خوشحالی

۱۱ عادت آدم‌هایی که حس خوشحالی می‌کنند + لیست کارهای خوشحال کننده_سیاه پوش

[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

اگر همین الان از شما بپرسند “خوشحال هستید؟”، چه جوابی می‌دهید؟ تعداد بسیاری از ما مکث می‌کنیم. احتمالا به جستوجو خاطرات خوب اخیرمان بگردیم، اما یک سوال مهم‌تر وجود دارد: آیا خوشحالی فقطً مجموعه‌ای از لحظات خوبِ گذراست یا یک حالت پایدار و درونی که می‌توان آن را ساخت؟ علم روانشناسی جواب شگفت‌انگیزی برای این سوال دارد.

لیست کارهای خوشحال کننده

مارتین سلیگمن، روانشناس برجسته‌ی دانشگاه پنسیلوانیا، در تحقیقات خود کشف کرد که انسان‌ها خوشبختی را از سه مسیر مهم جستوجو می‌کنند. شناخت این سه مسیر به ما پشتیبانی می‌کند تا بفهمیم چرا برخی نشاط‌ها سطحی و زودگذر و برخی دیگر عمیق و پایدار می باشند:

۱. زندگی لذت‌قسمت (The Pleasant Life):

این مسیر بر پایه‌ی جستجوی فعالانه‌ی احساسات مثبت و لذت‌های لحظه‌ای است. افرادی که این مسیر را جستوجو می‌کنند، در چشیدن طعم خوش لحظه‌ها استادند، اما نشاط آن‌ها زیاد تر به شرایط بیرونی وابسته و در نتیجه موقتی است.

۲. زندگی درگیرانه (The Engaged Life):

در این مسیر، خوشبختی از طریق غرق شدن کامل در یک فعالیت چالش‌برانگیز به دست می‌آید. این همان حالتی است که به آن «غرقگی» یا Flow می‌گویند؛ وقتی که آن‌قدر مجذوب کار، یک سرگرمی یا یک توانایی می‌شوید که گذر زمان را حس نمی‌کنید. این نوع رضایت، درونی و عمیق است.

۳. زندگی معنادار (The Meaningful Life):

این عمیق‌ترین سطح خوشبختی است و وقتی حاصل می‌بشود که شما استعدادها و توانمندیهای خود را در خدمت به هدفی بزرگ‌تر از خودتان به کار می‌گیرید. این افراد رضایت خود را در پشتیبانی به دیگران، پیشبرد یک باور یا ساختن چیزی مورد قیمت اشکار می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلیدی سلیگمن این می بود: گرچه لذت بردن از زندگی مهم است، اما «زندگی درگیرانه» و «زندگی معنادار» به رضایتی زیاد پایدارتر و عمیق‌تر منجر خواهد شد. این یافته به ما مشخص می کند که خوشبختی واقعی، یک اتفاق شانسی نیست، بلکه حاصل انتخاب‌های آگاهانه‌ی ما برای تشکیل تعامل و معنی در زندگی است.

۱. خوشحالی یک انتخاب است، نه یک اتفاق


حتما بخوانید: ۲۰ راه برای شاد زیستن


۲. معاشرت‌های خود را هوشمندانه انتخاب کنید؛ احساسات واگیردارند

علم این اتفاق را «سرایت عاطفی» می‌نامد: احساسات، درست همانند یک ویروس، از فردی به فرد دیگر منتقل خواهد شد. شما ناخودآگاه، انرژی، نگرش و حتی سطح استرس اطرافیان‌تان را جذب می‌کنید.

معاشرت با افراد خوش‌بین و پرانرژی، خلاقیت شما را شکوفا می‌کند، اعتمادبه‌نفستان را بالا می‌برد و به شما انگیزه می‌دهد تا رشد کنید. آن‌ها به شما امکانات را نشان می‌دهają، نه مانع ها را.

در روبه رو، افراد منفی‌باف یا «انرژی‌خواران عاطفی» قرار دارند. آن‌ها با شکایت‌های بی‌آخر و نگاه بدبینانه‌شان، انرژی شما را تخلیه می‌کنند تا خلاء درونی خود را پر کنند. معاشرت با این افراد همانند تنفس دود سیگار دیگران است؛ حتی اگر خودتان اهل گله و شکایت نباشید، ذهن شما از سموم بدبینی آن‌ها صدمه می‌بیند.

