رونیکس

رابطه موقعیتی چیست؟ نشانه‌ها و پیامدهای رابطه بدون ضمانت

[ad_1]

رابطه موقعیتی (situationship) نوعی رابطه عاطفی بدون ضمانت است. گرچه تعداد بسیاری از افراد با بودن در رابطه بی‌ضمانت دچار اضطراب و سردرگمی خواهد شد، برخی خواهان برقراری این نوع رابطه‌اند. در این مقاله، درمورد نشانه‌ها و پیامدهای رابطه موقعیتی یا بدون ضمانت می‌گوییم. با ما همراه باشید.

رابطه موقعیتی چیست؟

رابطه بدون ضمانت یا موقعیتی تعریف مشخصی ندارد و امکان پذیر افراد گوناگون برداشت‌ها و اهداف متغیری از واردشدن به این رابطه داشته باشند. گرچه امکان پذیر افراد در هر سنی خواهان برقراری رابطه بدون ضمانت باشند، زیاد تر جوانانی خواهان آن‌اند که بلوغ عاطفی و ذهنی ملزوم برای گذر از پیچیدگی‌های رابطه عاطفی را ندارند. طبق معمول افرادی که در رابطه موقعیتی می باشند، شناختی از خواسته‌های یکدیگر ندارد و خود را ملزم به پایبندی به قواعد خاصی نمی‌دانند.

امکان پذیر فکر کنید رابطه موقعیتی همان رابطه‌ای است که افراد فقط برای رابطه جنسی در کنار هم‌اند و بقیه اوقات خبری از هم ندارند، اما این دو با هم متفاوت‌اند. در رابطه‌ای که فقط برای ارضای میل جنسی شکل می‌گیرد، سکس با اهمیت ترین و تعیین‌کننده‌ترین معیار است اما رابطه موقعیتی این‌طور نیست.

مثالهایی از رابطه بدون ضمانت

رابطه موقعیتی امکان پذیر شکل‌های مختلفی داشته باشد. امکان پذیر ۲ نفر با هم زمان بگذرانند اما به اصول رابطه عاطفی مقید نباشند. حتی امکان پذیر صمیمیت فیزیکی و رابطه جنسی هم داشته باشند، ولی خود را متعهد به حدومرزهای رابطه ندانند. این افراد اعتقاد دارند از مسئولیت متعهدبودن و اغاز رابطه عاطفی برنمی‌آیند و زیاد تر افرادی خواهان این نوع رابطه‌اند که در حال گذر از دوره‌ای استرس‌زا همانند طلاق یا آخر رابطه عاطفی می باشند و نمی‌خواهند مجدد زیر بار رابطه متعهدانه بروند.

نشانه‌های رابطه بدون ضمانت

روابط موقعیتی هیچ حدومرز مشخصی ندارند. ۲ شریک این رابطه طبق معمول به‌جستوجو صمیمیت عاطفی و فیزیکی و زمان‌گذراندن با هم‌اند، اما این ربط را نوعی رابطه جدی و حدومرزدار نمی‌دانند. در این تکه از مقاله نشانه‌های رابطه موقعیتی یا بدون ضمانت را با هم مرور می‌کنیم.

۱. هیچ برچسب خاصی به رابطه نمی‌زنند

طبق معمول افرادی که نمی توانند در رابطه متعهد بمانند و از وابستگی و حدومرزهای معمول رابطه عاطفی فراری‌اند، ترجیح خواهند داد رابطه‌شان را در حد معمولی نگه دارند. رابطه بین این ۲ نفر هیچ تعریف مشخصی ندارد و از هم انتظارات خاصی ندارند.

۲. برنامه‌های بلندمدتی ندارند

شرکای روابط موقعیتی هیچ‌زمان نمی توانند برای چند ماه آینده برنامه‌ریزی کنند، چون به‌نظرشان هر آن امکان پذیر رابطه همه بشود. در روابط موقعیتی هیچ‌زمان روال معمول روابط عاطفی طی نمی‌بشود و طبق معمول مانع ها ریز و درشت مانع از پیشرفت رابطه و دوامش خواهد شد.

۳. هم‌زمان با افراد دیگر ملاقات می‌کنند

ملاقات با افراد دیگر نشانه بی‌قیدوبندی رابطه موقعیتی است. در رابطه متعهدانه شرکای عاطفی به هم وفادارند و خبری از نفرات دیگر نیست، اما در رابطه بدون ضمانت این بی‌قیدی عادی و رایج است. این شرایط امکان پذیر تبدیل سردرگمی در خصوص ماهیت و آینده رابطه بشود.

