این سرزمین اعدام کرد. فکر پل پوت برای خلق یک آرمانشهر کشاورزی تبدیل به جهنمی کمنظیر و یکی از بزرگترین نسلکشیهای قرن بیستم شد.

فردیناند مارکوس، رئیس جمهور اسبق فیلیپین، از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶با ترکیبی از فساد، سرکوب سیاسی و حکومت نظامی به گفتن رهبری کاریزماتیک یکه تازی میکرد. مارکوس در سال ۱۹۷۲به بهانه سرکوب کمونیستها حکومت نظامی خبرداد. اما این تنها فرصتی دلنشین برای نگه داری قوت و سرکوب مخالفان سیاسی می بود.
رژیم او با نقض حقوق بشر، فساد گسترده و سوء مدیریت اقتصادی شناخته میبشود. ترور رهبر اپوزیسیون بنینو آکینو جونیور در سال ۱۹۸۳خشم عمومی را برانگیخت. این خشم علتشد تا سه سال سپس انقلاب مردم فلیپین به ثمر بنشیند و دموکراسی احیا بشود. و به انقلاب قوت مردم در سال ۱۹۸۶ منجر شد که مارکوس را از قوت برکنار کرد و دموکراسی را در فیلیپین احیا کرد.

معمر قذافی بعد از به دست گرفتن قوت در کودتای سال ۱۹۶۹، ۴۲ سال بر لیبی حکومت راند. مشخصه رژیم او استبداد، سرکوب مخالفان و جاه طلبیهای شخصی دیوانهوار می بود. دیدگاه قذافی برای لیبی شامل ترکیبی منحصر به فرد از سوسیالیسم و اسلامی می بود. کاریزمای او را میتوان کاریزمای دیوانهوار نامید. او هر جا میرفت خیمه میزد، تیم اختصاصیای از محافظان زن داشت و معتقد می بود رهبر لیبی نیست. ریشه کاریزمای او در این جنون و یقیناً رویکرد عربی می بود.
موج بهار عربی در سال ۲۰۱۱ به جنگ داخلی در لیبی منجر شد. در نتیجه این جنگ قذافی دستگیر و توسط نیروی شورشی اعدام شد. مرگ آخر یکی از شگفتترین نوعهای رهبری کاریزماتیک دیکتاتورها می بود.
این ده دیکتاتور نشان خواهند داد که چطور کاریزما، هنگامی با قوت مطلق همراه بشود، میتواند به عواقب ویرانگری منجر بشود. اما چرا این چنین است؟ چرا دیکتاتورها محبوبند؟ چرا در آلمان، اروپا و احتمالا حتی ایران امروز عدهای به هیتلر علاقهدارند؟ استالین چرا برای برخی از روسها همانند بُت است؟
راز این ماجرا در قوت نهفته است. ما به طور طبیعی به قوت علاقه داریم و یکی از منبع های کاریزما هم قوت است. فرقی بین اوباما و قذافی نیست، هر آدم قدرتمندی تا حدی کاریزماتیک است. اگر این قوت با توانمندیها همانند چهره خوب، سخنوری و هوش ترکیب بشود کاریزما از قبل هم نیرومندتر میبشود. در این چنین شرایطی دیکتاتورهای کاریزماتیک به راحتی خلق خواهد شد!
منبع: historylists , discoverwalks
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
برای این که به یک بازیکن حرفهای مافیا تبدیل شوید، تسلط بر نقشها و قوانین بازی، تحکیم تواناییهای مشاهده و استدلال و هوشمندانه گمان زدن و تهمت زدن الزامی است. متقاعدکننده و دلنشین بودن، خونسردی و مطمعن به نفس، انعطافپذیری و همکاری با دیگر بازیکنان نیز اهمیت بسیاری دارد. منفعت گیری از قوت سکوت، مطمعن به غریزه، و لذت بردن از بازی به شما پشتیبانی میکند تا پیروزی بیشتری کسب کنید. دقت به زبان بدن و تناقضات در داستانها، مشکوک بودن به بازیکنان پرحرف، و یادگیری از اشتباهات، شما را به یک بازیکن حرفهای مافیا تبدیل میکند. علاوه بر اینها، ملزوم است تا حد بسیاری تمرین و تحکیم تواناییها و اندکی فریبندگی را نیز چاشنی کارتان کنید.
