نورون‌ها مسئول سرایت احساسات

سرایت عاطفی چیست؛ آیا احساسات مسری می باشند؟

[ad_1]

به گمان زیاد این جمله را شنیده‌اید که «خنده مسری است» و وقتی که فردی به شما لبخند می‌زند، بلافاصله در عکس العمل به این کار او شما هم لبخند می‌زنید. این اتفاق محدود به لبخندزدن و حس شادمانی نیست؛ غم و اندوه و احساسات فرد دیگر هم سرایت‌پذیرند. در این مقاله درمورد سرایت‌پذیری احساسات و نظریه سرایت عاطفی می‌گوییم. با ما همراه باشید.

سرایت عاطفی چیست؟

سرایت عاطفی یعنی مشاهده حرکت یک فرد منجر بشود دیگران همان حرکت را انعکاسی تکرار کنند. ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و به محرک‌های دنیای اطرافمان عکس العمل نشان می‌دهیم، بعد جای شگفتی نیست که احساسات و رفتارهایمان نیز تحت‌تأثیر اطرافیانمان قرار گیرند.

نظریه سرایت عاطفی

الین هتفیلد اولین کسی می بود که این نظریه را نقل کرد و سرایت عاطفی را «تمایل به پیروی و همگام‌سازی خودکار عبارت‌ها، صداها، حالت‌ها و حرکت‌ها با افراد دیگر و درنتیجه هم‌گرایی عاطفی» تعریف کرد.

چه چیزی علتسرایت عاطفی می‌بشود؟

گرچه مطابق پژوهش‌های اولیه سرایت عاطفی کاملا ناخودآگاه رخ می‌دهد، امکان پذیر عوامل مختلفی در سرایت عاطفی نقش داشته باشند یا علتایجاد آن شوند. این عوامل عبارت‌اند از:

اتاقی را فکر کنید پر از افرادی که در حال تماشای نمایش استندآپ کمدین می باشند. داستان خنده‌دار و اعمال مجری علتواکنش مسری نشاط در بین بینندگان می‌بشود. تعداد بسیاری از افراد همانند تبلیغ‌کنندگان، فیلم‌سازان، رستوران‌داران و فروشندگان برای متقاعدکردن شما به خرید چیزی یا تشکیل احساسی در شما از سرایت عاطفی منفعت می‌گیرند.

برای فهمیدن بهتر عوامل محیطی اتاقی تمیز را فکر کنید که همه وسایل مرتب و سر جای خودشان می باشند. دیدن این اتاق به شما اسایش می‌دهد و این حس برای هر فردی که داخل اتاق بشود و تمیزی آن را ببیند، مسری است.

احساسات منفی مسری‌ترند یا احساسات مثبت؟

همان گونه که احساسات مثبت به دیگران سرایت می‌کنند، احساسات منفی نیز مسری‌اند. دلنشین است بدانید احساساتی همانند غم، خشم، ناامیدی و افسردگی زیاد مسری‌تر از احساسات مثبت‌اند و زیاد سریع دیگران را دچار می‌کنند. عوامل محرکی همانند کم‌خوابی، گرسنگی و استرس شدید، فرد را در برابر سرایت عاطفی صدمه‌پذیرتر می‌کنند.

ربط سرایت عاطفی با نورون‌ها

بر پایه پژوهش‌ها، امکان پذیر همانند‌سازی احساسات دیگران ریشه عصبی داشته باشد. این عامل عصبی مربوط به نورون‌های آینه‌ای است؛ وقتی که فردی فرد دیگر را در حال انجام کاری مشاهده می‌کند، نورون‌های خاصی در مغزش فعال و علتخواهد شد دقیقا همان کار را تکرار کند. یعنی اگر فرد فرد دیگر را در حال گریه‌کردن، خندیدن یا لبخندزدن ببینید، آنچه را انجام می‌دهد، آینه‌وار انجام می‌دهید و این‌طوری احساسات فرد به شما سرایت می‌کنند. تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چرا کودکتان دقیقا کارها و رفتارهای شما را انجام می‌دهد؟ گویا دلیلش نورون‌های آینه‌ای و سرایت‌پذیری عاطفی است.

مرحله های سرایت عاطفی و تأثیر آن

به نظر می‌رسد سرایت عاطفی آن‌قدر سریع اتفاق می‌افتد که حتی متوجهش هم نمی‌شوید، بااین‌حال کارشناسان اعتقاد دارند ابراز سرایت عاطفی مراحلی دارد.

  • پیروی: در عکس العمل به لبخند فرد روبه رو، لبخند می‌زنید و خنده‌اش را پیروی می‌کنید.
  • بازخورد: فکر می‌کنید که من از لبخند و نشاط فرد دیگر خوشحال شده‌ام.
  • سرایت: اکنون که من شادم، من هم لبخندم را به دیگران منتقل می‌کنم.

یقیناً لبخندزدن و خندیدن راه‌های مثبتی برای به‌اشتراک‌گذاشتن احساسات‌اند. جای شگفتی نیست که هنگامی لبخند می‌زنید و احساسات دیگران را منعکس می‌کنید، حس نشاط بیشتری می‌کنید و استرستان افت می‌یابد.

سرایت احساسات مثبت تأثیرات زیاد مثبتی هم دارد همانند لبخندی که ادامه می‌یابد، ربط و اضطراب که در کنسرت حس می‌کنیم و حس حمایتی که در رویدادهایی همانند یادبودها دیده می‌بشود. این در حالی است که احساسات مسری منفی تأثیری منفی دارند. هنگامی حس منفی دیگران به ما سرایت می‌کند، ثابت‌قدم‌ماندن و مهار احساسات منفی زیاد دشوار می‌بشود. وقتی که احساسات منفی در گروهی از افراد سرایت کنند، امکان پذیر اثرات ناخوشایندی همچون افزایش خشونت بر جای بگذارند.

راه حلهای مهار اثرات سرایت عاطفی

با دقت به اثراتی که سرایت عاطفی دارد، ملزوم است روشهای مهار سرایت احساسات را یاد بگیریم. در ادامه، تعدادی از پیشنهاد‌های سودمند در این عرصه را نقل کرده‌ایم.

  • دریابید که چه اعمالی (کلامی و غیرکلامی) شما را وادار به عکس العمل می‌کنند. آیا احساسی را که این اعمال در شما تشکیل می‌کنند، دوست دارید؟ اگر علاقه‌ای به این‌ احساسات ندارید، می‌توانید به‌محض مشاهده این چنین رفتارهایی عمل های ملزوم را انجام دهید و تا حد امکان از آنها پرهیز کنید.
  • یک لحظه بایستید و آنچه را در حال وقوع است، تحلیل کنید و نفس عمیقی بکشید. اکنون که به خودتان زمان تحلیل شرایط را داده‌اید، از بدنتان به سود خود منفعت گیری کنید. تنفس عمیق زیاد سودمند است. هنگامی این کار را انجام می‌دهید، بدن به ذهن این سیگنال را می‌دهد که «همه‌چیز درست خواهد شد» و بدن و ذهن شما اغاز به متمرکزشدن می‌کنند.
  • همدلی با دیگران را تمرین کنید. همدلی درست و بجا با دیگران به شما این امکان را می‌دهد که احساسات دیگران را از احساسات خود جدا کنید. هنگامی همدلی می‌کنید، یعنی احساسات دیگران را فهمیدن می‌کنید و برای گذر بهتر از این شرایط کنارشان می‌مانید نه این که احساسات آنها را احساسات خود بدانید.
  • با افرادی ربط برقرار کنید که تأثیر مثبتی روی شما دارند. تلاش کنید با افرادی در ربط باشید که به شما اسایش خواهند داد و بودن در کنارشان حس راحتی را برایتان به ارمغان می‌آورد.
  • توانایی‌های مقابله‌ای سودمند را تحکیم کنید. در موقعیت‌های ازردهکننده و دشوار، از راهبردهای مقابله‌ای سودمند همانند تنفس عمیق، تجسم هدایت‌شده و بازسازی شناختی منفعت گیری کنید.

کلام پایانی

زندگی پر از لحظات تلخ و شیرینی است که به‌راحتی سرایت‌پذیرند. مسئله مهم این است که مهار احساسات و عکس العمل درست به سرایت عاطفی را یاد بگیرید.

چه احساساتی راحت‌تر به شما سرایت‌ می‌کنند؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در بین بگذارید.

[ad_2]

منبع

مرپی در حال پرکردن پرسش‌نامه تست MMPI

تست mmpi؛ همه‌چیز درمورد این ابزار تشخیص اختلالات روانی

[ad_1]

تست MMPI یا «سوال‌نامه شخصیتی چندمحوری مینه‌سوتا» ابزاری است که متخصصان برای تشخیص بیماری‌های سلامت روان منفعت گیری می‌کنند. این تست اولین بار در اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی تدوین شد، اما چندین دفعه بازنگری و به‌روزرسانی شد تا دقتش افزایش یابد. در این مقاله درمورد پیدایش تست MMPI، نحوه انجامش و انواع آن توضیح می‌دهیم، بعد با ما همراه باشید.