۴. دوستان یا خانواده یکدیگر را نمی‌شناسند

آشنایی با دوستان نزدیک و خانواده‌ها یکی از با اهمیت ترین مرحله های روابط عاطفی متعهدانه است، اما در رابطه بدون ضمانت خبری از این مرحله مهم نیست. آشنایی با اطرافیان اختصاصی وقتی است که ۲ طرف به هم علاقه‌مند و خواهان رابطه طویل و بادوام‌اند، در حالی که در رابطه موقعیتی این طور نیست. در روابط بدون ضمانت افراد تمایل دارند حریم خصوصی‌شان را نگه داری کنند و فرد روبه رو را در جریان خصوصی‌ترین مسائل زندگی‌شان قرار ندهند.

۵. ناسازگارند

ناسازگاری ویژگی بارز روابط بدون ضمانت است. بی‌ثباتی رایج‌ترین اتفاق این‌گونه روابط است؛ یعنی امکان پذیر یکی از ۲ شریک عاطفی چند روز گرم و صمیمی باشد و سپس یک دفعه گوشه‌گیر و بی‌دقت بشود. در رابطه بدون ضمانت خبری از ارامش عاطفی نیست، می‌دانید چرا؟ چون ارامش نشانه ضمانت و صمیمیت است، هنگامی رابطه فاقد ضمانت و صمیمیت است، بدیهی است که ارامش و سازگاری هم نداشته باشد.

۶. احساساتشان ناپایدار است

ناپایداری احساسی در رابطه بدون ضمانت زیاد رایج و طبیعی است. ۲ طرف این رابطه هیچ‌زمان نمی توانند از احساسات فرد روبه رو یقین باشند و نمی‌دانند حس فرد روبه رو را واقعی برداشت کنند یا آن را پای رابطه جنسی و صمیمیت فیزیکی بگذارند.

۷. دقت و مراقبت همیشگی نیست

انتظار دقت یکی از با اهمیت ترین خواسته‌های افراد از روابط عاطفی متعهدانه محسوب می‌بشود. در رابطه موقعیتی طبق معمول شرکای عاطفی آن‌قدر که باید به هم دقت نمی‌کنند؛ به عبارت بهتر برتری یکدیگر نیستند. امکان پذیر این افراد از باهم‌بودن زیاد لذت ببرند، اما نمی توانند به دوام این لحظات امیدی داشته باشند.

مزایا و معایب رابطه بدون ضمانت

دو نفر نشسته روی مبل در حالت ناراحت

رابطه موقعیتی هم همانند همه روابط مزایا و معایب خاص خودش را دارد. مناسب‌بودن یا نبودن این نوع رابطه به زندگی شخصی، ویژگی‌های اخلاقی و اهداف هر فرد بستگی دارد. در حالی که امکان پذیر رابطه موقعیتی برای فردی صدمه‌زا و اضطراب‌آور باشد، احتمالا برای فردی در شرایط متفاوت بهترین تصمیم باشد.

مزایای رابطه بدون ضمانت

امکان پذیر از دیدن این گفتن شگفتی کرده باشید، اما این رابطه همیشه هم بد و صدمه‌زننده نیست. بعضی اوقات امکان پذیر فرد آمادگی یا علاقه اغاز رابطه متعهدانه و طویل‌زمان را نداشته باشد و با اغاز این رابطه بدون نیاز به نگه داری قیدوبندهای گوناگون، صمیمیت عاطفی و فیزیکی دلخواهش را دریافت می‌کند. این رابطه امکان پذیر برای افرادی که مشاغل سخت و سبک زندگی پرمشغله‌ای دارند، ایدئال باشد.

معایب رابطه بدون ضمانت

بی‌ثباتی عاطفی و ابهام ناشی از رابطه موقعیتی زیاد استرس‌زاست و امکان پذیر اضطراب فرد را افزایش دهد، به‌خصوص اگر فرد از حس فرد روبه رو یقین نباشد. فقدان مرزهای اشکار نیز امکان پذیر تشکیل مطمعن و برقراری ربط عاطفی قوی را چالش‌برانگیز کند. در موقعیتی که یکی از شرکای عاطفی زیاد تر از فرد دیگر به رابطه بدون ضمانت اهمیت بدهد، امکان پذیر زیاد سریع از این ناپایداری شرایط خسته بشود و حس تنهایی، ناامنی و طردشدن تاثییر مخربی بر سلامت روانش بگذارد.