به این علت، انتخاب اطرافیان‌تان یک تصمیم حیاتی برای سلامت روان شما است. دایره‌ی خود را با افرادی پر کنید که به شما بال پرواز خواهند داد، نه آن‌هایی که وزنه‌هایشان را به پای شما می‌بندند.

 


حتما بخوانید: چرا باید مثبت‌اندیش باشیم؟


۳. خواب باکیفیت؛ یک الزام است، نه یک تجمل

خوشحالی

اگر قرار می بود تنها یک عادت فیزیکی را برای بهبود خلق‌وخوی خود انتخاب کنید، آن خواب کافی می بود. خواب، فقطً استراحت بدن نیست؛ بلکه فرآیند حیاتی بازسازی و تنظیم مجدد مغز شما است.

هر شب، وقتی که به خواب عمیق می‌روید، مغز فرآیند «پاکسازی» خود را اغاز می‌کند. این سیستم شگفت‌انگیز، پروتئین‌های سمی و زائد را که در طول فعالیت روزانه انباشته شده‌اند، دفع کرده و مسیرهای عصبی را برای روز سپس بازسازی می‌کند. خواب کافی به معنی واقعی کلمه، ذهن شما را برای شروعی مجدد، شارژ و آماده می‌سازد.

هنگامی این فرآیند را مختل می‌کنید، عواقب آن سریع است: سطح هورمون استرس (کورتیزول) بالا می‌رود، تمرکز و حافظه‌تان ضعیف می‌بشود و اغاز‌ی تحمل‌تان به شدت پایین می‌آید.

افراد شاد این معادله را به خوبی فهمیدن کرده‌اند. آن‌ها خواب را فدای کارهای دیگر نمی‌کنند، چون می‌دانند که کم‌خوابی، یک بدهی سنگین به سلامت روانشان تحمیل می‌کند. خواب برای آن‌ها یک اصل غیرقابل‌مذاکره برای نگه داری انرژی و دیدگاه مثبت است.

 


حتما بخوانید: خواب کافی برای بدن چند ساعت است؟


۴. در زمان حال زندگی کنید؛ تنها جایی که قوت در دستان شما است

ذهن ما یا در قبل (در حال حسرت و نشخوار فکری) یا در آینده (در حال اضطراب و نگرانی) سیر می‌کند. اما خوشبختی و قوت واقعی، تنها در یک نقطه قابل دسترس است: همین لحظه‌ی اکنون.

برای لنگر انداختن در زمان حال، باید با دو «دزد بزرگ نشاط» تسویه حساب کنید:

  • با قبل آشتی کنید: نمی‌توانید قبل را تحول دهید، اما می‌توانید تصمیم بگیرید که دیگر اسیر آن نباشید. پذیرفتن قبل به معنی قبول اتفاقات بد نیست، بلکه به معنی رها کردن باری است که شما را از حرکت به جلو باز می‌دارد. تا وقتی که با قبل در جنگ باشید، حال و آینده‌ی خود را نیز مسموم خواهید کرد.
  • عدم قطعیت آینده را بپذیرید: آینده قابل کنترل نیست و نگرانی برای آن، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. این کار فقط انرژی ذهنی شما را در زمان حال هدر می‌دهد. همان گونه که مارک تواین به زیبایی حرف های است: «دلواپس بودن همانند پرداخت بدهی‌ای است که اصلاً به آن مدیون نیستید.»

«دلواپس بودن همانند پرداخت بدهی‌ای است که شما هیچ زمان نداشته‌اید!»

۵. خودتان را با لیاقت‌ی خوشبختی بدانید

ما به راحتی پیروزی دوستانمان را جشن می‌گیریم و آن‌ها را لایق بهترین‌ها می‌دانیم، اما هنگامی نوبت به خودمان می‌رسد، سخت‌گیرترین منتقد می‌شویم. این صدای سرزنشگر درونی، ریشه‌ی تعداد بسیاری از نارضایتی‌ها است.

تمرین «خود-شفقتی» (Self-Compassion) به معنی ترحم به خود نیست، بلکه به معنی پذیرفتن لیاقت‌ها و فهمیدن نقاط قوت خودتان است. روانشناسی مثبت‌نگر قبول می‌کند که این توانایی:

  • عزت نفس شما را تحکیم می‌کند.
  • تاب‌آوری شما را در برابر ناکامی افزایش می‌دهد.
  • با افت هراس از ناکامی، مستقیماً با اهمال‌کاری مقابله می‌کند.