در این مقاله به ۱۴ ترفند و مسئله آموزشی بازی مافیا اشاره میکنیم که مراعات آنها میتواند کیفیت بازی شما را بهبود ببخشد:
نقش خود را در بازی مافیا بهخوبی بشناسید. تسلط بر قوانین و ماموریت های هر نقش، کلید پیروزی در بازی مافیا است. انگیزهها و اهداف هر تیم (شهروند، مافیا و دیگر نقشهای خاص) را فهمیدن کنید و بهترین استراتژیها را برای ایفای نقش خود بهگفتن یک شهروند معمولی، مافیا یا دیگر نقشهای خاص بیاموزید. اگر نقش خود را دقیق بشناسید، میتوانید با مطمعن به نفس و استراتژی مناسب بازی کنید. .
یکی از تواناییهای حیاتی در بازی مافیا، توانایی مشاهده دقیق و تحلیل رفتارهای بازیکنان است. به همه سخن بگوییدها و حرکات دیگر بازیکنان با دقت دقت کنید. به جستوجو تناقضات، ناهنجاریها و الگوهای رفتاری در سخن بگوییدها و حرکات بازیکنان باشید. از حرکات غیرکلامی و لحن صدا برای جمعآوری اطلاعات درموردی بازیکنان دیگر منفعت گیری کنید. این تواناییها به شما پشتیبانی میکنند تا بعد از شناسایی بازیکنان مافیا، آنها را از بازی بیرون کنید.
در بازی مافیا، مهم است که گمانها و اتهامات خود را هوشمندانه انجام دهید. فقط در صورتی که شواهد کافی دارید، گمان بزنید و تهمت داخل کنید. از گمانهای اتفاقی و بدون پشتوانه بپرهیزید . تلاش کنید با مطرح سؤالات هوشمندانه، اطلاعات بیشتری از دیگر بازیکنان به دست آورید. این رویکرد به شما پشتیبانی میکند تا با دقت و استدلال مناسب، تصمیمات درستی بگیرید و از اتهامات نادرست جلوگیری کنید.
توانایی قانع کردن دیگران و دلنشین بودن در سخن بگوییدها، یکی از عوامل پیروزی در بازی مافیا است. آشکار، مختصر و قاطع سخن بگویید کنید. از داستانسرایی و فنون متقاعدسازی برای جلب مطمعن دیگران منفعت گیری کنید. در صورت لزوم، با منفعت گیری از زبان بدن و لحن صدای خود بر مخاطبان خود تأثیر بگذارید. با این روش، میتوانید دیگران را قانع کنید که به شما مطمعن کنند و نقش خود را بهخوبی ایفا کنید.
خونسردی و مطمعن به نفس در بازی مافیا زیاد اهمیت دارد. احتمالا بتوان او گفت خونسری کلید حرفهای شدن در بازی مافیا است. حتی وقتی که تحت سختی هستید، آرام و بی تفاوت بمانید. با مطمعن به نفس سخن بگویید کنید و از اتخاذ تصمیمات قاطع نترسید. به یاد داشته باشید که فریبکاری و خونسردی، کلید پیروزی در مافیا است. این ویژگیها به شما پشتیبانی میکنند تا در شرایط بحرانی نیز کنترل بازی را در دست داشته باشید و اشتباهات کمتری مرتکب شوید.
یکی از تواناییهای مهم در بازی مافیا، انعطافپذیری و توانایی تحول استراتژی بر پایه شرایط بازی است. آماده تحول استراتژی خود بر پایه شرایط بازی باشید. با بازیکنان و نقشهای گوناگون سازگار شوید. از اشتباهات خود درس بگیرید و در بازیهای بعدی آنها را اصلاح کنید. این انعطافپذیری به شما پشتیبانی میکند تا در روبه رو با چالشهای گوناگون بازی، بهترین تصمیمات را بگیرید و پیروزی خود را افزایش دهید.
در بازی مافیا، تشکیل ائتلاف و همکاری با بازیکنان دیگر میتواند به شما پشتیبانی کند تا اهداف خود را بهتر پیگیری کنید. با بازیکنانی که به آنها مطمعن دارید، متحد شوید. برای رسیدن به اهداف مشترک، با هم همکاری کنید. مواظب باشید که به افراد نامناسب مطمعن نکنید و فریب نخورید. این همکاریها به شما پشتیبانی میکنند تا با همکاری تیمی، مافیا را ناکامی دهید و به پیروزی برسید.