اثرات رابطه بدون ضمانت بر سلامت روان

بی‌ثباتی و بی‌قیدی رابطه موقعیتی عامل ابراز مشکلاتی همانند افسردگی و اضطراب است. در این رابطه فرد امکان پذیر مدام به‌جستوجو پیداکردن و رفع‌کردن نقص‌هایش باشد و اعتمادبه‌نفسش را از دست بدهد و حس ارزشمندی او به‌کل نابود بشود. این فرد امکان پذیر مدام حس کند لایق هیچ رابطه یا عشقی نیست و همه اینها تبدیل افت عزت‌نفس او بشود. به این علت است که بعضی اوقات از رابطه بدوت ضمانت به‌گفتن «رابطه سمی» یاد می‌بشود.

آیا امکان پذیر رابطه موقعیتی به رابطه عاطفی ایدئال تبدیل بشود؟

اگر دو طرف مایل به جدی‌کردن رابطه باشد، بله قطعا این رابطه به رابطه‌ای متعهدانه تبدیل خواهد شد. بعضی اوقات در رابطه موقعیتی شرایطی تشکیل می‌بشود که یکی از شرکای عاطفی حس می‌کند برای ربط عاطفی عمیق‌تر آماده است یا امکان پذیر بخواهد رابطه‌ای پایدار و طویل‌زمان با فرد روبه رو برقرار کند. در این شرایط باید احساسش را با فرد روبه رو در بین بگذارد و اگر هر ۲ موافق باشند، برای تحول ماهیت رابطه و بهترکردن شرایط تلاش کنند. با اهمیت ترین مسئله این است که ۲ طرف انتظارات مشخصی داشته باشند؛ داشتن انتظارات شفاف از ابراز سوءتفاهم و جریحه‌دارشدن احساسات پیشگیری می‌کند.

نکات مهم درمورد رابطه بدون ضمانت

اگر در رابطه بدون تعهدید، این نکات را مراعات کنید:

  • انتظارات‌تان را صریح گفتن کنید: اشکار‌کردن انتظارات دوطرفه گمان صدمه روحی ناشی از سردرگمی را افت و به هر دو شریک اجازه می‌دهد تا نیازهای خود را برآورده کنند. خبر از انتظارات طرفین علترضایت‌قسمت‌ترشدن رابطه می‌بشود.
  • منفعل نباشید: باید حس کنید که کنترل رابطه را در دست دارید و برای بهترکردن شرایط تلاش کنید.
  • حدومرز تعیین کنید: گرچه حدومرز و ضمانت جایی در این نوع رابطه ندارد، تعیین قوانین برای ملاقات با افراد دیگر، مشاجره‌ها را افت می‌دهد و احترام ۲ طرف را نگه داری می‌کند.
  • تعارضات را مدیریت کنید: نحوه برخورد با اختلافات و تعارضات رابطه را اشکار کنید، چون مسائل حل‌نشده امکان پذیر همانند بمب منفجر شوند و همه چیز را نابود کنند.

چه وقتی باید رابطه بدون ضمانت را همه کنیم؟

گرچه آخر‌دادن به هر رابطه‌ای سخت است، در این شرایط بهتر است رابطه موقعیتی همه بشود:

  • سردرگمی و استرس رابطه زیاد تر از خوشی‌ها و لحظات خوب باشد؛
  • یکی از طرفین خواهان رابطه طویل‌زمان است و فرد دیگر موافق نیست؛
  • یکی از طرفین از رابطه راضی است اما فرد روبه رو خواسته‌های بیشتری دارد؛
  • یکی از شرکای عاطفی یا هر دو آنها خواسته‌های متغیری از رابطه‌شان دارند.

کلام پایانی

فرقی نمی‌کند در رابطه طویل مدت هستید یا موقعیتی؛ در هر نوع رابطه، سلامت روان و رفاه خود را در برتری قرار دهید. صادق‌بودن با خود و شریک عاطفی‌تان درمورد انتظارات و نیازهایتان ضمانت‌کننده سلامت و دوام رابطه است. اگر فهمید شدید که به‌خاطر بودن در رابطه جاری دچار اضطراب، افسردگی یا دیگر چالش‌های عاطفی مرتبط با رابطه شدیده‌اید، بهتر است با روان‌شناس سخن بگویید کنید و هرچه سریع تر رابطه را همه کنید.

شما بگویید

تابه‌حال در رابطه بدون ضمانت بوده‌اید؟ چه توانایی یا نظری درمورد این‌طور رابطه‌ها دارید؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در بین بگذارید.