با خودتان همان‌قدر مهربان باشید که با یک دوست خوب مهربان هستید. این تحول نگرش، پایه‌ای محکم برای ساختن یک زندگی شاد و موفق است.




برای تهیه مجموعه صوتی «مثبت‌اندیشی و نشاط» کلیک کنید


۶. سپاس‌گزاری را تمرین کنید؛ یک ابزار قوی ضد استرس

خوشحالی

سپاس‌گزاری فقطً یک حس خوب نیست، بلکه یک تمرین ذهنی فعال با تأثیرات بیوشیمیایی شگفت‌انگیز است.

تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا مشخص می کند افرادی که آگاهانه و روزانه تمرین سپاس‌گزاری می‌کنند، نه تنها روحیه و انرژی بیشتری را توانایی می‌کنند، بلکه به شکل محسوسی سالم‌تر می باشند. علت آن آشکار است: این تمرین ذهنی، سطح کورتیزول (هورمون استرس) را تا ۲۳ درصد افت می‌دهد.

سپاس، تمرکز ذهن شما را از چیزهایی که ندارید به چیزهایی که دارید تحول می‌دهد. این تحول نگاه ساده، یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای بهبود سریع خلق‌وخو و تشکیل یک سپر دفاعی در برابر استرس روزمره است.

 

۷. تنها ۱۰ دقیقه ورزش کنید تا مغزتان آرام بشود

ملزوم نیست برای منفعت‌مندی از مزایای روانی ورزش، ساعت‌ها در باشگاه تمرین کنید. تنها ۱۰ دقیقه تحرک بدنی کافی است تا مغز شما یک انتقال‌دهنده‌ی عصبی قوی به نام GABA را آزاد کند.

GABA به زبان ساده، همانند ترمز طبیعی مغز عمل می‌کند؛ این ماده‌ی شیمیایی علتکاهش اضطراب، کنترل تکانه‌های عصبی و تشکیل حس اسایش عمیق می‌بشود.

افراد شاد ورزش را یک ماموریت نمی‌بینند، بلکه آن را ابزاری الزامی برای مدیریت روزانه‌ی خلق‌وخو و پاکسازی ذهنشان می‌دانند. آن‌ها می‌دانند که این اندوخته‌گذاری مختصر، بازدهی بزرگی در اسایش و انرژی‌شان دارد.

۸. خود را از زندان کینه آزاد کنید (ببخشید، اما مرزهایتان را نگه داری کنید)

خوشحالی

افراد شاد فهمیدن کرده‌اند که کینه، زهری است که خودشان می‌نوشند به این امید که فرد دیگر صدمه ببیند. بخشش در نگاه آن‌ها، یک هدیه به خود است، نه تبرئه کردن فرد مخطی. آن‌ها می‌بخشند تا بار سنگین خشم و انرژی منفی را که سلامت روان و جسمشان را تهدید می‌کند، از روی دوش خود بردارند.

این فرآیند به معنی فراموش کردن یا نادیده گرفتن صدمه نیست. افراد هوشمند، بخشش را از آشتی جدا می‌کنند.

  • بخشش یک فرآیند درونی برای رها کردن خشم و رسیدن به اسایش است.
  • آشتی یک فرآیند دوجانبه و بیرونی است که به مطمعن مجدد نیاز دارد و باید پیدا کرده بشود.

آن‌ها درس خود را از توانایی می‌گیرند تا در آینده از خود محافظت کنند، اما اجازه نمی‌دهند آن خاطره‌ی تلخ، کیفیت زندگی امروزشان را نابود کند. در نهایت، انتخاب با شما است: یا در قبل بمانید و به فردی که به شما صدمه زده اجازه دهید هم چنان ذهن شما را کنترل کند، یا او را ببخشید، درس خود را بیاموزید و با اسایش به جلو حرکت کنید.