تاریخچه سوال‌نامه MMPI

استارک آر هتوی، روان‌شناس بالینی، و جی چارنلی مک کینلی، عصب‌روان‌شناس در دانشگاه مینه‌سوتا، تست MMPI را طراحی کردند. چون سوال‌نامه‌های خودسنجی در آن زمان زیاد کاربردی نبودند و دست‌بردن در نتایجشان کار آسانی می بود، هتوی و مک کینلی تست MMPI را تدوین کردند. مقصد آنها از طراحی این تست ساخت ابزار کمکی برای تشخیص اختلالات روانی گوناگون و شدتشان می بود. احتمالا این تست بی‌نقص نباشد، اما امروزه در تعداد بسیاری از درمانگاه‌های روان‌شناسی، مراکز بازپروری و حتی برسی‌های قبل از استخدام منفعت گیری می‌بشود.

انواع تست MMPI

تست MMPI در سال‌های اول انتشار کردن مشکلات مختلفی داشت. برای مثال زیاد‌ها تست را دقیق نمی‌دانستند و برخی دیگر معتقد بودند برخی از سوال‌هایش نژادپرستانه و جنسیت‌زده‌اند. به این علت تست MMPI در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی بازنگری شد و انواع جدیدی از آن به وجود آمدند که در ادامه آنها را معارفه می‌کنیم.

  • تست MMPI-2: تست mmpi2 نسخه بازنگری‌شده تست مهم است که در سال ۱۹۸۹ انتشار شد و برای افراد ۱۸ سال به بالاست. این تست مجدد در سال ۲۰۰۱ بازنگری و در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۹ به‌روز شد و هم چنان یکی از پرکاربردترین تست‌های برسی بالینی به حساب می اید.
  • تست MMPI-2-RF: این تست یکی از جانشین‌های تست MMPI-2 است که در سال ۲۰۰۸ انتشار شد.
  • تست MMPI-A: این تست در سال ۱۹۹۲ انتشار شد و مقصد آن نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ساله بودند. انجام تست MMPI-A با ۴۷۸ سوال نزدیک به ۱ ساعت زمان می‌برد.
  • تست MMPI-A-RF: این تست نسخه مختصر‌تر MMPI-A است و ۲۴۱ سوال دارد.
  • تست MMPI-3: آخرین نسخه MMPI تست MMPI-3 است که در سال ۲۰۲۰ انتشار شد و انجام آن نزدیک به ۲۵ تا ۵۰ دقیقه طول می‌کشد.

نحوه انجام تست MMPI

تعداد سوال‌های انواع تست MMPI متفاوت است و زمان تکمیل آنها نیز فرق می‌کند:

  • تکمیل تست MMPI-2 با ۵۶۷ سوال دارد حدودا ۶۰ تا ۹۰ دقیقه زمان می‌برد.
  • انجام تست MMPI-2-RF با ۳۳۸ سوال حدودا ۳۵ تا ۵۰ دقیقه طول می‌کشد.
  • تست MMPI-3 نیز ۳۳۸ سوال دارد که اگر با کامپیوتر انجام بشود نزدیک به ۲۵ تا ۳۵ دقیقه و اگر روی کاغذ انجام بشود، ۳۵ تا ۴۰ دقیقه زمان می‌برد.

حتما فردی متخصص باید بر تست‌های MMPI نظارت و آنها را امتیازدهی و تحلیل کند. بهتر است تحلیل تست mmpi را روان‌شناس بالینی یا روان‌پزشکی انجام دهد که این عرصه آموزش دیده است. برای تشخیص بیماری هیچ‌گاه نباید فقط به نتایج این تست اکتفا کرد و این تست حتما باید با ابزارهای برسی دیگر منفعت گیری بشود.

تست‌های MMPI به دانشگاه مینه‌سوتا تعلق دارند و متخصصان برای منفعت گیری از آنها باید هزینه‌ای بپردازند.

مقیاس‌های بالینی تست MMPI

در تست‌های MMPI-2 و MMPI-A، برای تشخیص اختلالات گوناگون روانی از ۱۰ مقیاس بالینی منفعت گیری می‌بشود، اما تست‌های MMPI-2-R و MMPI-A-R مقیاس‌های متغیری دارند. به هر مقیاس نام و شماره‌ای تعلق داده شده است. از آنجا که امکان پذیر اختلالات گوناگون جهت ابراز چند علامت شبیه خواهد شد، نمی‌توان به نام مقیاس‌ها اکتفا کرد و به همین خاطر متخصصان زیاد تر از شماره مقیاس‌ها منفعت گیری می‌کنند. در ادامه، مقیاس‌های بالینی تست‌های MMPI-2 و MMPI-A را توضیح می‌دهیم.

۱. خودبیمارانگاری

این مقیاس به مقصد تشخیص تأثیر مشکلات عصبی روی کارکرد بدن طراحی شد. سوال‌های مقیاس ۱ علائم جسمانی را می‌سنجند. روی‌هم‌رفته مقیاس ۱ برای تشخیص افراد مبتلا به خودبیمارانگاری به کار می‌رود.

۲. افسردگی

این مقیاس برای تشخیص افسردگی با علائم روحیه ضعیف، ناامیدی به آینده و نارضایتی از زندگی طراحی شده است. امتیاز زیاد زیاد در این مقیاس امکان پذیر نشان‌دهنده افسردگی باشد، اما امتیاز متوسط نشان‌دهنده نارضایتی کلی از زندگی است.

۳. هیستری

این مقیاس برای تشخیص افراد مبتلا به هیستری یا افرادی که در شرایط استرس‌زا درد جسمانی دارند، طراحی شده است. اشخاص تحصیل‌کرده و افرادی که به طبقات بالای اجتماعی تعلق دارند، امتیاز بیشتری در مقیاس ۳ کسب می‌کنند. خانم‌ها نیز طبق معمول زیاد تر از آقایان در این مقیاس امتیاز می‌گیرند.

۴. انحراف روانی اجتماعی

مقیاس ۴ برای تشخیص افراد سایکوپت و برسی انحراف اجتماعی و بی‌توجهی به اخلاقیات طراحی شده است. این مقیاس این چنین برای تشخیص حرکت سرکشانه و ضداجتماعی به کار می‌رود. افراد سرکش در این مقیاس امتیاز بسیاری دریافت می‌کنند و طبق معمول مبتلا به اختلال شخصیتی می باشند.

۵. هویت جنسیتی

مقیاس ۵ ابتدا برای تشخیص همجنس‌گرایی طراحی شده می بود، اما کارآمد نبوده است. امروزه این مقیاس برای برسی این به کار می‌رود که هویت هر شخصی چه مقدار دقیق بر تصورات کلیشه‌ای نقش‌های زن و مرد منطبق است.

۶. پارانویا

این مقیاس برای تشخیص افرادی با علائم پارانوئید همچون شکاکی، حس آزار و اذیت، خودانگاری زیاد، حساسیت شدید و سخت‌گیری طراحی شده است.

۷. ضعف روان

مقیاس ۷ برای اندازه‌گیری شک بیشتر از حد، وسواس‌ها و هراس‌های بی‌علت طراحی شده است. اضطراب، افسردگی و وسواس فکری‌عملی از علائمی می باشند که در این مقیاس در نظر گرفته خواهد شد.

۸. اسکیزوفرنی

افکار خیالی، ادراکات غیرعادی، بیگانگی اجتماعی، روابط خانوادگی ضعیف، سختی در تمرکز و مهار تکانه، نداشتن علایق عمیق، سوال‌های آزاردهنده درمورد حس ارزشمندی و هویت شخصی و مشکلات جنسی مواردی می باشند که با این مقیاس سنجیده خواهد شد.

۹. هیپومانیا

مقیاس ۹ برای تشخیص ویژگی‌های هیپومانیا طراحی شده است. توهم، هذیان خودبزرگ‌بینی، گفتار شتابان، زودرنجی، پرش افکار و دوره‌های مختصر افسردگی از ویژگی‌های بیماری هیپومانیا می باشند.

مقیاس صفر؛ درون‌گرایی اجتماعی

مقیاس ۰ از دیگر مقیاس‌ها جدیدتر است. این مقیاس برای تشخیص کم‌رویی و تمایل به کناره‌گیری از ارتباطات و مسئولیت‌های اجتماعی به کار می‌رود.

مقیاس‌های روایی تست MMPI

همه تست‌های MMPI انواع مقیاس‌های روایی را دارند تا دقت تشخیص زیاد تر بشود. از آنجایی که این تست‌ها برای مراکز بازپروری یا معاینات قبل از استخدام منفعت گیری خواهد شد، امکان پذیر افراد صادقانه و درست به سؤالات جواب ندهند. مقیاس‌های روایی این قسمت اختصاصی تست MMPI-2 می باشند.

۱. مقیاس L

این مقیاس که مقیاس افترا نیز نامیده می‌بشود، برای تشخیص افرادی مناسب است که می‌خواهند خود را بهتر از چیزی که می باشند، نشان دهند.

۲. مقیاس F

این مقیاس مقدار مغایرت اشخاص با جواب‌هایشان در تست را مشخص می کند. افرادی که امتیاز بسیاری در این مقیاس می‌گیرند، می‌خواهند از چیزی که می باشند بدتر به نظر همراه شوند، دچار ناراحتی روانی شدیدند یا اصلا توجهی به سوال‌های تست ندارند.