بعضی اوقات اوقات در بازی مافیا، سکوت میتواند یک ابزار قوی باشد. همیشه ملزوم نیست سخن بگویید کنید. بعضی اوقات اوقات سکوت میتواند ارزشمندتر از هر کلمهای باشد. از سکوت برای منحرف کردن دقت دیگران یا جمعآوری اطلاعات زیاد تر منفعت گیری کنید. با منفعت گیری از سکوت بهموقع، میتوانید بازیکنان دیگر را به نادرست بیندازید و اطلاعات ارزشمندی را به دست آورید.
در کنار تجزیه و تحلیل منطقی، به ندای درونی خود نیز دقت کنید. بعضی اوقات اوقات، حس ششم میتواند در تصمیمگیریهای درست به شما پشتیبانی کند. به غریزه خود مطمعن کنید و از آن بهگفتن یک ابزار مکمل در بازی منفعت گیری کنید. این ترکیب از تجزیه و تحلیل منطقی و غریزه به شما پشتیبانی میکند تا تصمیمات بهتری بگیرید و نقش خود را به بهترین شکل ایفا کنید.
بازی مافیا یک بازی اجتماعی است که برای لذت بردن و تعامل با دیگران طراحی شده است. از آن لذت ببرید و با دیگران تعامل داشته باشید. با شور و اشتیاق بازی کنید و لحظات سرگرمکنندهای را با دوستانتان رقم بزنید. این بازی نه تنها یک چالش ذهنی است بلکه فرصتی برای تشکیل خاطرات خوب و تحکیم روابط اجتماعی است.

افراد مافیا امکان پذیر در زمان افترا گفتن عصبی یا مضطرب به نظر برسند.
مافیا امکان پذیر در برای سپردن جزئیات داستانهای خود مشکل داشته باشند، به همین علت در داستانهای خود تناقض دارند.
به بازیکنانی که زیاد سخن بگویید میکنند یا تلاش میکنند نوشته او گفت و گو را منحرف کنند، مشکوک باشید، آنها امکان پذیر مافیا باشند که تلاش میکنند از دستگیری خود جلوگیری کنند.
یکپارچهسازی سرنخها میتواند به شما در شناسایی مافیا پشتیبانی کند. مواظب باشید که فریب مافیا را نخورید، آنها امکان پذیر از شما بخواهند به آنها مطمعن کنید یا به آنها بپیوندید.
بازی مافیا یکی از اولین انتخابها برای سرگرمی در دورهمیهای خانوادگی و دوستانه است، اما حرفهایها به آن به چشم یک چالش جدی نگاه میکنند. با بهکارگیری این ۱۴ ترفند و مسئله آموزشی، میتوانید تواناییهای خود را تحکیم کنید و به حرفهای شدن در بازی مافیا نزدیک و نزدیکتر شوید. به یاد داشته باشید که تمرین و توانایی کلید پیروزی در این بازی دلنشین است. با تمرین و ممارست، شما نیز میتوانید به یک استاد در بازی مافیا تبدیل شوید و از هر لحظه بازی لذت ببرید.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
تا با حال گرما علتبیحال، گیجی و حتی بیهوشی شما شده است؟ اکثر ما این حالت را به نام گرمازدگی میشناسیم. اما آیا هر هر صدمه ناشی از گرما، گرمازدگی است؟ نشانههای آن چیست؟ چطور باید این بیماری را درمان کرد؟ برای جواب به این سوالها با چطور همراه شوید.
پیش از هر چیز باید بدانید گرمازدگی یک حالت جدی و مهم است و وقتی رخ میدهد که بدن بیشتر از حد گرم میبشود. این حالت به علت قرار گرفتن طویل زمان در معرض گرما یا فعالیت بدنی شدید رخ میدهد.
گرمازدگی شدیدترین شکل صدمه گرمایی است و یک حالت پزشکی اورژانسی است. این بیماری میتواند خطرناک باشد و در صورت عدم درمان به اعضای داخلی بدن صدمه رساند و تبدیل مرگ بشود. گرمازدگی وقتی رخ میدهد که دمای بدن به ۴۰ درجه سانتیگراد یا بالاتر از آن برسد.