 


حتما بخوانید: چطور حتی هنگامی ناممکن است، بتوانیم ببخشیم؟


۹. فهمیدن درستی از احساسات خود داشته باشید

خوشحالی

احساسات منفی همانند خشم، غم یا اضطراب، مطلب‌رسان‌هایی می باشند که از درون شما می‌آیند؛ آن‌ها دشمن شما نیستند. سرکوب کردن این احساسات همانند نادیده گرفتن چراغ هشدار ماشین است؛ مشکل را حل نمی‌کند، بلکه آن را بدتر می‌کند.

هوش اضطراب یعنی توانایی نام‌گذاری، پذیرفتن و فهمیدن این مطلب‌ها بدون قضاوت. پذیرفتن احساسات به معنی غرق شدن در آن‌ها نیست، بلکه به معنی مشاهده‌ی آن‌ها از فاصله‌ای امن و سپس رها کردنشان است. این توانایی، استرس را به شدت افت داده و به شما کنترل درونی بیشتری می‌بخشد.

دلنشین است بدانید تحقیقات مشخص می کند افرادی که احساسات خود را به شکل سالم ابراز خواهند داد، نه تنها از نظر روانی سالم‌ترند، بلکه به طور میانگین عمر طویل‌تری نیز دارند. احساسات شما راهنمای شما می باشند؛ به آن‌ها گوش دهید.

 


حتما بخوانید: چطور احساساتمان را کنترل کنیم؟


۱۰. انرژی خود را هوشمندانه اندوخته‌گذاری کنید: دایره کنترل

خوشحالی

یکی از بزرگ‌ترین منبع های اضطراب، تلاش برای کنترل کردن چیزهای غیرقابل کنترل است. فیلسوفان رواقی، این اصل را “دوگانگی کنترل” می‌نامند: در هر موقعیتی، چیزهایی وجود دارند که تحت کنترل ما می باشند (افکار، عکس العمل‌ها، کوششهایمان) و چیزهایی که نیستند (ترافیک، حرکت دیگران، نتایج نهایی).

افراد شاد، همه انرژی ذهنی و عاطفی خود را روی دایره‌ی کنترل خود اندوخته‌گذاری می‌کنند.

  • در ترافیک گیر کرده‌اید؟ به جای خشمگینی (خارج از کنترل)، روی گوش دادن به یک پادکست (تحت کنترل) تمرکز کنید.
  • از تمرین ورزشی باز مانده‌اید؟ به جای افسوس خوردن (خارج از کنترل)، روی اشکار کردن یک حرکت جانشین یا برنامه‌ریزی برای فردا (تحت کنترل) تمرکز کنید.

هنگامی دست از جنگیدن با چیزهایی که نمی‌توانید تحول دهید بردارید، انرژی عظیمی آزاد می‌بشود که می‌توانید آن را صرف ساختن بهترین عکس العمل ممکن کنید. این، جوهره‌ی تاب‌آوری است.c

۱۱. ذهنیت رشد را در خود پرورش دهید

خوشحالی

کارول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد، دو نوع نحوه فکر اساسی را شناسایی کرد که سرنوشت ما را رقم می‌زنند:

  • ذهنیت ثابت (Fixed Mindset): این باور که هوش، توانایی و شخصیت، ویژگی‌هایی ثابت و غیرقابل تحول می باشند. افراد با این ذهنیت از چالش‌ها می‌ترسند (چون امکان پذیر ناکامی بخورند و “ناتوان” به نظر برسند) و تلاش را بی نتیجه می‌دانند.
  • ذهنیت رشد (Growth Mindset): این باور که توانمندیها را می‌توان از طریق تلاش، یادگیری و پشتکار گسترش داد. افراد با این ذهنیت، چالش‌ها را فرصتی برای یادگیری می‌بینند، ناکامی را پله‌ای برای پیروزی می‌دانند و از فرآیند تلاش کردن لذت می‌برند.

افراد شاد و موفق، آگاهانه ذهنیت رشد را انتخاب می‌کنند. آن‌ها باور دارند که همیشه جای پیشرفت وجود دارد و ناکامی، آخر داستان نیست، بلکه تنها بخشی از فرآیند یادگیری است. این نحوه فکر، به آن‌ها انعطاف‌پذیری و قوت بی‌پایانی برای روبه رو با فراز و نشیب‌های زندگی می‌بخشد.