[ad_2]

منبع

رونیکس

پورنوگرافی چه تأثیری بر رابطه جنسی و عاطفی دارد؟

[ad_1]

پورنوگرافی نمایش محتوای جنسی در قالب متن و عکس است. برخی از بینندگان فیلم‌های پورن به‌جستوجو خودکاوی، آموزش جنسی و حتی بهبود روابط با شریک زندگی خودند، اما برخی برای توانایی شوق و تحریک جنسی به سراغ آن می‌روال. یقیناً با دقت به هنگامی که پای این فیلم‌ها هدر می‌رود و اثرات مخرب آن بر روابط عاطفی و جنسی، می‌توان او گفت این صنعت زیاد تر مشکل‌ساز است تا چاره‌ساز! در ادامه اثرات مثبت و منفی آن را از زبان منبع های معتبر می‌خوانید.

پورنوگرافی خوب است یا بد؟

تماشای صحنه‌های جنسی و آمیزش بی‌پرده دو بازیگر که چندین دفعه سکس را تمرین کرده‌اند تا به بهترین شکل آن را بازی کنند، با هیچ منطقی سودمند نیست! محتوای پورن رقیب سرسختی برای فعالیت‌های مغزی است. همه زمان‌تان را می‌گیرد، انرژی‌تان برای انجام فعالیت‌های روزمره را کم می‌کند و ماهیتی اعتیادآور دارد. حتی امکان پذیر لذت را به تأخیر بیندازد و به رابطه جنسی و عاطفی‌ شما و همسرتان صدمه بزند. حتی اگر برای خودکاوی و کشف تمایلات جنسی خود سراغ آن رفته‌اید، بدانید که بودن در معرض رسانه‌های مستهجن دیر یا سریع بر نگرش‌ها و حرکت جنسی‌ شما در زندگی مشترک اثرات دلواپس‌کننده می‌گذارد، به‌خصوص فیلم‌هایی که تصاویر غیرواقعی از بدن را به نمایش می‌گذارند و رفتارهای جنسی پرخطر را تبلیغ می‌کنند.

اثرات مخرب پورن بر زندگی زناشویی

به دلایل مختلفی امکان پذیر پورنوگرافی به رابطه سالم شما صدمه بزند. باور کنید یا نه، تعداد زوج‌هایی که به‌خاطر مشکلات ناشی از پورن از هم جدا خواهد شد، هر روز زیاد تر از قبل می‌بشود. در این قسمت تنها چند مورد از اثرات مخرب تماشای صحنه‌های جنسی بر زندگی زناشویی را گفتن کرده‌ایم.

۱. ازبین‌رفتن مطمعن

تماشای فیلم پورن حرکت افتخارآمیزی نیست و طبق معمول در خفا و به دور از چشم همسر انجام می‌بشود. رازداری، حس شرم، میل به انزوا و افترا‌هایی که به‌خاطر این حرکت دزدکی حرف های می‌بشود، به‌مرور زمان عرصه‌ساز بی‌اعتمادی زن و شوهر خواهد شد.

۲. رضایت کمتر از زندگی زناشویی

برخی‌ها اعتقاد دارند تماشای فیلم پورن به کیفیت زندگی جنسی‌ آنان می‌افزاید و سلامت جنسی آنها را تحکیم می‌کند درحالی‌که مطابق تحقیقات، تماشای صحنه‌های بی‌پرده آمیزش تأثیر خوبی بر صمیمیت زن و مرد و رضایت آنان از رابطه جنسی ندارد. پورنوگرافی یکی از نیرومندترین شاخص‌های صدمه به صمیمیت زن و شوهر است و جذابیت آنان در چشم همدیگر را کم می‌کند.

۳. انتظارات غیرواقعی از شریک زندگی

هنگامی برای تماشای فیلمی به سینما می‌روید، می‌دانید بازیگران روی صحنه شخصیت‌های متغیری دارند و فقط دستمزد گرفته‌اند تا نقشی را بازی کنند. شوق فیلم‌های پورن علتمی‌بشود این مسئله را فراموش کنیم. رابطه جنسی واقعی هیچ زمان شبیه صحنه‌هایی نیست که به‌سختی کارگردانی و فیلم‌برداری شده‌اند. به‌ همین خاطر تماشای مدام این فیلم‌ها علتمی‌بشود زن و مرد انتظاراتی غیرواقعی از رابطه جنسی داشته باشند، انتظاراتی که به گمان زیاد برآورده نمی‌شوند و نتیجه‌ای جز دل‌سردی و ناامیدی ندارند.

۴. افت عزت‌نفس

از قیاس همیشگی ذهن همسر هم که بگذریم، با ذهن خودمان چه کنیم که مدام در حال قیاس خودمان با بازیگران فیلم‌های پورن است؟ با عزت‌نفسی که به‌خاطر این قیاس همیشگی از بین می‌رود، چه کنیم؟ جذابیت بازیگران صنعت پورنوگرافی ناخودآگاه این را به خورد ذهنمان می‌دهد که ذره‌ای جذابیت جنسی در وجودمان نیست و باید تغییری تشکیل کنیم! این دام خودکم‌بینی قطعا به کیفیت رابطه با شریک زندگی صدمه می‌زند و عرصه حسادت و بی‌اعتمادی را فراهم می‌کند.