گرمازدگی و گرماگرفتگی هر دو نوع هایپرترمی می باشند. گرماگرفتگی در صورت عدم درمان می تواند به گرمازدگی تبدیل بشود. گرماگرفتگی علائم گرماگرفتگی می تواند شامل سرگیجه، سردرد، حالت تهوع و گرفتگی عضلات باشد. درمان آن هم شامل افت دمای محیط و بدن، استراحت و نوشیدن مایعات است.
| گرماگرفتگی | گرمازدگی | |
| تعریف | یک نوع خفیف از بیماریهای مرتبط با گرما است که می تواند بعد از چندین روز قرار گرفتن در دمای بالا افتمایعات رخ دهد. | هنگامی رخ میدهد که دمای بدن به ۱۰۴ F (40 C) یا بالاتر می رسد. این مشکل به گفتن یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته می بشود. |
| علائم | عرق کردن زیاد، ضعف، پوست یا عرق سرد، ضربان سریع و ضعیف، حالت تهوع یا استفراغ، و غش کردن. | دمای بدن بالا، تحول حالت ذهنی یا حرکت، تحول در عرق کردن، حالت تهوع و استفراغ، پوست سرخ، تنفس سریع، ضربان قلب سریع، سردرد، و غش کردن. |
| ترویج | رایج تر چون می تواند بعد از عرق کردن زیاد در طول فعالیت یا ورزش سخت در حرارت بالا رخ دهد. | کمتر رایج اما خطرناک تر از خستگی حرارتی. |
| شدت | کم شدت. مهم است که گرماگرفتگی را به شدت درمان کنید تا از پیشرفت آن به سکته حرارتی جلوگیری بشود. | شدیدتر. گرمازدگی نیاز به درمان سریع دارد. اگر درمان نشود، می تواند شوک، نقص عضو، صدمه مغزی، و در موارد زیاد نادر، مرگ را در پی داشته باشد. |

اگر فردی به گرمازدگی شدید – یعنی چیز جز گرماگرفتگی- دچار شده باید فوراً با اورژانس تماس بگیرید یا فرد را به بیمارستان منتقل کنید. هرگونه تأخیر در خواست پشتیبانی پزشکی حرفهای میتواند مرگبار باشد.
باید او گفت که پیشگیری چندین دفعه از درمان مهمتر است. در نتیجه این کارها را برای پیشگیری از گرمازدگی انجام دهید.
در موارد خفیف، امکان پذیر فرد در عرض ۳۰ دقیقه تا چند ساعت با استراحت و مصرف مایعات کافی بهبود یابد. اما در موارد شدیدتر، امکان پذیر چند روز طول بکشد تا فرد به طور کامل بهبود اشکار کند.
نوشیدنیهای مناسب برای درمان این بیماری شامل آب، آبمیوههای طبیعی و نوشیدنیهای الکترولیتدار همانند محلولهای رقیقشدهی آب و نمک یا نوشیدنیهای ورزشی است.
گرمازدگی و اسهال میتوانند بهطور مستقیم با هم مرتبط نباشند، اما هر دو میتوانند تبدیل از دست رفتن آب بدن شوند.
گرمازدگی یک مشکل جدی و مهم است و نیاز به درمان سریع دارد. با شناسایی علائم و نشانهها، اراعه پشتیبانیهای اولیه به موقع و اتخاذ تدبیرها پیشگیرانه از بحرانی شدن اوضاع جلوگیری کنید. تلاش کنید از ابراز گرمازدگی جلوگیری و در صورت ابراز نشانهها به شدت آن را مهار کنید. در نهایت در صورت تشدید علائم به شدت به پزشک مراجعه کنید.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
تا به حال شده در زندگی خود حس پوچی کنید؟ احتمالا سوال کنید حس پوچی در زندگی به چه معنی است؟ با حس پوچی چطور میتوان مقابله کرد؟ اگر در زندگی حس پوچی میکنید، بدانید که تنها نیستید. راههای بسیاری برای مقابله با آن وجود دارد که با هم ۵ مورد کاربردی آنها را مرور میکنیم.
دلایل حس پوچی در زندگی میتواند برای هر فردی متفاوت باشد. برای مثال، مشکلات سلامت روانی همانند افسردگی یا اختلالات خلقی امکان پذیر به حس غم و ناامیدی منجر بشود. این احساسات میتوانند علاقهتان را به فعالیتهایی که قبلا از آنها لذت میبردید، کم کند. علاوهبر این، سرخوردگی در کار، خانه یا اجتماع امکان پذیر شما را به جستوجوی معنایی عمیقتر در زندگی وادارد.
اما برای بهبود رضایت و حس هدفمندی در زندگی راهحلهایی وجود دارد. با چطور همراه شوید.
اکنون که معنی حس پوچی را فهمید شدیم ۵ راه مقابله با آن را مرور میکنیم.
اغاز مسیر زندگی موثر، با تعریف قیمتها و باورهای شخصیتان میتواند چالشبرانگیز باشد. در این زمان، تمرین او گفتوگوی مثبت با خود و دورشدن از حواسپرتیهایی همانند شبکههای اجتماعی میتواند سودمند باشد.