لیست کارهای خوشحال کننده

// یک پنجره تازه برای چاپ باز می‌کند
const printWindow = window.open(”, ”, ‘height=800,width=800’);

// محتوا را در پنجره تازه می‌نویسد
printWindow.document.write(‘

چک‌لیست خوشحالی‘);
printWindow.document.write(printContent);
printWindow.document.write(”);

printWindow.document.close();
printWindow.focus(); // برای برخی مرورگرها ملزوم است

// مقداری تاخیر می‌دهد تا محتوا کامل بارگذاری بشود و سپس دستور چاپ را اجرا می‌کند
setTimeout(function() https://www.chetor.com/https://www.chetor.com/https://www.chetor.com/https://www.chetor.com/https://www.chetor.com/{
printWindow.print();
printWindow.close();
}, ۲۵۰);
}

 

از دانستن تا عمل کردن

اکنون شما با ۱۱ استراتژی علمی و قوی برای افزایش کیفیت زندگی خود آشنا شده‌اید. دیدیم که چطور مدیریت هوشمندانه‌ی افکار، برتری دادن به سلامت جسم و پرورش هوش اضطراب می‌توانند به طور مستقیم بر سطح نشاط شما تأثیر بگذارند.

اما دانش به تنهایی کافی نیست؛ قوت واقعی در عمل کردن است. چشم به راه یک معجزه یا یک روز عالی برای اغاز نباشید. قوت تحول در همین قدم‌های کوچک و روزمره نهفته است.

از بین نکات حرف های شده، یک چالش کوچک و قابل اجرا برای هفته‌ی آینده‌ی خود انتخاب کنید و به آن متعهد بمانید. تغییرات بزرگ، همیشه با همین قدم‌های کوچک و مداوم اغاز خواهد شد. شما برای اغاز آماده‌اید.

 


در ادامه بخوانید:


دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی

[ad_2]

شانس چیست - استفاده از لاکی بامبو برای خوش شانسی

شانس چیست؛ چگونه درباره آن فکر کنیم تا خوش‌شانس شویم؟

[ad_1]

شانس واژه‌ای چهارحرفی است که وزن زیادی در جهان دارد. بسیاری از ما شانس را به انواع باورها و خرافات گره می‌زنیم. مثلا بعضی‌ها عقیده دارند که شکستن آینه بدشانسی می‌آورد، عدد ۱۳ بدیُمن است یا بازکردن چتر داخل خانه موجب بدشانسی می‌شود. ما حتی موفقیت یا شکست دیگران را نیز به خوش‌شانسی یا بدشانسی آنها نسبت می‌دهیم. ولی واقعا شانس چیست؟ آیا اصلا شانس وجود دارد؟ در ادامه توضیح می‌دهیم که شانس چیست و چه نقشی در زندگی ما ایفا می‌کند.

شانس چیست؟

به‌گفته ژاکلین وولی (Jacqueline Woolley)، استاد روان‌شناسی دانشگاه تگزاس، مردم برای شانس ۳ تعریف دارند:

  • بسیاری اصطلاح شانس را مترادف بخت و اقبال می‌دانند و برنده‌شدن در دستگاه اسلات را خوش‌شانسی به شمار می‌آورند، درحالی‌که این فقط اتفاقی تصادفی است.
  • بعضی شانس را نیرویی ماوراءالطبیعی می‌دانند که در جهان وجود دارد. این نیرو ممکن است در زمان‌های مختلف بر افراد گوناگونی اثر بگذارد و بعضی اعتقاد (یا امید) دارند که می‌توان آن را با مراسم یا طلسمی به‌دلخواه خود هدایت کرد.
  • بعضی نیز شانس را نوعی ویژگی شخصی می‌دانند. به‌نظر آنها شانس چیزی است که با آن متولد می‌شویم.
بعضی عقیده دارند که نگهداری لاکی بامبو در خانه موجب خوش‌شانسی می‌شود.

ولی آیا شانس وجود دارد؟ ریچارد وایزمن (Richard Wiseman)، نویسنده «عامل شانس» (The Luck Factor) و استاد درک عمومی روان‌شناسی در دانشگاه هرتفوردشایر (Hertfordshire)، معتقد نیست که چیزی جادویی یا خرافی درباره شانس وجود داشته باشد. از سوی دیگر او عقیده دارد که خود را خوش‌شانس یا بدشانس دانستن بر نحوه رفتار و فکرکردن ما اثر می‌گذارد و به یک پیش‌گویی خودشکوفا (self-fulfilling prophecy) تبدیل می‌شود. در این معنا شاید بتوان گفت که شانس وجود دارد.