آدم‌های متأهل چرا سراغ پورن می‌روال؟

زن و شوهر در حالت قهر و ناراحتی که ممکن است ناشی از تمایل به تماشای پورنوگرافی باشد

هیچ آدمی از این که همسرش فیلم پورن تماشا کند، خوشحال نمی‌بشود. ناراحتی و خشمگینی رایج‌ترین احساسات آدم‌ها در روبه رو با این قضیه‌اند. حتی زیاد‌ها تماشای صحنه‌های جنسی را نوعی خیانت می‌دانند و ساده از کنار آن عبور نمی‌کنند. یقیناً زیاد زمان‌ها همسرتان در اوج ضمانت به زندگی مشترک و در اوج علاقه‌مندی به شما به‌سمت این فیلم‌ها کشیده می‌بشود. این تمایل چند علت مهم دارد که در ادامه بازدید‌شان کرده‌ایم.

۱. جبران خلاء محبت

محققان اعتقاد دارند برخی افراد وقتی به پورنوگرافی روی می‌آورند که نیاز آنها به محبت در دنیای واقعی برآورده نمی‌بشود. این افراد برای رهایی از حس تنهایی به تماشای فیلم‌های مستهجن پناه می‌برند و طبق معمول تماشای این فیلم‌ها دست خودشان نیست.

۲. مقابله با استرس

پورنوگرافی را می‌توان به‌گفتن یک مکانیسم مقابله‌ای در برابر استرس و دیگر اختلالات و مشکلات مربوط به سلامت روان معارفه کرد. تماشای صحنه‌های پورن را می‌توان به یک فرار موقت تشبیه کرد که ذهن تماشاگر را از اضطراب و استرس رها می‌کند.

۳. حس رضایت خاطر

تماشای محتوای پورن بخشی از مغز را فعال می‌کند که «مرکز پاداش» نام دارد، همان بخشی که وجود فرد را لبریز از لذت و اصطلاحا او را «نشئه» می‌کند. اگر بدانید که فعال‌سازی این مرکز پاداش چه تأثیر قدرتمندی بر مغز دارد، اعتیاد به پورن دیگر برایتان شگفت و دور از ذهن نخواهد می بود.

راه حلهای مقابله با اعتیاد به پورنوگرافی

اعتیاد به پورنوگرافی تا این مدت به‌گفتن نوعی اختلال سلامت روان معارفه نشده است و راه درمان استانداردی برای آن وجود ندارد. با‌این‌حال می‌توان با پروتکل‌های درمان انواع اعتیاد شامل روان‌درمانی، دارودرمانی و اصلاح سبک زندگی قدمی برای مبارزه با آن برداشت.

۱. رفتاردرمانی شناختی

اعتیاد به محتوای پورن یکی از آزاردهنده‌ترین انواع انحرافات جنسی است که ذهنیت فرد به ربط جنسی سالم را تحول می‌دهد و بر زندگی روزمره او تاثییر منفی می‌گذارد. رویکرد اکثر روان‌شناسان برای درمان اعتیاد به پورن همانند دیگر انواع اعتیاد است. در جلسات رفتاردرمانی شناختی، درمانگر ضمن کاوش و فهمیدن انگیزه‌های فرد، مکانیسم‌های مقابله‌ای سالم‌تر را به او می‌آموزد تا تمایل او به تماشای محتوای پورن را از بین ببرد.

۲. روان‌درمانی پویشی

روان‌درمانی پویشی یا همان روان‌کاوی شکلی از گفتاردرمانی است. این تکنیک افکار ناخودآگاه و خاطراتی را کشف می‌کند که سال‌ها سپس محرک اتفاق یا تمایلی در فرد شده‌اند. درمانگر در طول جلسات درمان ریشه اعتیاد به پورن را در وقایع و صدمه‌های دوران کودکی می‌جوید و راه تسلط بر این میل را به فرد می‌آموزد.

۳. درمان مبتنی بر پذیرفتن و ضمانت

این شکل از درمان تفاوت چندانی با جلسات رفتاردرمانی شناختی ندارد و مقصد آن شناسایی الگوهای فکری است که عرصه تماشای پورن به‌گفتن رفتاری اعتیادآور را فراهم کرده‌اند. با این تفاوت که در درمان مبتنی بر پذیرفتن و ضمانت، تمرکز بر پذیرفتن افکار منفی برای مدیریت بهتر آنهاست.