برای عمیقترشدن در آنچه برای زندگی موثر میخواهید و نیاز دارید، احساساتتان را کاوش کنید. سؤالات زیر برای اغازکردن پشتیبانیکنندهاند:
بر پایه یافتهها، سپاس و شکرگزاری برای آنچه در زندگی دارید، راهی برای در بغل گرفتن خوبیهای اطرافتان است که بهسمت زندگی رؤیاییتان هدایت و به پیداکردن هدفی برای روزتان پشتیبانی میکند.
مطابق با تحقیقات دیگر، نوشتن شکرگزاری به افراد پشتیبانی میکند تا شرایط خود را بهصورت مثبتی بازتعریف کنند، استرس را افت دهند و حال روحیشان را بهتر کنند. میتوانید با راه حلهای زیر، سپاس را در زندگی روزمرهتان بگنجانید:
دقتکردن به چیزهایی که به زندگیتان معنی خواهند داد، میتواند در پیداکردن جنبههای مثبت پشتیبانی کند. بعضی اوقات اوقات، به نظر میرسد معمولیترین چیزها بیشترین معنی را دارند، ازجمله دیدن منظرهای قشنگ در طبیعت.
دکتر نول نلسون (Dr. Noelle Nelson)، نویسنده و روانشناس بالینی، توضیح میدهد که «انجامدادن کاری با معنی شامل اهمیت و قیمت دادن به آن کار است.»
مثالهایی از دکتر نلسون درباره چگونگی یافتن معنی در زندگی روزمره:
این چنین میتوانید تمرین «ذهنآگاهی با قهوه» را امتحان کنید که شامل آگاهکردن پنج حس زمان مصرف نوشیدنی دلخواه همانند قهوه، چای یا آب میبشود.
گذراندن زمان با افراد مثبت، راهی یقین برای پیداکردن معنی در زندگی است. بهترین روابط، روابطیاند که در آنها افرادی وجود دارند که در طول مسیر، با حمایتو انرژی مثبت، تشویقتان میکنند.
این چنین میتوانید با مرور خاطرات خوش با خانواده و دوستان، گوشدادن به موسیقیای که یادآور دوران شاد است یا ساختن آلبوم عکسی برای رویدادهای مهمّ زندگی، فضایی نوستالژی تشکیل کنید.
مطابق با تحقیقات انجامشده در سال ۲۰۲۲، گذراندن لحظاتی با حسّ نوستالژی میتواند به افراد در یافتن، نگه داری و برگشت دادن معنی در زندگی پشتیبانی کند. این چنین بازدیدها مشخص می کند که نوستالژی میتواند حسّ تعلق و پذیرفتن را حتی در روبه رو با چالشهای زندگی افزایش دهد. این مسئله مهم است که به یاد داشته باشید همه افراد گذشته مثبتی برای مرورکردن ندارند. اگر تجربه مثبتی با نوستالژی ندارید، به فکر شناسایی فرد یا تواناییای باشید که خاطرات مثبتتر یا لذتقسمتتری را برایتان به همراه دارد.
سفر درجهت یافتن معنی زندگی میتواند دشوار باشد، اما ملزوم نیست بهتنهایی آن را طی کنید. برای پشتیبانی به مقابله با حس پوچی و پیداکردن معنی در زندگی، با درمانگر یا روانشناسی سخن بگویید کنید.
اگر مشکل سلامت روان دارید، درمانگر یا روانشناس در مدیریت علایمی پشتیبانی می کند که امکان پذیر به احساسانی که توانایی میکنید منجر بشود
همانطور که دیدید راههای مقابله با حس پوچی در زندگی راههایی پیچیده، شگفت و خاص نیستند. با این همه باید اعتراف کرد که پیمودن همین راههای به ظاهر ساده، آشنا و احتمالا حتی تکراری برای تعداد بسیاری دشوار است. اگر شما هم از افرادی هستید که در طی کردن این مسیر مشکل دارید از دوستان مورد مطمعن و حتی روانشناس و تراپیست پشتیبانی بگیرید.
زندگی چنان مورد قیمت است که دست پشتیبانی به سوی دوستان خود یا متخصصان دراز کنید. موافق هستید؟
منبع: psychcentral , psychologytoday
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
مرزهای عاطفی (Emotional Boundaries) حد و حدودی است که شما برای مقدار ابراز احساسات خود در یک رابطه تعیین میکنید. این مرزها میتوانند در روابط عاشقانه، دوستانه، خانوادگی و کاری به شما پشتیبانی کنند.