وایزمن می‌گوید: «تقریبا در هر فرهنگی در طول تاریخ ثبت‌شده مردم درباره آیین‌های خرافی یا شانس صحبت می‌کردند، همان‌طور که ما نیز امروز، حتی به‌رغم علم و فناوری خود، درباره آن صحبت می‌کنیم. چیزی در اعماق وجود ماست که تصور می‌کند زندگی با شانس اداره می‌شود و تلاش می‌کنیم کاری انجام دهیم تا بر آن مسلط شویم.»

وولی نیز می‌گوید: «ما از عدم اطمینان بسیار ناراحتیم. وقتی مردم حس می‌کنند که کنترل کمتری بر زندگی‌شان دارند، مانند زمانی که احساس می‌کنند اتفاقات تصادفی‌اند و نمی‌توانند زندگی‌شان را هدایت کنند، معمولا به‌دنبال توضیحات فراطبیعی می‌گردند.»

از دیدگاهی دیگر نیز می‌توان گفت که شانس راهی برای توضیح رویدادهای تصادفی است که هیچ تسلطی بر آنها نداریم. برای ذهن ما سخت است که جواب یک سؤال را نداند و شانس این شکاف را پر می‌کند. مثلا در منطقه‌ای آتش‌سوزی رخ می‌دهد و همه خانه‌ها به‌جز یکی می‌سوزند. به‌نظر بسیاری از ما صاحب آن خانه خوش‌شانس است. زیرا نمی‌دانیم که چرا خانه او مانند سایر خانه‌ها ویران نشده است. یا مثلا اگر کسی در قرعه‌کشی برنده شود، ولی شما برنده نشوید، او خوش‌شانس است و شما بدشانس. ما نمی‌توانیم توضیح دهیم که چگونه این اتفاق افتاده است، بنابراین آن را به شانس نسبت می‌دهیم. بنابراین می‌توان گفت که شانس مربوط به تصادف است؛ چیزی که بعید است رخ دهد، نمی‌توان انتظار آن را داشت و هیچ توضیح مشخصی ندارد.

تعریف شانس از نظر روانشناسی

معمولا شانس در روان‌شناسی به‌عنوان اِسناد (attribution) در نظر گرفته می‌شود. اسناد تصمیمی است که درباره علت رویداد یا چیزی می‌گیریم که در جهان رخ داده است یا وجود دارد. ازآنجاکه ما موجوداتی اجتماعی هستیم، «رویدادی» که رویش تمرکز داریم، بیشتر دیگران هستند. ما می‌خواهیم بفهمیم که چرا آنها کارهایی را انجام می‌دهند.

وقتی به‌دنبال عوامل وقوع یک رویداد می‌گردیم، معمولا رابطه بین علت و معلول را به مهارت خود، تلاشمان، سختی کار یا شانس نسبت می‌دهیم. مهارت و تلاش عوامل درونی، نسبتا پایدار و در دست ما هستند. ولی سختی کار و شانس بیرونی و ناپایدارند و تسلط کمتری بر آنها داریم.

فرض کنید که دانشجویید و در امتحان آمار مردود می‌شوید. چطور دلیل این اتفاق را توضیح می‌دهید؟ به‌گفته پژوهشگران، اسناد شما بر ۳ ویژگی اساسی این موقعیت متمرکز است:

  • منبع (locus)؛
  • ثبات علت (stability of the cause)؛
  • میزان تسلطی که بر علت داریم.

منبع یک علت به این اشاره دارد که آیا منبع علت را جنبه‌ای از شخصیت و رفتار خود (منبع درونی، internal locus) یا ناشی از موقعیتی می‌دانیم که در آن قرار داریم (منبع بیرونی، external locus). بنابراین اگر با خودتان بگویید: «در آزمون رد شدم، چون تنبلی کردم و به‌جای درس‌خواندن به مهمانی رفتم.» این اسناد درونی (internal attribution) است، یعنی توضیحی بر اساس ارزیابی رفتار خودتان.