۳. مقیاس K

این مقیاس که مقیاس حالت دفاعی نیز نامیده می‌بشود، برای تشخیص افرادی به کار می‌رود که می‌خواهند مشکلات خود را کوچک نمود بدهند یا از قضاوت دیگران می‌ترسند.

۴. مقیاس ؟

«مقیاس ؟» یا «نمی‌توانم بگویم» تعداد سوال‌هایی را می‌شمارد که بدون جواب رها شده‌اند. مطابق راهنمای تست MMPI، هر تستی که حداقل ۳۰ سوال بدون جواب داشته باشد، اعتباری ندارد.

۵. مقیاس TRIN

این مقیاس برای تشخیص افرادی مناسب است که با الگوی مشخصی به سوال‌ها جواب خواهند داد. برای مثال این افراد بدون دقت به مفهوم سوال، به ۱۰ سوال اول جواب صحیح و به ۱۰ سوال بعدی جواب غلط خواهند داد و تا انتها این الگو را تکرار می‌کنند.

۶. مقیاس VRIN

این مقیاس کاربردی شبیه مقیاس TRIN دارد با این تفاوت که مقیاس VRIN برای تشخیص جواب‌های اتفاقی و پراکنده به کار می‌رود. افراد امکان پذیر از تصمیم این جواب‌های پراکنده را بدهند، فهمید مفهوم سوال نشده باشند یا توانایی خواندن سوال را نداشته باشند.

۷. مقیاس Fb

این مقیاس نحوه جواب‌دادن فرد به نیمه اول و دوم سؤالات را قیاس می‌کند. امتیاز زیاد در این مقیاس به این معناست که فرد در نیمه دوم تست، دقت خود به سؤالات را از دست داده و سوال‌ها را اتفاقی جواب داده است.

۸. مقیاس Fp

این مقیاس برای تشخیص افراد با اختلال روانی خاص یا افرادی که جواب اتفاقی داده‌اند، به کار می‌رود.

۹. مقیاس FBS

این مقیاس برای افرادی منفعت گیری می‌بشود که اعتقاد دارند به صدمه یا ناتوانی مبتلا می باشند. در واقع این مقیاس مشخص می کند آیا سخن این افراد اعتبار دارد یا خیر.

۱۰. مقیاس S

این مقیاس نیز برای تشخیص کوچک‌نمایی به کار می‌رود. مقیاس S این چنین زیرشاخه‌هایی دارد که برای تشخیص باور فرد به سرشت خوب انسان‌ها، اسایش او، رضایتش از زندگی و تکذیب نقص‌های اخلاقی منفعت گیری خواهد شد.

دقت تست MMPI

با این که تست MMPI قابل‌مطمعن است، تشخیص متخصص نباید تنها بر پایه نتایج آن باشد. در واقع این تست یکی از چندین ابزاری است که متخصصان برای تشخیص مشکل منفعت گیری می‌کنند. متخصصان باید نتایج دیگر همچون آزمون‌های روانی و جسمانی، اسبق پزشکی و در صورت لزوم، آزمایش‌های گوناگون را در نظر بگیرند.

نکاتی که زمان انجام تست MMPI باید در نظر بگیرید

  • نمی‌توان او گفت سوال‌ها در تست MMPI صحیح می باشند یا غلط، بعد جستوجو درستی یا نادرستی آنها نباشید. این تست فقط ابزاری برای تشخیص بیماری‌های روحی روانی است.
  • برخی از سایت‌ها نسخه‌ای رایگان این تست اراعه خواهند داد. برای آشنایی با نوع سؤالات می‌توانید از این سایت‌ها منفعت گیری کنید.
  • قرار نیست برای تست MMPI اطلاعاتی کسب کنید. استرس نداشته باشید و بدانید که برای انجام تست نیازی به تمرین نیست.
  • انجام مثالای رایگان از تست MMPI مشکلی ندارد، اما درنهایت متخصص باید تست مهم را از شما بگیرد، به آن امتیاز بدهد و نتیجه آن را تحلیل کند.
  • در جواب به سوال‌ها روراست باشید. در نظر داشته باشید که جواب درست به سؤالات جهت اعتبار زیاد تر نتیجه تست می‌بشود.

شما بگویید

تست MMPI آزمونی است که پزشکان و متخصصان برای تشخیص اختلالات روانی از افراد می‌گیرند. این تست سوال‌های مختلفی دارد که جواب به آنها جهت مطابقت با مقیاس‌های تست و درنتیجه پشتیبانی به تشخیص بیماری می‌بشود. اگر تصمیم انجام این تست را دارید، هیچ دلواپس نباشید و تلاش کنید جواب‌های درست به سؤالات آن بدهید.

آیا تابه‌حال تست MMPI داده‌اید؟ لطفا توانایی خود را با ما و دیگر مخاطبان در بین بگذارید.

منبع: verywellmind

برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟


در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و حرکت شما به‌وجود می‌آورد. اگر حس افسردگی دارید، حتما با پشتیبانی یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ربط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید




[ad_2]

منبع

غلبه بر فوبیای تماس تلفنی ـ زنی در حال کار با تلفن هوشمند

فوبیای تماس تلفنی چیست؟ چطور بر آن غلبه کنیم؟

[ad_1]

شاید شما هم جزو کسانی باشید که وقتی تلفن زنگ می‌زند، دوست دارید جواب ندهید یا مثلا وقتی می‌خواهید به کسی تلفن کنید، مدام سناریوهای مختلف گفت‌وگو را در ذهن خود مرور می‌کنید. شاید هم وقتی زنگ تلفن به صدا درمی‌آید، خیس عرق می‌شوید و احساس ترس می‌کنید. اگر چنین است، شما تنها نیستید. ترس از تماس تلفنی نوعی فوبیای شایع در جهان است. چگونه می‌توان بر این ترس غلبه کرد؟ مقاله ما را تا انتها بخوانید.

فوبیای تماس تلفنی چیست؟

شاید عجیب به نظر برسد، اما برخی افراد هنگامی که می‌خواهند تلفن خود را جواب دهند، دچار اضطراب و ترس می‌شوند. مگر حرف‌زدن با تلفن ترس دارد؟ برای بعضی‌ها بله! این ترس چنان شدید است که این افراد ممکن است از جواب‌دادن تماس خودداری کنند. این افراد به‌ویژه از اینکه صدا یا چهره‌شان (در تماس‌های تصویری) چگونه به نظر می‌رسد، وحشت دارند.

فوبیای تماس تلفنی چقدر شایع است؟

اگر از تماس تلفنی فراری هستید، شما تنها نیستید. بر اساس تحقیقی که سال ۲۰۱۹ انجام شد، حدود ۷۶درصد از بزرگ‌سالان تمایل چندانی به تماس تلفنی ندارند. در بین جوانان نیز بی‌تمایلی به تماس تلفنی به‌دلیل افزایش اضطراب در این گروه سنی شایع است و اکثر آنها ترجیح می‌دهند از روش‌های دیگر مانند چت‌کردن استفاده کنند.

البته نمی‌شود در تمام موقعیت‌ها از روش‌های جایگزین استفاده کرد. هنوز هم برخی از مهم‌ترین کارها را باید با تماس تلفنی و گفت‌وگوی رودرو انجام داد.

نشانه‌های فوبیای تماس تلفنی

اگر پیش از جواب‌دادن به تلفن به‌شدت دچار ترس و اضطراب می‌شوید، این اولین و مهم‌ترین نشانه وجود این فوبیا در شماست. دیگر نشانه‌های این عارضه عبارت‌اند از:

  • پرهیز از زنگ‌زدن به دیگران؛
  • دیر جواب‌دادن تماس؛
  • وسواس‌داشتن درباره اینکه دیگران چه چیزی درباره شما پس از پایان تماس تلفنی می‌گویند؛
  • نگرانی بابت ناراحت‌کردن دیگران پشت تلفن؛
  • نگرانی بابت حرف‌هایی که می‌زنید.

همچنین ممکن است برخی نشانه‌های جسمانی مانند افزایش ضربان قلب، حالت تهوع و لرزش هم بروز کنند.

چرا برخی افراد دچار فوبیای تماس تلفنی هستند؟

۱. ضعف شناسایی نشانه‌های کلامی

هنگام صحبت تلفنی، ما برای فهم منظور طرف مقابل علاوه‌بر توجه به اصل کلمات باید به لحن و نوع گفتار او نیز توجه کنیم. اگر کسی این توانایی را به هر دلیل نداشته باشد یا در آن ضعیف باشد، گفت‌وگوی تلفنی برای او ناخوشایند و حتی آزاردهنده خواهد شد. پس این افراد سعی می‌کنند از تلفنی حرف‌زدن پرهیز کنند.

۲. فشار ذهنی زیاد

برای برخی افراد تلفنی حرف‌زدن به‌معنای تحمل فشار ذهنی است. هنگام گفت‌وگو دکمه اصلاح و پاک‌کردن وجود ندارد. از سوی دیگر فرصت زیادی هم برای ساختن و پرداختن جملات نیست. حال اگر موضوع تماس مسئله مهمی هم باشد، به‌شدت احساس فشار و تنش کنیم.

۳. احساس قضاوت‌شدن

گاهی ندیدن فرد و اتکا به صدای او ما را به اشتباه می‌اندازد و بدون دیدن زبان بدن فرد، شاید تصور کنیم که او در حال قضاوت‌کردن ماست. به علت ترس از قضاوت دیگران دچار استرس و نگرانی می‌شویم.