۴. گروه‌درمانی

گروه‌درمانی برای مقابله با اعتیاد به پورنوگرافی

بر پایه پژوهش‌هایی که تا بحال انجام شده‌اند، ربط با افرادی که با مشکل شبیهی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، حس شرم و تنهایی را در فرد کم‌رنگ می‌کند. این چنین مشاهده پیشرفت آنها در تسلط بر این اعتیاد می‌تواند انگیزه خوبی برای تلاش زیاد تر و ترک اعتیاد باشد.

۵. دارودرمانی

تا این مدت دارویی قطعی برای درمان اعتیاد به پورنوگرافی معارفه نشده است، اما می‌توان از داروهای ضدافسردگی، تثبیت‌کننده‌های خلق و آنتاگونیست‌های مواد افیونی برای مهار آن منفعت گیری کرد.

  • داروهای ضدافسردگی: افرادی که اعتیادشان به محتوای پورن به‌خاطر اضطراب، افسردگی یا ابتلا به اختلال وسواس فکری اجباری است می‌توانند این میل را با مصرف داروهای ضدافسردگی مهار کنند.
  • داروی تثبیت‌کننده خلق: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی که با رفتارهای جنسی اجباری همانند تماشای پورن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، می‌توانند زیر نظر پزشک با مصرف داروهایی همانند والپروئیک اسید و لیتیوم این میل را سرکوب یا دست‌کم مهار کنند.
  • آنتاگونیست‌های مواد افیونی: داروهای اعتیاد به مواد افیونی همانند نالترکسون در درمان اعتیاد به پورن و مهار رفتارهای جنسی اجباری بی‌تاثییر نیستند. مصرف این داروها حس سرخوشی سپس از انجام حرکت اجباری را کم می‌کند تا انگیزه فرد برای انجام این رفتارها کمتر بشود.

۶. تحول سبک زندگی

قوت تحول سبک زندگی را دست‌کم نگیرید. هرچه دسترسی به عامل اعتیاد یعنی محتوای پورن سخت‌تر باشد، گمان تماشای آن کمتر است. این چنین با شناسایی محرک‌ها همانند استرس، احساسات منفی، بیکاری و بی‌حوصلگی می‌توان این میل را بهتر مهار کرد.

۷. مکالمه مؤثر با شریک زندگی

دور از انتظار است پورنوگرافی مشکل خاصی در زندگی مشترک و رابطه جنسی و عاطفی‌تان تشکیل نکند. برای حل همه مشکلاتی که از تمایل شما یا همسرتان به تماشای پورن آب می‌خورند، باید مسیر مکالمه را هموار کنید. سرزنش و نصیحت و تهدید شما را به نتیجه نمی‌رسانند. قضاوت را کنار بگذارید و ناراحتی و نارضایتی خود را با کلمات و لحن درست گفتن کنید. دقیقا بگویید که چه مشکلی با این حرکت اعتیادگونه دارید و چرا آزارتان می‌دهد. حتی می‌توانید همه ناامنی‌های ذهنی خود و قیاس همیشگی جسمتان با بازیگران پورن را با همسر خود در بین بگذارید. با گفتن مشکل نیمی از راه را طی کرده‌اید.

کلام آخر

پورنوگرافی با سنت‌های اجتماعی ما در تضاد است و هرچند برخی فکر می‌کنند این چنین محتوایی نکات مفیدی به زوجین می‌آموزد که به کیفیت زیاد تر رابطه جنسی آنها منجر می‌بشود، باید بدانید که زیاده‌روی در تماشای آنها احتمالا به‌تنهایی برای تخریب رابطه کافی باشد. هر زمان حس کردید وابستگی هر دو نفر یا یکی از شما به این فیلم‌ها زیاد شده است، به‌جای نادیده‌گرفتن این حرکت مهم، به‌جستوجو راه مقابله با آن باشید. مشاوران خانواده می‌توانند جانشین‌های سالم‌تر برای بهبود زندگی جنسی را به شما معارفه کنند.

اگر توانایی‌ای در این عرصه دارید، حتما نظرات‌تان را برای ما بنویسید. احتمالا توانایی شما چراغی راه خوانندگان این مقاله بشود.