ولی اگر بگویید: «من همیشه دانشجوی خوبی بودم، فقط باید دفعه بعد بیشتر تلاش کنم.» در این صورت اسناد درونی خود را اسنادی ثابت می‌دانید. اگر در ادامه بگویید: «می‌توانم به گروه مطالعه‌ای که در خوابگاه تشکیل شده است ملحق شوم» یعنی عقیده دارید که دلیل ردشدن در امتحان درونی و پایدار است و تا حدی بر آن تسلط دارید. چنین دانشجویی نمره‌اش را به شانس نسبت نمی‌دهد.

ولی اگر بگویید: «استاد از من متنفر است! حتما موقع نمره‌دادن به من از چیزی عصبانی بوده؛ شاید دفعه بعد روحیه بهتری داشته باشد.» در این حالت اسناد شما بیرونی، ناپایدار و ورای اختیار است. احتمال اینکه چنین دانشجویی بگوید که دلیل مردود شدنش بدشانسی است، بسیار بیشتر است.

در بعضی از موقعیت‌ها توضیح شانس با اسناد جواب می‌دهد، ولی نه در همه آنها. به‌علاوه اسناد با نحوه صحبت‌کردن بیشتر مردم درباره شانس در زندگی روزمره مطابقت ندارد.

مثلا ۲ پژوهشگر در هلند از قماربازان خواستند که نظرشان را درباره شانس بگویند. هیچ‌یک از قماربازان به روابط علت و معلولی اشاره نکردند یا نگفتند که شانس چیزی بیرونی یا ورای اختیار آنهاست. قماربازان گفتند که بعضی‌ها از بقیه خوش‌شانس‌ترند (یعنی شانس یک ویژگی درونی در بعضی از افراد است) و شانس چیزی است که جایی در جهان، بیرون و جدا از انسان وجود دارد. آنها سعی می‌کردند تشخیص دهند که چه زمانی شانس وجود دارد و می‌توانند از آن استفاده کنند و با کارهایی مانند استفاده از تاسی که برایشان شانس می‌آورد، آن را کنار خود نگه می‌داشتند.

نقش شانس در زندگی واقعی

در سال ۲۰۱۰ پژوهشی انجام شد؛ در این پژوهش وقتی به افراد می‌گفتند که یک توپ گلف شانس می‌آورد، احتمال انداختن توپ در سوراخ افزایش می‌یافت. وولی می‌گوید: «بدیهی است که شانس موجب این مسئله نشده است. بلکه این باور خرافی به شما اعتمادبه‌نفس می‌دهد و شما بهتر عمل می‌کنید. وقتی فکر کنید که این توپ موجب می‌شود که بهتر بازی کنید، به‌احتمال زیاد بهتر بازی خواهید کرد.»

به‌علاوه شانس می‌تواند موجب شود که به موقعیت خود احساس بهتری داشته باشیم. گاهی وقتی می‌بینیم که شخصی به موفقیتی رسیده است که ما آرزویش را داریم، از شانس برای آرام‌کردن خود استفاده می‌کنیم. خیلی راحت‌تر است که بگوییم او خوش‌شانس است تا اینکه بگوییم بیشتر از من تلاش کرده است. وقتی باور کنیم که بدشانسیم، زندگی آسان‌تر می‌شود. زیرا دیگر نباید مسئولیت بودن در موقعیت فعلی را بپذیریم. اگر باور کنیم دیگران به این دلیل در موقعیتی بهتر از ما قرار دارند که بیشتر زحمت کشیده‌اند، باید خود را به‌دلیل موقعیتی که در آن هستیم، مسئول بدانیم. اگر شانس مسیر زندگی شما را تعیین کند، موفقیت یا شکست خود را به تصادف واگذار می‌کنید. ولی باید دست‌به‌کار شوید و در زندگی خود نقشی فعال داشته باشید.

چگونه درباره شانس فکر کنیم؟

شانس چیست - خوش بینی و نگاه مثبت موجب دیدن فرصت های بیشتر می شود
خوش‌بینی و تفکر مثبت موجب بیشتر دیدنِ فرصت‌ها و آوردن شانس به زندگی ما می‌شود.

آیا می‌توان دیدگاه خود را تغییر داد؟ اگر چنین است آیا این تغییر دیدگاه می‌تواند منجر به نتایجی بهتر شود؟ اولین مسئله‌ای که باید بدانید این است که جایگاه فرد در جامعه بر برداشت او از مفهوم شانس اثر می‌گذارد. وایزمن می‌گوید: «شرایطی که در آن متولد شده‌اید، جامعه‌ای که در آن به دنیا آمده‌اید، ساختار ژنتیکی‌ای که به شما به ارث رسیده است، هیچ‌کدام به اختیار شما نیستند.»