۴. راحت‌تربودن هنگام ارسال پیام

پیام‌های متنی به ما امکان می‌دهند به آنچه می‌خواهیم بگوییم، فکر کنیم. همین دلیل کافی است تا خیلی‌ها ترجیح بدهند به‌جای حرف‌زدن پشت تلفن، پیامک بزنند.

روش‌های درمان فوبیای تماس تلفنی

برای مقابله با هر ترسی تکنیک‌های درمان شناختی‌رفتاری وجود دارد. گرچه فوبیا به شکل‌های مختلفی بروز می‌کند، روش درمان اکثر آنها مشابه است. علاوه‌بر روش‌هایی مانند بازسازی شناختی و مواجهه‌درمانی، درمانگر توصیه‌هایی شخصی هم برای مقابله با فوبیای تلفن ارائه می‌دهد.

۱. بازسازی شناختی

در این روش، درمانگر به ما کمک می‌کند عقاید منفی و اشتباه خود درباره یک موضوع را با نگرش‌های مثبت و سازنده جایگزین کنیم. مثلا ممکن است به‌دلیل نگرانی از ناراحت‌کردن دیگران از تماس تلفنی وحشت داشته باشیم. درمانگر با به چالش کشیدن این ایده، از ما می‌خواهد احتمالات مختلف را در نظر بگیریم. شاید فرد مدنظر سرش شلوغ بوده و نتوانسته تلفن را جواب دهد. شاید کیفیت صدا خوب نبوده یا حتی گوشی او به دلیل مشکلی فنی وسط بحث خاموش شده باشد. به‌هرحال اینکه ما همان اول فکر کنیم کسی را پشت خط ناراحت کرده‌‌ایم، منطقی نیست.

۲. مواجهه‌درمانی

یکی از روش‌های معروف برای مقابله با انواع فوبیا مواجهه‌درمانی است، یعنی روبه‌روشدن با همان چیزی که از آن وحشت داریم. در این روش، درمانگر به‌تدریج ما را با چیزی که از آن می‌ترسیم، روبه‌رو می‌کند. این رویارویی در ابتدا خفیف است و به‌تدریج بیشتر و بیشتر می‌شود. درمانگر با بررسی میزان و چگونگی ترس ما میزان و شیوه مواجهه را طراحی می‌کند. مثلا شاید بیشترین ترس ما تماس تلفنی در حضور جمع باشد، پس این مورد آخرین مرحله مواجهه ما با تماس تلفنی می‌شود.

چطور بر فوبیای تماس تلفنی غلبه کنیم؟

در صورتی که خودمان بخواهیم دست به کار شویم یا پیش‌تر روش‌های درمانی را آزموده‌ایم و دنبال روش‌های بیشتری هستیم، پیشنهادهای زیر نیز، علاوه‌بر روش‌های گفته‌شده در بخش قبل، ممکن است مفید باشند.

۱. با افرادی که راحتید، تماس‌های کوتاه بگیرید

تماس‌های کوتاه و عادی تلفنی با دوستان و افراد مورداعتماد می‌تواند ترس شما از تماس تلفنی را بریزد.

۲. لبخند بزنید

لبخندزدن و راحت ایستادن یا نشستن بهتر از آن است که چهره خود را در هم بکشید و عضلات‌تان را منقبض کنید. هنگام حرف‌زدن با تلفن لبخند بزنید. همین کار باعث کاهش هورمون‌های استرس می‌شود. هنگامی که می‌خواهید تماس بگیرید، نیازی نیست چهره‌ای جدی و بدنی خشک داشته باشید.

۳. به خود پاداش دهید

برای کسانی که با فوبیای تماس تلفنی درگیرند، پشت‌سرگذاشتن یک تماس تلفنی موفقیت‌آمیز مانند پیروزی است. آن را قدر بدانید و به خود جایزه بدهید.

۴. نشخوار فکری نکنید

افراد مضطرب و دچار فوبیا مرتب به ترس‌های خود فکر می‌کنند. اگر کسی پشت خط چیزی گفت که شما انتظارش را نداشتید، لازم نیست فکر کنید دنیا به آخر رسیده است و او دیگر هرگز از شما راضی نخواهد بود. از آنجایی که پشت خط چهره و زبان بدن آنها پیدا نیست، خودتان را درگیر اینکه دیگران چگونه فکر می‌کنند یا پشت خط چه می‌کنند نکنید.

برای تلفنی حرف‌زدن نیازی نیست ساعت‌ها برنامه‌ریزی کنید. از نشخوار فکری اجتناب کنید. کمی فکرکردن قبل از تماس خوب است، اما نیازی نیست که مدام درگیر تک‌تک جملاتی باشید که می‌خواهید بگویید.

۵. به خودتان یادآوری کنید که نیازی نیست همه تماس‌ها را پاسخ دهید

گاهی اوقات فرد دچار فوبیای تماس تلفنی فکر می‌کند باید به تمام تماس‌های خود پاسخ دهد. این اشتباه است. به خودتان اجازه بدهید که برخی تماس‌ها به پیام‌گیر صوتی منتقل شوند. اگر الان به هر دلیل نمی‌توانید پاسخ تماس را بدهید، آن را به زمانی دیگر موکول کنید.

۶. از دیگری بپرسید که زمان مناسب زنگ زده‌اید یا نه

همیشه پیش از شروع گفت‌وگو از فرد بپرسید که آیا زمان مناسبی زنگ زده‌اید یا نه. این کار هم او را از قطع ناخواسته تماس نجات می‌دهد و هم جلوی احساسات ناخوشایند بعدی شما را می‌گیرد.

از تجربه خود بگویید

آیا شما هم دچار این فوبیا هستید؟ هنگام تماس تلفنی چه احساسی دارید؟ چگونه بر ترس خود غلبه کردید؟ برای ما در بخش نظرات از تجربه خود بنویسید.



هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

[ad_2]

منبع

"دختری

ترس چیست؛ همه‌چیز درباره روانشناسی ترس

[ad_1]

ترس چیست؟ ترس احساسی پایه شامل واکنش بیوشیمیایی و واکنش هیجانی فردی است که ما را به وجود خطر یا احتمال آسیب آگاه می‌کند، چه این خطر جسمی باشد چه روانی. در این مقاله درباره انواع ترس، علائم، روش تشخیص و درمانشان می‌گوییم. با ما همراه باشید.

نحوه عملکرد ترس چیست؟

گاهی ترس ناشی از تهدیدهای واقعی است و گاهی از خطرات تجسمی نشئت می‌گیرد. گرچه ترس واکنشی طبیعی به برخی موقعیت‌هاست، ممکن است منجر به پریشانی و اختلال شود. علاوه‌بر این، ممکن است ترس نشانه برخی اختلالات سلامت روان باشد از جمله اختلال هراس، اختلال اضطراب اجتماعی، فوبیا و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD).

ترس از ۲ واکنش اولیه به برخی از انواع تهدیدات تشکیل می‌شود، یعنی واکنش بیوشیمیایی و واکنش عاطفی که در ادامه هرکدام را بررسی کرده‌ایم.

۱. واکنش بیوشیمیایی

ترس نوعی احساس طبیعی و مکانیسم بقاست. وقتی با تهدیدی روبه‌رو می‌شویم، بدن به روش‌های خاصی به آن تهدید واکنش نشان می‌دهد. واکنش‌های فیزیکی به ترس شامل عرق‌کردن، افزایش ضربان قلب و افزایش آدرنالین هستند که ما را بسیار هوشیار می‌کنند. این واکنش فیزیکی پاسخ «جنگ یا گریز» نیز نامیده می‌شود، به این معنی که بدن خود را برای دفاع یا فرار آماده می‌کند. واکنش بیوشیمیایی نوعی تحول تکاملی است، واکنشی خودکار که برای بقای ما بسیار مهم است.

۲. واکنش عاطفی

واکنش عاطفی به ترس به شخصیت و خلق‌وخوی فرد بستگی دارد. در واقع واکنش مغز به ترس مشابه احساسات مثبتی مانند شادی و هیجان است، به همین علت واکنش احساسی افراد به ترس متفاوت ست. برخی از افراد مدام به‌دنبال افزایش آدرنالین بدنشان با انجام ورزش‌های هیجانی یا قرارگرفتن در سایر موقعیت‌های هیجان‌انگیز مانند تماشای فیلم‌های ترسناک‌اند. برخی دیگر به احساس ترس واکنش منفی نشان می‌دهند و به هر قیمتی از موقعیت‌های ترس‌آور اجتناب می‌کنند. گرچه واکنش فیزیکی افراد به ترس یکسان است، واکنش احساسی به ترس بسته به شخصیت فرد ممکن است مثبت یا منفی باشد.

علائم ترس

ترس معمولا هم علائم جسمی دارد و هم علائم احساسی. گرچه هر فردی ممکن است دچار علائم متفاوتی از ترس شود، برخی علائم رایج آن عبارت‌اند از:

علاوه‌بر علائم جسمی، افراد ممکن است دچار علائم روانی مانند ناراحتی، حس ناتوانی تسلط‌نداشتن به اوضاع یا احساس نزدیکی به مرگ شوند.