گابریلا جاچین(Gabriella Giachi)، مددکار اجتماعی بالینی در کلکتیو رواندرمانی نیویورک، میگوید: «مرزهای عاطفی از حالت احساسی و حس امنیت ما در رابطه حفاظت میکند.» مراعات این مرزها میتواند به سلامت عاطفی شما پشتیبانی کند و تبدیل ارتباطات سالمتری بشود.
به حرف های سبا هارونی لوری(Saba Harouni Lurie) این کار بهاختصاصی وقتی اهمیت اشکار میکند که شما عادت کنید نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم بدانید.
اگر یقین نیستید که تشکیل مرز عاطفی را از کجا اغاز کنید یا چطور این مرزها را با دیگران نقل کنید، دلواپس نباشید. در ادامه، آنچه را که برای تشکیل و نگه داری مرزهای عاطفی نیاز دارید، خواهید آموخت.
مرزهای عاطفی الگویی ثابت ندارند و برای هر فردی متفاوت می باشند. این مرزها میتوانند از محدودیتهای کوچک تا موارد زیاد مهم و بزرگ متغیر باشند. ویژگی مهم این مرزها حفاظت از روان و حس و تامین نیازهای عاطفی شما در رابطه است.
در اینجا مثالهایی از مرزهای عاطفی که عموما اعمال آنها سودمند است را مرور میکنیم:
| نمونه مرزهای احساسی | توضیحات | نکات عملی |
|---|---|---|
| حس شریک عاطفیتان را به خود نگیرید | اگر شریک عاطفیتان عصبانی است، نباید این حس منفی را به خود بگیرید. | با خودتان بگویید: «من مسئول احساسات دیگران نیستم.» |
| برتری دادن به نیازهای خود | پذیرفتن مسئولیت شخصی برای برآورده کردن نیازهای خودتان. | هر روز وقتی را برای خودتان تعلق دهید. |
| مسئولیت احساسات دیگران را نپذیرید | نمیتوانید همیشه فرد فرد دیگر را خوشحال نگه دارید. | در اوقات لزوم، با احترام به دیگران بگویید که نمیتوانید مشکلات آنها را حل کنید. |
| شفافیت در زمان مخصوص رابطه | تعیین محدودیت برای مقدار وقتی که به فضای مشترک رابطه عاطفی تعلق میدهید. | برنامه روزانهای تنظیم کنید که شامل زمانهای اختصاصی به خودتان یا دوستانتان باشد. |
| نگه داری استقلال | از یکدیگر حمایتکنید، اما فردیت خود را نگه داری کنید. | فعالیتهایی که دوست دارید به تنهایی انجام دهید را ادامه دهید. |
| داشتن زندگی شخصی | فعالیتهایی را که از آنها لذت میبرید فراموش نکنید | سرگرمیها و علایق خود را جستوجو کنید. |
| همه دنیای فردی نبودن | نمیتوانید همیشه فردی باشید که شریک عاطفی خود را نجات میدهید | به شریک عاطفی خود بگویید که برخی مشکلات را خودش باید حل کند. |
| تعیین نزدیک به و شیوه تماس | کجاها نمیتوانید به تماس یا یک نیاز خاص جواب دهید | قوانین مشخصی برای تماسهای تلفنی و مطلبها تعیین کنید. |
هنگامی از تعیین مرزهای عاطفی روشن خودداری کنید، خطر این وجود دارد که مسائل و مصیبتهای تعداد بسیاری را به دوش بکشید.
اگر نامزد یا همسر شما روز سختی را در محل کار داشته و با حال و هوای بد به خانه برمیگردد، لزومی ندارد شما هم حال بدی داشته باشید. میتوانید به زندگی روزمره خود ادامه دهید و در عین حال به او اجازه دهید احساساتش را ،بدون این که شما را مسئول بداند، گفتن کند.
اگر مرز عاطفی روشنی نداشته باشید یک دفعه احساسات منفی شخصی فرد دیگر را به دوش میکشید. در این صورت یک دفعه حس خشمگینی یا ناراحتی میکنید. این چنین وضعی دستآوردی جز قطع شدن ربط شما با حس واقعی و جدا گانه خودتان ندارید. با مرز عاطفی روشن شما می توانید احساسات شریک زندگی خود را فهمیدن و حمایتکنید، اما مسئولیت آنها را به دوش نکشید.