ولی او عقیده دارد که جدای از این محدودیت‌ها با انجام کارهایی می‌توانید شانس خود را بهبود دهید. او پس از بررسی افرادی که خود را خوش‌شانس یا بدشانس می‌دانستند دریافت که افراد «خوش‌شانس» فرصت‌های خوب را به حداکثر می‌رسانند و شهامت پیروی از شهود برای بهر‌ه‌گیری از آن فرصت‌ها را دارند.

به‌گفته وایزمن، «اگر آرام و شاد باشید، جهان‌بینی‌تان گسترش می‌یابد و فرصت‌های بیشتری را می‌بینید. اگر فردی انعطاف‌پذیر باشید، در زمان ایجاد این فرصت‌ها بیشترین بهره را از آنها می‌برید. افراد خوش‌شانس می‌دانند به کجا می‌روند، ولی اغلب با توجه به جهت وزش باد مسیرشان را تغییر می‌دهند.»

افراد خوش‌شانس انتظار اقبال خوب را نیز دارند و تجربیات بد را به خوب تبدیل می‌کنند. وایزمن می‌گوید: «آنها معمولا خوش‌بین هستند و در برابر اتفاقات بدی که رخ می‌دهد، بسیار مقاوم‌اند. اگر اتفاق بدی بیفتد، به‌جای اینکه به شرایط و اتفاقات بهتر فکر کنند، با خود فکر می‌کنند که می‌توانست بدتر از این باشد.»

به‌نظر وولی، این مسئله ممکن است بر شانس شما در آینده اثر بگذارد: «اگر درباره رویدادی احساس بهتری داشته باشید، شاید انتظارات بهتری از رویدادهای آینده داشته باشید و شانس شما تغییر کند.»

وایزمن عقیده دارد که با داشتن دفتر خاطرات شانس می‌توانید تمرکزتان را به‌سمت مثبت سوق دهید. او می‌گوید: «هر شب قبل از رفتن به رختخواب حدود ۳۰ ثانیه درباره اتفاق مثبتی بنویسید که آن روز رخ داده است یا درباره احساس قدردانی بابت دوستان، خانواده یا سلامتی یا اتفاقی بدی که دیگر رخ نمی‌دهد.»

همچنین باید بلندمدت را در نظر بگیرید. مثلا شکستن پا در ظاهر اتفاق بدی است، ولی اگر همسر آینده‌تان را در بیمارستان ملاقات کنید، به اتفاق بسیار خوبی تبدیل می‌شود. به‌علاوه نباید به عادات خود وابسته باشید. موقع پیاده روی مسیری متفاوت را انتخاب کنید، برنامه تلویزیونی دیگری را تماشا کنید یا با افراد مختلفی صحبت کنید. حتی تغییرات کوچک نیز ممکن است مؤثر باشند. همیشه چشمان خود را باز نگه دارید و برای ربودن هر فرصتی که ممکن است پیش بیاید، آماده باشید.

سخن پایانی

اگر شانس چیزی است که تسلطی رویش نداریم و صرفا مبتنی بر تصادف است، بهتر است که زیاد روی آن تمرکز نکنیم و در عوض برای رسیدن به ذهنیت و تفکر مثبت تلاش کنیم. با قراردادن خود در موقعیت‌های بهتر، که اتفاقات خوب بیشتر در آنها رخ می‌دهند، خودتان شانس را به وجود بیاورید. چرا باید تصور کنید که موفقیت شما در زندگی به رویدادهایی تصادفی بستگی دارد؟ خودتان مسیر زندگی‌تان را تعیین کنید و انتظار نداشته باشید که شانس معجزه‌آسا و بدون تلاش سر راهتان قرار بگیرد.

نظر شما درباره شانس چیست؟ آیا با نظرات پژوهشگران درباره شانس موافقید یا عقیده دارید که شانس چیزی ماورایی است که تسلطی بر آن نداریم؟


فرمول شادی و مثبت‌اندیشی را یاد بگیرید و با افسردگی خداحافظی کنید




[ad_2]

منبع