ریشه ترس چیست؟

ترس فوق‌العاده پیچیده است و هیچ علت اصلی و واحدی ندارد. برخی از ترس‌ها ممکن است ناشی از تجربیات یا آسیب‌های روحی باشند، در حالی که علت برخی از ترس‌ها ناشناخته است. برخی از محرک‌های رایج ترس عبارت‌اند از:

  • وقایع تخیلی؛
  • عوامل ناشناخته؛
  • رویدادهای آینده؛
  • خطرات واقعی زیست‌محیطی؛
  • برخی از اشیا یا موقعیت‌های خاص (مانند عنکبوت، مار، ارتفاع، پرواز).

انواع ترس

برخی از انواع مختلف اختلالات اضطرابی که با ترس مشخص می‌شوند، عبارت‌اند از:

تشخیص ترس

اگر مدام و بیش‌ از حد دچار احساس ترس می‌شوید، به پزشک مراجعه کنید. ممکن است پزشک شما را معاینه کند و برایتان آزمایش‌هایی تجویز کند تا مطمئن شود ترس و اضطراب شما با بیماری زمینه‌ای خاصی مرتبط نیست.

همچنین ممکن است درباره علائم ترس از جمله مدت‌زمان، شدت و موقعیت‌هایی که دچارش می‌شوید، سؤالاتی بپرسد. با توجه به علائم، پزشک ممکن است ترس شما را نوعی اختلال اضطرابی مانند فوبیا تشخیص دهد.

فوبیاها

یکی از جنبه‌های اختلالات اضطرابی ترس از ترسیدن است. در حالی که بیشتر افراد فقط در موقعیت‌های ترسناک می‌ترسند، افراد مبتلا به اختلالات اضطراب از اینکه دچار ترس شوند می‌ترسند. این افراد واکنش به ترس را منفی تلقی می‌کنند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا از این واکنش اجتناب کنند.

فوبیا ترس از موقعیتی است که خطر واقعی ندارد. گرچه فرد مبتلا به فوبیا تشخیص می‌دهد که ترسش غیرمنطقی است، نمی‌تواند از واکنش ترس جلوگیری کند.

درمان ترس

قرارگرفتن مکرر در موقعیت‌های ترسناک منجر به نوعی آشنایی می‌شود که امکان دارد واکنش ترس را تا حد زیادی کاهش دهد. این رویکرد اساس برخی از درمان‌های فوبیا را تشکیل می‌دهد. روش‌های درمانی فوبیا که مبتنی بر روانشناسی ترس هستند، بر تکنیک‌هایی مانند حساسیت‌زدایی سیستماتیک و غرقه‌سازی تمرکز دارند. هر دو تکنیک بر اساس واکنش‌های فیزیولوژیکی و روانی بدن برای کاهش ترس هستند.

۱. حساسیت‌زدایی سیستماتیک

این تکنیک شامل هدایت تدریجی در برخی موقعیت‌های مواجهه است. مثلا برای فردی که از مار می‌ترسد، حساسیت‌زدایی سیستماتیک شامل صحبت‌کردن درمانگر با فرد درباره مارها در اولین جلسه درمانی است. در جلسات بعدی، درمانگر به‌آرامی فرد را به تماشای تصاویر مارها، بازی با مارهای اسباب‌بازی و درنهایت دست‌زدن به مار زنده سوق می‌دهد. این روند با یادگیری و به‌کارگیری تکنیک‌های مقابله‌ای جدید برای مدیریت واکنش ترس همراه است.

۲. غرقه‌سازی

در تکنیک غرقه‌سازی، فرد در محیطی امن و کنترل‌شده در معرض موقعیت ترسناک قرار می‌گیرد تا ترسش کاهش یابد. این تکنیک باعث می‌شود فرد با اضطراب شدید مقابله کند و ترس او از آن موقعیت بسیار کاهش یابد.

مقابله با ترس

برای مهار اثرات فیزیکی، عاطفی و رفتاری ترس می‌توانید از چنین اقدامات مؤثر و در عین حال ساده‌ای استفاده کنید:

  • حمایت اجتماعی دریافت کنید. وجود افراد حامی در زندگی شما مهار احساس ترس را برایتان راحت‌تر می‌کند.
  • ذهن‌آگاهی را تمرین کنید. گرچه همیشه نمی‌توانید جلوی برخی از احساسات را بگیرید، آگاه‌بودن باعث می‌شود ترس را بهتر مهار کنید و افکار منفی را با افکار مفید و مثبت جایگزین کنید.
  • از تکنیک‌های مدیریت استرس مانند تنفس عمیق، تمرینات آرام‌سازی پیشرونده عضلانی و تجسم هدایت‌شده استفاده کنید.
  • مراقب سلامتی خود باشید. خوب غذا بخورید، ورزش کنید و هر شب به اندازه کافی بخوابید.

کلام پایانی

ترس احساس مهمی است که می‌تواند از شما در برابر خطر محافظت کند و در عین حال ممکن است منجر به احساس اضطراب طولانی شود. یافتن راه‌هایی برای مهار ترس سبب می‌شود بهتر با این احساسات کنار بیایید و اضطرابتان را کاهش دهید.

شما هم هنگام ترسیدن مضطرب و پریشان می‌شوید؟ به‌نظر شما علت ترس های بی مورد چیست و از چه راهکارهایی برای مهار علائم ترس استفاده می‌کنید؟ لطفا نظرات و تجربیات ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در میان بگذارید.



هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

[ad_2]

منبع

سم زدایی دیجیتال با فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی

فواید فاصله گرفتن از شبکه‌های اجتماعی و روش انجام آن

[ad_1]

تابه‌حال فکر کرده‌اید که دنیای ما قبل از هیاهوی شبکه‌های اجتماعی چگونه بود؟ در دنیای امروزی، تکنولوژی روزبه‌روز بیشتر پیشرفت می‌کند و این پیشرفت‌ها زندگی ما را بهینه و ساده‌تر کرده‌اند، اما مشکلاتی نیز ایجاد کرده‌اند. شبکه‌های اجتماعی بخش قابل‌توجهی از زندگی ما را به خود اختصاص داده‌اند و فاصله‌گرفتن از آنها دلهره‌آور به نظر می‌رسد، اما این کار نوید دگرگونی اساسی را می‌دهد. با ما در این مقاله همراه باشید تا ببینیم چرا باید از شبکه‌های اجتماعی دور شویم و چطور می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

چرا باید از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیریم؟

در عصر رسانه‌های دیجیتال، فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی اثرات چشمگیری بر سلامت روان ما می‌گذارد. شبکه‌های اجتماعی طوری طراحی شده‌اند که ما را درگیر خود نگه دارند و دائما مغز ما را با اعلان‌های مختلف شلوغ کنند. احساس می‌کنیم با هر بازدید، لایک و کامنت تأیید شده‌ایم و این احساس مثبت هر بار مقدار کمی دوپامین در مغز ما ترشح می‌کند. هورمون دوپامین مسئول انتقال لذت در سیستم عصبی انسان است. این بمباران مداوم با دوپامین مغز ما را شرطی می‌کند و مثل سایر رفتارهای اعتیادآور است.

فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی فرصتی فراهم می‌کند که از این دور باطل رها شویم و به ذهنمان اجازه می‌دهد دوباره متمرکز شود و شاداب بماند. با دوری از فضای دیجیتال زمانی برای حضور در دنیای واقعی خواهیم داشت. ما وقتی تعاملات اجتماعی واقعی داریم، لذت‌های ساده زندگی را دوباره کشف می‌کنیم و مغزمان از استرس و فشار مقایسه دور می‌شود.

محققان هنوز دقیقا نمی‌دانند که شبکه‌های اجتماعی چقدر بر ما اثر می‌گذارند یا اینکه تأثیرشان بر افراد مختلف چه تفاوت‌هایی دارد، اما کسانی که مدتی از شبکه‌های اجتماعی فاصله گرفته‌اند، می‌گویند در زمان دوری از فضای دیجیتال متمرکزتر و خلاق‌تر بوده‌اند و آرامش بیشتری داشته‌اند.

چه زمانی باید از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیریم؟

محققان می‌گویند وقتی متوجه تغییرات خلقی منفی در خود می‌شوید، زمانش است که از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرید. آنها نشانه‌های مشخصی را نام می‌برند که به‌کمک آنها می‌توانید میزان درگیری خود با رسانه‌های دیجیتال را بررسی کنید. اگر این علائم را در زندگی روزمره خود می‌بینید، باید بیشتر به سبک زندگی خود توجه کنید. برخی از این نشانه‌ها را در ادامه با هم مرور می‌کنیم.

۱. احساس ناامنی

شبکه‌های اجتماعی اغلب احساس ناامنی و بی‌کفایتی ما را تحریک می‌کنند. ما وضعیت خودمان را با تصویر بی‌نقص زندگی دیگران و دستاوردهایشان مقایسه می‌کنیم و فکر می‌کنیم به‌اندازه آنها موفق، جذاب و ثروتمند نیستیم. این مقایسه خود با دیگران اعتمادبه‌نفس را از بین می‌برد و ما را دچار احساس حسادت می‌کند و از رضایت و شادی ما می‌کاهد.