بدون مرزهای عاطفی، امکان پذیر فهمید شوید که زمان و انرژی بیشتری را صرف رابطه میکنید در حالی که حس خستگی بیشتری میکنید. داشتن مرزهای عاطفی به شما پشتیبانی میکند تا فضای رابطه را مدیریت کنید.
سخن بگویید کردن در رابطه مرزهای عاطفی میتواند استرسزا باشد. در اینجا چند مسئله برای پیروزی در این او گفتوگوی مهم به شما نظر میکنیم.
تعیین مرز عاطفی امری ظریف است و نباید از نزدیک به عقل و علتخارج بشود. مرزهای عاطفی واقعبینانه به نیازهای شما و شریک عاطفیتان احترام میگذارند، اما مرزهای غیرواقعی رنگ و بوی وسواس و کنترل دارند.
مثالی از یک مرز منطقی: شما میگویید که در زمان کار امکان پاسخگویی به تماس همسر خود را ندارید، اما میتوانید جواب پیامک او را دهید.
مثالی از یک مرز غیرمنطقی: شما به شریک عاطفی خود میگویید که او باید همیشه به شما تلفن کند. این حرکت در بهترین حالت یک حرکت خودپسندانه است.
دقت داشته باشید منطقی بودن یا نبودن مرزهای عاطفی تا حد بسیاری به شما و شریک شما و جنس رابطه دو سویه بستگی دارد. ظرفیتهای مختلفی برای حمایتعاطفی و کنترل احساسات داریم. در نتیجه مرزهای متغیری نیز داریم.
برای اشکار کردن درست مرزهای عاطفی میتوانید با یک درمانگر حرفهای مشورت کنید.
نحوه برخورد با فردی که به مرزهای شما احترام نمیگذارد، بستگی به این دارد که او چطور و با چه شدتی از این مرزها عبور میکند. دقت کنید هیچکس کامل نیست و امکان پذیر فردی به طور اتفاقی یا به علت ناآگاهی از مرزهای شما عبور کند. در این چنین شرایط صریح اما صمیمی با فرد روبه رو سخن بگویید کنید.
اما اگر فرد روبه رو به طور منظم و عامدانه مرزهای عاطفی شما را نادیده میگیرد یا رد میکند، این داستان فرد دیگر است. اگر الگوی ثابت از بیاحترامی تکرار بشود آن زمان نوبت یک سخن بگویید جدی و برسی مجدد رابطه است.
یادتان باشد ماجرای مراعات مرزهای عاطفی سیاه و سفید نیست و به توانایی شخصی و روحیه شما بستگی دارد. در نهایت اما آن چه مهم است، امنیت، اسایش و حس حمایتدر رابطه است.
منبع: Verywellmind
دسته بندی مطالب
[ad_2]
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
از قدیم شنیدهایم که عقل سالم در بدن سالم و یقیناً کلید بدن سالم هم در سلامت قلب است. با این همه مگر با این مشغله و کار و هزینههای شگفت میبشود ورزش کرد؟ مگر زمان یا امکانی برای ورزش کردن باقی میماند؟
جواب به این سوال مثبت است. احتمالا سوال کنید چطور؟ اگر شما هم جستوجو راهی حل هستید تا بدون امکانات، با کمترین زمان و بیشترین انعطاف ورزش کننید تا قلب سالمتری داشته باشید با چطور همراه شوید.
ما به شما ۱۰ ورزش ساده و خانگی برای سلامت قلب را آموزش میدهیم تا یک برنامه روزانه ورزشی داشته باشید.
احتمالا سوال کنید چه نیازی به ورزش در خانه است، آن هم در حالی که باشگاه یا محیطهای عمومی همانند پارکها در دسترس می باشند. اما حقیقت این است که باشگاه، پارک و زمان مناسب همیشه در دسترس نیستند.
یکی از بزرگترین مزایای انجام ورزش در خانه این است که نیاز به رفت و آمد به باشگاه یا پارک ندارید. این کار میتواند به صرفهجویی در زمان پشتیبانی کند. این ویژگی برای افرادی که شاغل یا بچهدار می باشند زیاد مهم است. با انجام ورزش در خانه، میتوانید برنامههای ورزشی خود را به راحتی با برنامه روزانهتان تنظیم و از زمان خود به بهترین شکل ممکن منفعت گیری کنید.
عضویت در باشگاه ورزشی یا حتی خرید تجهیزات استاندارد و با کیفیت به گمان هزینه قابل توجهی دارد. با انجام ورزشهای ساده در خانه، میتوانید بدون نیاز به هزینه خاصی نتایج مثبت ورزش را ببینید. این قضیه به خصوص برای افرادی که بودجه مقداری دارند زیاد مطلوب است.