[ad_2]

منبع

کودک با دلبستگی آشفته از والدین و دیگران دوری می‌کند

دلبستگی آشفته؛ علائم، علت و تأثیر آن بر روابط اجتماعی و عاطفی ما

[ad_1]

فکر کنید با یک قطب‌نما می‌خواهید جهت شمال را اشکار کنید، ولی عقربه قطب‌نما دائم می‌چرخد و جهتی را نشان نمی‌دهد. افرادی که دلبستگی آشفته دارند هم در روابطشان دچار این چنین حالتی خواهد شد. آنها همیشه دلواپس‌اند و برای محافظت از خود از متعهدشدن سر باز می‌زنند. دلبستگی آشفته امکان پذیر چالشی بزرگ در زندگی اجتماعی افراد باشد. با ما در این مقاله همراه باشید تا این سبک دلبستگی را معارفه و راه حلهای روبه رو با آن را مرور کنیم.

دلبستگی آشفته چیست؟

انسان موجودی اجتماعی است و با دیگران روابط مختلفی برقرار می‌کند. به شیوه خاص هر فرد برای ربط با دیگران سبک دلبستگی می‌گویند. سبک دلبستگی هر شخص در اغاز دوران کودکی در جواب به برخورد والدین شکل می‌گیرد. کارشناسان ۴ سبک دلبستگی را برای بزرگ‌سالان شناسایی کرده‌اند:

دلبستگی آشفته شدیدترین نوع دلبستگی ناامن و ترکیبی از سبک دلبستگی مضطرب و اجتنابی است. روان‌شناسان این نوع دلبستگی را با مشاهده هراس فرد از روابط نزدیک شناسایی می‌کنند. فردی که دلبستگی آشفته دارد، زیاد تر در روابط عاطفی خود دچار تعارض می‌بشود و از راهبردهای اضطرابی (بیش‌فعال‌سازی عاطفی) و اجتنابی (غیرفعال‌سازی عاطفی) برای تسکین هراس خود منفعت گیری می‌کند.

افراد با دلبستگی آشفته تمایل شدیدی به برقراری روابط صمیمی دارند، اما دیوارهایی دور خودشان می‌کشند تا از ذهنشان محافظت کنند و صدمه نبینند. این سبک دلبستگی با هراس و بی‌اعتمادی و تعارض درونی همراه است. محققان می‌گویند این افراد در روابطشان غیرقابل‌پیش‌بینی‌اند و این حرکت متناقض و ناپایدار بر روابطشان تاثییر منفی می‌گذارد.

علائم دلبستگی آشفته در کودکان

بر پایه تحقیقات، حرکت خردسالانی که دلبستگی آشفته دارند با حرکت دیگر هم‌سالانشان متفاوت است. آنها با والد خود حرکت اجتنابی دارند؛ برای مثال هنگامی از مادرشان جدا خواهد شد گریه می‌کنند، اما به محض برگشت مادر به‌سمت او نمی‌روال و اجازه نمی‌دهند مادر آنها را در بغل بگیرد و آرام کند.

علاوه‌بر این، در حرکت این کودکان می‌توان علائم هراس را مشاهده کرد؛ یعنی هنگامی والدینشان به آنها نزدیک خواهد شد، زبان بدنشان نشانه‌های اضطراب و هراس را ابراز می‌دهد و حتی امکان پذیر این نوشته را به زبان بیاورند. این کودکان رفتارهای متناقض دارند چون به والد خود نیاز دارند، اما هم‌زمان می‌ترسند به او نزدیک شوند. خردسالان با دلبستگی آشفته به استرس حساس‌ترند. آنها در روبه رو با تنش‌ها به‌راحتی آرام نمی‌شوند و مدتی طویل در حالت پریشانی باقی می‌همانند.

با رشد کودک و نزدیک‌شدن او به دوران نوجوانی، نشانه‌های جدیدی در رفتارش ابراز می‌کنند از جمله:

  • پرخاشگری و خشونت با والدین؛
  • به مسئولیت‌گرفتن نقش والدین؛
  • کناره‌گیری و دوری از والدین؛
  • خودآزاری؛
  • ترجیح‌دادن غریبه‌ها به والدین.

دقت به این مسئله مهم است که همه کودکان هنگامی بیشتر از حد خسته یا مریض‌اند، درجاتی از رفتارهای متناقض و آشفته را ابراز خواهند داد. به این علت مشاهده حرکت آشفته لزوما به‌معنی سبک دلبستگی آشفته نیست.