۲. احساس ناامیدی

ناامیدی یکی از احساسات رایجی است که مردم عصر دیجیتال دچارش می‌شوند. شبکه‌های اجتماعی انتظارات ما از زندگی را بالا می‌برند و ما را مجبور می‌کنند تصویر بی‌نقصی از خود ارائه دهیم. وقتی به میزان دلخواهمان لایک نمی‌شویم یا به عکس‌هایمان توجهی نمی‌شود، احساس ناامیدی و شکست می‌کنیم. ذهن نمی‌تواند احساسات ناشی از فضای دیجیتال و واقعیت را تفکیک کند، بنابراین احساس ناامیدی به زندگی واقعی‌ ما نیز سرایت می‌کند.

۳. احساس خشم

شبکه‌های اجتماعی پر از اخبار بدند. طوفان‌های توییتری، اخبار جنگ، تورم و بسیاری مسائل مشابه احساس عصبانیت و اضطراب اجتماعی ما را افزایش می‌دهند. هجوم گسترده اطلاعاتی که با منفی‌نگری و هیجان همراه است، فشار مضاعفی به ذهن ما وارد می‌کند. همه ما خشم، ترس و نگرانی را در فضای مجازی احساس کرده‌ایم. مواجهه مداوم با اخبار بد ما را در دام چرخه‌ای از پریشانی می‌اندازد که ممکن است تمام ابعاد زندگی ما را تحت‌تأثیر قرار دهد.

۴. بی‌خوابی

شبکه‌های اجتماعی جذاب و اعتیادآورند. این جذابیت، در بسیاری از افراد منجر به بی‌خوابی می‌شود. اگر قبل از خواب سراغ شبکه‌های اجتماعی می‌روید و ساعت‌ها در محتواهای مختلف آنها غرق می‌شوید، باید این نشانه را جدی بگیرید. همه ما مشتاقیم در جریان جدیدترین اتفاقات جهان باشیم و ترس ازدست‌دادن یک محتوای جدید ما را ساعت‌ها مشغول نگه می‌دارد، اما باید بدانیم کمبود خواب مشکلات جدی برای سلامتی ایجاد می‌کند. کم‌خوابی بر سلامت جسمی، روانی و عاطفی ما اثر می‌گذارد. علاوه‌بر این، عملکرد شناختی مغز را نیز مختل می‌کند.

۵. دلخوری اطرافیان

گاهی شبکه‌های اجتماعی رابطه شما با اطرافیانتان را کم‌رنگ می‌کنند. اگر خانواده‌تان بابت زمانی که در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنید دلخورند یا دوستانتان به شما می‌گویند که به‌قدر کافی به آنها توجه نمی‌کنید، باید این نشانه را جدی بگیرید. انسان نیاز به معاشرت‌های حقیقی دارد؛ به همین دلیل مشاوران پیشنهاد می‌کنند بین دنیای واقعی و فضای دیجیتال تعادل برقرار کنید تا روابطی سالم و مفید داشته باشید.

فواید فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی

فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی فواید زیادی برای سلامت جسم و روح ما دارد. وقتی زمان خود را مدیریت می‌کنیم و مدت حضور در شبکه‌های اجتماعی را آگاهانه محدود می‌کنیم، کمتر در معرض محتواهای آسیب‌زا و اضطراب ناشی از مقایسه خود با دیگران خواهیم بود. محققان ۶۸ دانشجو را بررسی کردند و فهمیدند وقتی افراد از شبکه‌های اجتماعی فاصله می‌گیرند، سلامت روانشان بهبود می‌یابد. مهم‌ترین مزایای دوری از فضای دیجیتال را در ادامه مطرح کرده‌ایم.

۱. بهبود خلق‌وخو

تحقیقات محدودی درباره تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر افراد انجام شده است، اما بر اساس همین تحقیقات محدود هم دوری از رسانه‌های دیجیتال خلق‌وخوی افراد را بهبود می‌دهد. احساس رضایت و شادی نیز با فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی رابطه مستقیم دارد. وقتی زندگی خود را با تصاویر غیرواقعی مقایسه نکنیم، اعتمادبه‌نفس و آرامش بیشتری خواهیم داشت.

۲. مهار اضطراب

وقتی محرک‌های منفی را از زندگی خود حذف می‌کنیم، اضطرابمان کمتر و آرامشمان بیشتر می‌شود. محققان کاهش اضطراب پس از فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی را تأیید کرده‌اند و می‌گویند یکی از راه‌های مهار اضطراب دوری از فضای دیجیتال است. ترس و نگرانی ناشی از خواندن اخبار منفی نیز با دوری از فضای دیجیتال کاهش می‌یابد.

۳. افزایش تمرکز

بیشتر مردم وقتی نمی‌دانند چه کاری باید انجام دهند، سراغ تلفن همراهشان می‌روند و در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند. این کار به‌مرور قدرت تمرکز را کاهش می‌دهد، درنتیجه وقتی کار مهمی دارید دائم حواستان پرت می‌شود. فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی ذهن به‌هم‌ریخته ما را پاکسازی می‌کند.

۴. افزایش خلاقیت

محققان می‌گویند دوری از شبکه‌های اجتماعی خلاقیت شما را افزایش می‌دهد. ما هر روز ذهن خود را پر از محتواهای کوتاه و بی‌فایده می‌کنیم، درنتیجه عملکرد مغزمان کاهش می‌یابد. زمانی که فرصت داشته باشیم سرگرمی‌های مختلف را امتحان کنیم، ذهنمان بهتر کار می‌کند و خلاق‌تر می‌شویم.

۵. ارتباطات اجتماعی مؤثر

طبق تحقیقات، دوری از شبکه‌های اجتماعی مقدار ارتباطات اجتماعی واقعی را افزایش می‌دهد. تعاملات معنادار و واقعی هم سلامت روان ما را بهبود می‌دهد. وقتی با اطرافیان خود گفت‌وگوی واقعی داریم، پیوندهای عاطفی عمیق‌تری ایجاد می‌شوند. این پیوندهای عاطفی به ما فرصت درک متقابل و همدلی با دوستان و خانواده‌ را می‌دهند.

۶. خواب باکیفیت

فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی در شب تأثیر چشمگیری بر بهبود کیفیت خواب دارد. وقتی از هیاهوی محتواهای مختلف دور می‌شویم، می‌توانیم محیطی آرام و مساعد برای استراحت ایجاد کنیم. دوری از شبکه‌های اجتماعی در اواخر شب، از تحریک بیش از حد مغز جلوگیری می‌کند و به ذهنمان اجازه می‌دهد آرام بگیرد. طبق تحقیقات، خواب باکیفیت سلامت روان، انرژی و خلق‌وخوی افراد را بهبود می‌دهد.

۷. بهبود سلامت جسمی

تمام زمانی که در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنیم، چشم‌های ما به صفحه‌نمایش خیره شده‌اند. علاوه‌بر این وقتی تلفن‌ همراه یا تبلت خود را در دست گرفته‌ایم، شانه‌ها، کتف و گردنمان در زاویه بدی قرار می‌گیرند. ما حواسمان نیست و بدنمان ساعت‌ها و فشار زیادی را تحمل می‌کند. محققان می‌گویند دوری از شبکه‌های اجتماعی برای سلامتی مفید است و دردهای مزمن از جمله سردرد را کاهش می‌دهد.

چطور از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیریم؟

روش‌های متنوعی برای فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی وجود دارد. چه بخواهید زمان خود را مدیریت کنید و چه قصد داشته باشید یک هفته سم‌زدایی از شبکه‌های اجتماعی را امتحان کنید، می‌توانید از این نکات بهره بگیرید. تلاش کنید این روش‌ها را متناسب با شرایط خودتان تنظیم کنید که بهترین نتیجه را بگیرید.

پس از انجام این تمرینات، آماده یک هفته سم‌زدایی خواهید بود. محققان می‌گویند یک هفته برای سم‌زدایی دیجیتال و پاکسازی مغز از فشارهای دنیای مدرن کافی است. می‌توانید یک هفته را بدون هیچ‌کدام از شبکه‌های اجتماعی بگذارنید و ذهنتان را پاکسازی کنید.

۱. سنگ بزرگ برندارید

محققان می‌گویند اگر به‌تدریج از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرید، احتمال موفقیت‌تان بیشتر است. طبق بررسی‌ها، هرچه ساعات بیشتری از روز را در شبکه‌های اجتماعی بگذرانید، فاصله‌گرفتن از آنها برایتان دشوارتر خواهد بود. سعی کنید با مدیریت زمان به‌تدریج زمان کمتری را صرف فضای دیجیتال کنید.

۲. اعلان‌های خود را خاموش کنید

این کار اولین قدم برای دوری از شبکه‌های اجتماعی است. اعلان‌ها به‌راحتی حواس شما را پرت می‌کنند و مجبور می‌شوید تلفن همراه خود را نگاه کنید. ورود به هر شبکه اجتماعی هم شما را مدتی درگیر می‌کند و زمانتان را هدر می‌دهد.

۳. در یک شبکه اجتماعی بمانید

یک شبکه اجتماعی را برای خود انتخاب کنید و سایر برنامه‌ها را پاک کنید. چرخیدن بین پلتفرم‌های مختلف ترشح دوپامین را افزایش می‌دهد و اعتیادآور است. در این مرحله فقط یک شبکه اجتماعی را در نظر بگیرید و در سایر شبکه‌های اجتماعی فعالیت نکنید.