شما برای رفتن به باشگاه نیاز به یک برنامه منظم داریم. در فرد روبه رو اما در خانه این امکان را دارید که برنامههای ورزشی خود را هر طور دوست دارید، تنظیم کنید. میتوانید در هر زمان از روز که برایتان بهتر است ورزش کنید. میتوانید نوع و شدت تمرینات خود را بر پایه سطح آمادگی کلی و روزانه خود اشکار کنید. این ویژگی برای یک زندگی شلوغ حسابی دلنشین است.
زیادها محیط هر باشگاهی را نمیپسندند و برخیها مقداری وسواس دارند. ورزش در خانه به شما اجازه میدهد در محیطی راحت، آشنا و مشابه با معیارهای خودتان وجود داشته باشید. در ضمن اگر دلواپس قضاوت مردم هستید، ورزش در خانه به شما این اجازه را میدهد بدون هیچ گونه قضاوتی ورزش کنید.
در دوران شیوع بیماریهای واگیردار همانند کووید-۱۹، انجام ورزش در خانه ضمانت سلامت و دوری از خطر است. اگر شما امروز هم این چنین مشکلی دارید در خانه بماند و ورزش کنید.
شرط سلامت بدن شما سلامت قلب است. قلب همانند موتور است و با فعالیت منظم خود خون و اکسیژن مورد نیاز اندامها و بافتهای بدن، از جمله مغز را تامین میکند.
ورزش منظم میتواند چند تاثییر مثبت روی بدن شما داشته باشد:
ورزشهایی که در ادامه معارفه خواهد شد، به تجهیزات ورزشی خاصی نیاز ندارند. این ورزشها نه تنها برای سلامت قلب بلکه برای بهبود استقامت بدنی، تحکیم عضلات و افزایش انعطافپذیری نیز سودمند می باشند. با افزودن این ورزشهای ساده به برنامه روزانه خود، میتوانید سلامت قلب خود را ضمانت کنید.
دویدن آرام در جا یک ورزش ساده، قدیمی و موثر برای افزایش ضربان قلب و بهبود سلامت بدن است. این ورزش به هیچ وسیلهای نیاز ندارد، اما پوشیدن کفش ورزشی مناسب به بهبود توانایی شما پشتیبانی میکند.
شیوه انجام:
اسکات یا اسکوات یک تمرین قدرتی است که به تحکیم عضلات پا و بهبود کارکرد قلب و ریهها پشتیبانی میکند. این حرکت زیاد تر برای وجود وزنه مشهور است، اما بدون وزنه هم عملی است.
شیوه انجام:
لانج یک حرکت ساده اما موثر برای تحکیم عضلات پا و افزایش ضربان قلب است.
شیوه انجام:
شنا سوئدی یکی از بهترین حرکات برای تحکیم عضلات بالاتنه است. این ورزش در تحکیم استقامت قلب نیز موثر است.
شیوه انجام:
برپی یک حرکت کاردیو و قدرتی کامل است که همه بدن به شکل کامل دچار میکند و ضربان قلب را به شدت افزایش میدهد. این حرکت نیاز به استقامت و شدت خوبی دارد.
شیوه انجام:
پلانک یک حرکت موثر برای تحکیم عضلات مرکزی بدن و بهبود استقامت قلبی عروقی شما است.
شیوه انجام:
کوهنوردی درست همانند پلانک به تحکیم عضلات مرکزی بدن و افزایش ضربان قلب شما پشتیبانی میکند.
شیوه انجام:
پروانه یک ورزش زیاد ساده و موثر برای افزایش ضربان قلب و تحکیم مقاومت قلب است.
شیوه انجام:
زانو بلند یک حرکت ورزشیعالی برای تحکیم عضلات پا و افزایش شوق و ضربان قلب است.
شیوه انجام:
پلهنوردی در جا یک حرکت ساده و موثر برای تحکیم عضلات پا و سلامت قلب است. اگر زانوی شما مشکل دارد در انجام این حرکت با پزشک مشورت کنید.
شیوه انجام:
نظر شما درمورد ورزش در خانه چیست؟ ترجیح میدهیم در یک باشگاه حرفهای و زیر نظر مربی تمرین کنید یا در خانه در نهایت اسایش و به شکلی منعطف؟
شما چه گزینههای فرد دیگر را برای ورزش ساده و خانگی برای سلامت قلب نظر میکنید؟
منبع: Decent، Healthline
دسته بندی مطالب
[ad_2]