۴. برنامه‌ریزی کنید

برای خود زمان مشخص تعیین کنید؛ مثلا دو بار در روز ساعت مشخصی را در نظر بگیرید و تنها در همان زمان تلفن همراه خود را نگاه کنید؛ یعنی به‌خاطر خستگی و بی‌حوصلگی سراغ شبکه‌های اجتماعی نروید و تنها در زمان مشخص‌شده محتواهای موردعلاقه‌تان را ببینید.

۵. آگاه باشید

خودآگاهی اساس هر تغییری است. شما با برنامه‌ریزی هدفمند می‌توانید روز خود را مدیریت کنید و زمان بیشتری دور از فضای دیجیتال باشید، پس آگاهانه عمل کنید. در پایان هر روز زمانی را به بررسی رفتارهای خود اختصاص دهید. فکر کنید به اینکه چه زمانی بیشتر مشتاق گردش در شبکه‌های اجتماعی هستید و چه زمانی به کل تلفن همراه خود را فراموش می‌کنید.

بازگشت به شبکه‌های اجتماعی

برای بازگشت به شبکه‌های اجتماعی هم آگاهانه عمل کنید و این کار را مطابق شرایط خودتان انجام دهید. قبل از اینکه دوباره درگیر این رسانه‌ها شوید، کمی به تجربه خود فکر کنید. در چه بخش‌هایی از زندگی‌تان بدون شبکه‌های اجتماعی احساس بهتری داشتید؟ کدام شبکه اجتماعی احساس خشم و اضطراب بیشتری به شما می‌دهد؟ شاید در این مرحله تصمیم بگیرید بعضی از همکاران و آشنایان خود را دیگر در شبکه‌های اجتماعی دنبال نکنید یا برای همیشه یکی از صفحات اجتماعی خود را ببندید. تجربه شما ارزشمندترین دارایی است و بر اساس آن می‌توانید بهترین برنامه را برای خودتان در نظر بگیرید.

محققان پیشنهاد می‌دهند پس از دوره سم‌زدایی، زمان‌های خاصی از روز را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص دهید و تنها در همان بازه زمانی کوتاه وقت صرفشان کنید؛ مثلا تنها در زمان قهوه صبحگاهی یا استراحت ناهار در فضای مجازی بچرخید. به این ترتیب در سایر ساعات روز تمرکز بیشتری خواهید داشت و عملکرد ذهنتان نیز متعادل خواهد شد.

سخن آخر

فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی روشی برای استراحت‌دادن به ذهن در دنیای شلوغ و مدرن ماست. هیچ جدول زمانی مشخصی برای این کار وجود ندارد. شما می‌توانید متناسب با شرایط خود، یک روز، یک هفته یا یک ماه از شبکه‌های مجازی دور شوید. فاصله‌گرفتن از شبکه‌های اجتماعی سبب کاهش اضطراب، ناامیدی و خشم می‌شود. علاوه‌بر این، کیفیت خواب و سلامتی جسمی و خلاقیت شما را بهبود می‌دهد.

اگر این مقاله برایتان مفید بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.



فروشگاه چطور - مجموعه صوتی روابط عاطفی و ازدواج


دلیل بسیاری از خیانت‌های زناشویی یا طلاق‌ها این است که نمی‌دانیم با شریک زندگی یا همسر خود چگونه ارتباط برقرار کنیم.



این مجموعه صوتی را گوش دهید و تأثیرش بر زندگی مشترکتان را حس کنید.




[ad_2]

منبع

فاصله گرفتن از افراد قضاوت‌گر

اهمیت ندادن به فکر دیگران؛ چرا و چگونه؟

[ad_1]

انسان ذاتا موجودی اجتماعی و خواهان برقراری ارتباط با دیگران است. اهمیت‌دادن به افکار دیگران نیز بخشی از تمایل ذاتی ما به ایجاد و حفظ ارتباط صمیمانه است. البته اهمیت‌دادن بیش از حد به افکار دیگران به قیمت سلامت روانمان تمام می‌شود، پس باید بدانیم چطور جلوی آن را بگیریم تا در باتلاق «جلب رضایت همه آدم‌ها به هر قیمتی» فرو نرویم. همراه ما باشید تا چند راهکار عالی برای اهمیت‌ندادن به فکر دیگران را با هم مرور کنیم.

چرا به فکر دیگران اهمیت می‌دهیم؟

هزاران سال پیش، نیاکان ما زندگی گروهی و اجتماعی داشتند. شکارکردنشان، کارکردنشان و مراقبت‌کردنشان در کنار هم بود و طردشدن از گروه مرگ آنان را در پی داشت. امروزه اگرچه تعداد لایک‌های آخرین پستمان ربطی به مرگ و زندگی ما ندارد، عجیب باعث نگرانی ما می‌شود که از همین «نیازِ پذیرفته‌شدن» گذشتگانمان نشئت می‌گیرد.

در دورانی که ما زندگی می‌کنیم، شبکه‌های اجتماعی تأثیر زیادی بر ما دارند و تعداد لایک‌ها و دنبال‌کننده‌ها مستقیما بر احساس ارزشمندی افراد اثر می‌گذارند. تلاش بیش از حد برای جلب رضایت دیگران و اهمیت‌دادن به افکار آنها شاید ناشی از آسیب‌های دوران کودکی، اضطراب اجتماعی زیاد یا اعتماد‌به‌نفس کم افراد باشد.

این اهمیت‌دادن مفید است یا مضر؟

صرف زمان و انرژی بیش از حد برای افکار دیگران به سلامت روان آسیب می‌زند و ما را وارد دور باطلی از ناامنی و آسیب‌پذیری می‌کند. از‌ طرفی نمی‌توانیم و نباید نقش بسزای این مسئله در ایجاد روابط سالم و پرمعنا را انکار کنیم. اگر با کلام یا رفتار خود به کسی آسیب می‌زنیم، باید ناراحتی او برایمان مهم باشد تا درصدد جبران و رفع دلخوری بر‌آییم. در غیر این صورت قطعا نمی‌توانیم روابط عمیق و عاطفی با دیگران برقرار کنیم. اما این اهمیت به افکار آدم‌ها نباید همیشگی باشد!

فایده‌های اهمیت‌ندادن به فکر دیگران

اولین تأثیر اهمیت‌ندادن به فکر دیگران آسایش خیال و آزادی فکر است. دیگر فایده‌های آن عبارت‌اند از:

  • ترس از قضاوت همیشه مانعی بزرگ برای انجام‌دادن کارهای ریزودرشت است. حتی نمی‌توانیم خود واقعی‌مان باشیم. لباسی که می‌پوشیم، کلامی که به زبان می‌آوریم و هر کاری که انجام می‌دهیم ممکن است برای جلب رضایت دیگران باشد. با پاره‌کردن این طناب اسارت، راحت‌تر می‌توانیم خود واقعی‌مان را پیدا کنیم.
  • آرام‌‌آرام مقابله با اصرار هم‌سالان برای انجام کارهای خطرناک و غیراخلاقی راحت‌تر می‌شود.
  • راحت‌تر می‌توانیم به افراد نیازمند کمک کنیم و دایره مهربانی را گسترش دهیم.
  • با ایجاد روابط مثبت و حمایت‌گرانه بیشتر احساس امنیت می‌کنیم و عزت‌نفس خود را افزایش می‌دهیم.

نشانه‌های اینکه بیش از حد به فکر دیگران اهمیت می‌دهیم!

فراموش نکنید که تمام نگرانی‌ها و دغدغه‌های اطرافیان ما ارزش شنیدن و اهمیت‌دادن ندارند. اگر این چند نشانه را در خود می‌بینید، به نظرات دیگران بیشتر از سلامت روان خود اهمیت می‌دهید:

  • پاسخ شما به انتقاد همیشه «تغییر» است فارغ از اینکه انتقاد چیست و از سوی چه‌ کسی است.
  • به دیگران اجازه می‌دهید برای شما تصمیم بگیرند.
  • مرزهای شخصی ندارید.
  • کمال‌گرا هستید.
  • اگر با نظر دیگران مخالف باشید، سکوت می‌کنید.
  • آرامش شما وابسته به تأیید دیگران است.
  • مدام عذرخواهی می‌کنید، حتی زمانی که کار اشتباهی انجام نداده‌اید.
  • به‌ندرت نه می‌گویید.

چطور به فکر دیگران اهمیت ندهیم؟

تک‌تک لحظاتی که برای جلب نظر مثبت آدم‌ها تلاش می‌کنیم، از خود واقعی‌مان دور و دورتر می‌شویم. اگر با چنین مشکلی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید‌، به‌کمک نکات و تمرینات این بخش می‌توانید اهمیت افکار دیگران را در ذهن خود به حداقل برسانید.

۱. بدانید چقدر ارزشمندید!

ارزش‌هایی که داریم، دلایل قرص‌و‌محکم اعمال ما هستند. اگر به‌خاطر حفظ سلامتی خود غذاهای سالم و مقوی می‌خورید، به‌خاطر علاقه‌ای که به دوستان خود دارید با آنها وقت می‌گذرانید یا به‌خاطر ارزشی که برای صداقت قائلید حاضر به دروغ‌گویی نمی‌شوید، نباید به نظرات و افکار دیگران درباره ارزش‌های خود اهمیت بدهید. در واقع با تعهد به ارزش‌های خود اعتماد‌به‌نفس کسب می‌کنید تا ذره‌ای به افکار دیگران اهمیت ندهید.

۲. اهداف مهم خود را دنبال کنید

هدفمند که باشید، دیگر اصلا برای شما مهم نخواهد بود که دیگران درباره انتخاب‌ها، اولویت‌ها و سبک زندگی‌تان چطور فکر می‌کنند. هدف هرچه باشد (تشکیل خانواده، کارکردن و پول‌درآوردن یا موفقیت در حوزه‌ای خاص) مادامی که با ارزش‌هایتان همسو باشد، نظرات دیگران را کم‌رنگ و بی‌اهمیت می‌کند.

۳. بین اطرافیانتان چند آدم مهم انتخاب کنید

در محیط کار، مدرسه، خانواده و شبکه‌های اجتماعی روزانه با صدها و هزاران نفر در ارتباطیم که نظرات همه آنها نباید به یک اندازه برای ما مهم باشد. برای حفظ تعادل دور خود را با افرادی احاطه کنید که پذیرای خود واقعی‌تان هستند و کوچک‌ترین نشانه‌ای از قضاوت در رفتار آنها نمی‌بینید. برای رشد فردی و اجتماعی می‌توانید تا حد مشخصی به افکار و نظرات این افراد اهمیت دهید.

۴. از افراد قضاوتگر فاصله بگیرید

اگر از ارتباط با شخصی نه‌تنها انرژی مثبت دریافت نمی‌کنید، بلکه انگشت قضاوتش هم مدام به‌سمت‌تان دراز است، هیچ اشکالی ندارد که به این رابطه خاتمه دهید! مسئولیت تصمیماتی که می‌گیرید تمام‌و‌کمال بر عهده شماست و جدا از چارچوب انتقاد سازنده، کسی اجازه قضاوت‌کردن ندارد. برای آنکه افراد سمی را از زندگی شخصی خود دور نگه دارید، حتما بین خود و این افراد یک مرز محکم بکشید!

۵. قضاوتگر نباشید

قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید. دفعه بعدی که فکرتان به‌سمت قضاوت دیگران رفت، کمی مکث کنید و این انتقاد را با فکری خنثی یا مثبت جایگزین کنید. مثلا اگر می‌بینید همکارتان لباس نامناسبی پوشیده است که با سلیقه شما جور نیست، به‌جای آنکه به تناسب لباس با اندام او فکر کنید، به خود بگویید: «چقدر خوب که اعتمادبه‌نفس کافی برای پوشیدن چنین لباسی را دارد.»

۶. پذیرش انتقاد سازنده را بیاموزید

برخورد درست با انتقاد سازنده را بشناسید و از آن برای پیشرفت خود استفاده کنید. در درجه اول اشتباهات خود را بدون حالت تدافعی بپذیرید و از فرد منتقد بخواهید برای بهبود وضعیت پیشنهادی بدهد یا راهنمایی‌تان کند. اگر حرف‌هایش مبهم است، توضیح بخواهید و راحت درباره آن حرف بزنید.

۷. بدانید آدم‌ها آن‌قدر که فکر می‌کنید در فکر شما نیستند!

ما نمی‌توانیم جلوی فکرکردن آدم‌ها را بگیریم. هرطوری قدم برداریم، کسی هست که درباره‌مان فکر کند و نظر بدهد، اما نه به آن شدتی که تصور می‌کنیم! «آدم‌ها به سردرد ساده خود بیشتر از دیگران اهمیت می‌دهند.»

۸. چند روزی از شبکه‌های اجتماعی دور شوید

دوری از رسانه‌های اجتماعی

موقتا از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرید. هرچقدر بیشتر از احوال زندگی مردم باخبر باشید، بیشتر ذهنتان درگیر این است که آنها درباره زندگی شما چه فکری می‌کنند. نه عکسی ببینید، نه عکسی بگذارید، نه خبری بشنوید، نه خبری منتشر کنید. چند روز بی‌خبری مطلق بهترین راه برای شروع عادت دل‌چسب کم‌محلی به افکار دیگران است.

۹. هیچ‌وقت فکر کسی را نخوانید

یادتان باشد که سخت‌گیرترین منتقد ما احتمالا خودمان هستیم، اما قرار نیست هر تصوری را که درباره خود داریم بپذیریم! بلکه باید این افکار منفی را تا حد امکان به چالش بکشیم. این درست‌ترین مسیر رسیدن به خودآگاهی است. اگر فکر می‌کنید اطرافیان از شما مطمئن‌تر و توانمندترند، به خود یادآوری کنید که نه دلیل محکمی مبنی بر درست‌بودن این اندیشه دارید، نه قادرید درون سر آدم‌ها را ببینید و واقعا بفهمید درموردتان چطور فکر می‌کنند!‌ بنابراین بهترین کار ممکن اجتناب از این افکار مزاحم است.

۱۰. به خودتان یادآوری کنید که قرار نیست همه را خوشحال نگه دارید!

آدم‌ها همیشه موضوعی برای غرزدن و اعتراض پیدا می‌کنند! حتی اگر تمام تلاشتان را به کار ببندید، نمی‌توانید در آن واحد همه را راضی نگه دارید. پس چرا اجازه دهید بر احساسات‌تان اثر بگذارند؟ چرا افکار و نظرات آنها خوب بودن یا نبودن شما را تعریف کند؟ می‌دانیم که گفتن راحت‌تر از عمل‌کردن است. با‌این‌حال باید با تمرین به خود بیاموزید که نمی‌توانید دائما برای خوشحال نگه‌داشتن آدم‌ها انرژی صرف کنید.

۱۱. مقایسه و ناامیدی را کنار بگذارید

دوری از مقایسه و ناامیدی

مقایسه‌ همیشگی خود با دیگران مسیر لغزنده‌ای است که قدم‌گذاشتن در آن باعث می‌شود حتی از دستاوردهای خود احساس شرمندگی کنید. شاید تصور کنید «از دیگران عقب مانده‌اید» یا دست‌کم آنها درباره شما این‌طور فکر می‌کنند! این نکته را به خود یادآوری کنید که شما تنها کسی هستید که در مسیر زندگی‌تان حرکت کرده است و این مسیر با زندگی هیچ‌کس قابل‌مقایسه نیست.

۱۲. پذیرش خود را تمرین کنید

فارغ از افکار و نظرات دیگران، از خود بپرسید «می‌خواهم چه‌کسی باشم؟»

از وضعیت فعلی تا نقطه ایدئال ذهنی خود یک چشم‌انداز درازمدت بسازید و به خاطر بسپارید که هر شخصیتی در هر برهه‌ای از زمان دارید، ارزشمند و ستودنی است. درنتیجه اگر کسی در تصورتان از آینده دخالت می‌کند، فقط و فقط باید با هدف حمایت از شما و رسیدن به آن نقطه ایدئال باشد و لاغیر!

۱۳. خود را بابت اشتباهات ببخشید

حتی اگر تصمیم بد و اشتباهی بگیرید، ذره‌ای از ارزشتان کم نمی‌شود. همه اشتباه می‌کنند. به‌جای آنکه تمام فکروذکرتان را معطوف اشتباهات خود و تصور دیگران درباره آن اشتباهات کنید، خود را ببخشید و از کنار آنها ساده عبور کنید. عبارات تأکیدی مثل «من لایق و ارزشمند هستم» برای ازبین‌بردن نگرانی‌ها و انجام‌دادن کارهای بزرگ‌ بسیار مفیدند.

۱۴. از مشاور کمک بگیرید

آخرین راهکار صحبت با مشاور و درمانگر است. این افراد به شما کمک می‌کنند مهارت‌های مواجهه با انتقاد و افزایش اعتمادبه‌نفس را یاد بگیرید و به‌کمک این مهارت‌ها، کمتر به افکار دیگران اهمیت بدهید. رفتار درمانی شناختی (CBT) شیوه درست فکرکردن را به ما می‌آموزد و با تمرینات آن یاد می‌گیرید با بازخوردهای ناسالم و استرس‌های غیرضروری چطور مواجه شوید تا کمترین آسیب را ببینید.

در آخر

ما همه دوست داریم موردپسند و موردتأیید آدم‌های اطرافمان باشیم. این پذیرش و تأیید گیرنده‌های اکسی‌توسین را در مغز فعال و احساس امنیت را تقویت می‌کند. اما اگر از حد بگذرد، نه‌تنها اثر مثبتی ندارد، بلکه ریشه‌های اضطراب و ضعف‌های شخصیتی ریزودرشت را آبیاری می‌کند. بنابراین لازم است همه ما با روش‌های اهمیت‌ندادن به افکار دیگران آشنا باشیم و با مرزگذاری صحیح، سلامت روان خود را قربانی جلب رضایت غریبه و آشنا نکنیم.

شما چقدر به نظرات و افکار دیگران اهمیت می‌دهید؟ در بخش نظرات از تجربه‌های خود برای ما بگویید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر

[ad_2]

منبع

1 2 3 4