علائم دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان

بزرگ‌سالانی که دلبستگی آشفته دارند، مدام در روابطشان دچار احساسات متناقضی خواهد شد. آنها نیاز به محبت دارند، ولی از رهاشدن و صمیمت می‌ترسند و به همین علت رفتارشان ناپایدار و آشفته است. آنها برای ارضای نیاز خود بیشتر از حد به دیگران نزدیک خواهد شد، اما هنگامی فرد روبه رو به آنها نزدیک بشود، داخل حالت تدافعی خواهد شد و از رابطه فرار می‌کنند. کارشناسان می‌گویند علت رفتارهای متناقض این افراد هراس هم‌زمان از صمیت و طردشدن است. با اهمیت ترین نشانه‌های دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان عبارت‌اند از:

  • الگوهای رفتاری متناقض و آشفته و پیش‌بینی‌ناپذیر؛
  • هراس شدید از طردشدن همراه با بی‌اعتمادی به دیگران؛
  • داشتن دیدگاه متناقض در روابط؛
  • داشتن اهداف متناقض در روابط (تمایل به ضمانت و هم‌زمان کم‌اهمیت نمود‌دادن آن)؛
  • حس خشم و پرخاشگری با والدین یا شریک عاطفی؛
  • حس هراس و بدگمانی به والدین یا شریک عاطفی؛
  • حس احتیاط و بدگمانی به دیگران؛
  • مطمعن‌نداشتن به مقصد رابطه؛
  • مبارزه با افسردگی و اضطراب و انزواطلبی؛
  • شرم ریشه‌دار؛
  • حس دوست‌داشتنی‌نبودن و بی‌کفایتی؛
  • بدرفتاری؛
  • حرکت تکانشی.

علل تشکیل دلبستگی آشفته

دلبستگی آشفته نتیجه ترومای شدید دوران کودکی است. تروما شکل‌های مختلفی دارد. دلبستگی آشفته وقتی تشکیل می‌بشود که والدین و نزدیکان کودک به‌جای آنکه منبع امنی باشند به تهدیدی برای کودک تبدیل می‌بشود. این سبک دلبستگی نتیجه ترکیب عرصه‌های ژنتیکی با محیط ناامن کودکی است.

نوزادان نیاز ذاتی دارند که در موقعیت هراس و اضطراب به والد و مراقبان خود نزدیک شوند تا اسایش بگیرند. اگر والدین و اطرافیان نوزاد منبع هراس باشند، نوزاد ناخودآگاه از دلبستگی اجتناب می‌کند. این موقعیت برای نوزاد شگفت است، چراکه باید به منبع هراس نزدیک بشود تا ترسش را افت دهد. محققان به این موقعیت «هراس بدون راه‌حل» می‌گویند.

کودکانی که در محیط‌های نامطلوب بزرگ خواهد شد، زیاد تر در معرض خطر دلبستگی آشفته می باشند. کودکی که تنهایی، سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی، سوءمصرف مواد مخدر والدین، خشونت خانگی یا ناملایمات فرد دیگر را توانایی کرده است، به‌گمان زیاد سبک دلبستگی آشفته دارد.

دلبستگی آشفته همیشه نتیجه سوءاستفاده یا بدرفتاری در دوران کودکی نیست. بعضی اوقات حرکت یک والد بدون توهین و شدت است، اما صدمه‌ها و فقدان‌های درونی والد حالت روحی او را پریشان کرده است که به کودک منتقل می‌بشود. بر پایه پژوهشی در سال ۲۰۰۱، نوزادانی که مادرشان توانایی سقط جنین داشته است، زیاد تر گمان دارد دچار دلبستگی آشفته شوند. این مادران با نوزاد خود بدرفتاری نمی‌کنند، اما صدمه و غم طویل آنها از قبل بر مراقبت از فرزندان بعدی تاثییر می‌گذارد.

محرک‌های دلبستگی آشفته

محرک‌های ذهنی افرادی که دلبستگی آشفته دارند با ورود به هر رابطه احساسی فعال خواهد شد، چون آنها در خصوص آنچه می‌خواهند دچار تضادند. آنها می‌خواهند فردی را دوست داشته باشند و دوست داشته شوند، اما به دیگران مطمعن ندارند. این افراد در ناخودآگاهشان فکر می‌کنند که قرار است به‌زودی صدمه ببینند و نومید و طرد شوند؛ به همین علت حساس خواهد شد و رفتارهایشان فرد روبه رو را گیج و آزرده می‌کند.

هر نشانه‌ای از طردشدن و دوری این افراد را آزار می‌دهد؛ برای مثال اگر مطلب‌ها و تماس‌های تلفنی‌شان را جواب ندهید یا زمان بسیاری بیرون از خانه باشید و به‌موقع برنگردید، محرک‌های مغزی‌شان فعال خواهد شد. رفتارهای اجتنابی همانند قهرکردن و پرهیز از او مباحثه نیز آنها را به‌شدت اذیت می‌کند. از سمت دیگر رفتارهای صمیمانه نیز برای آنها زنگ خطر است. برنامه‌ریزی برای ضمانت در آینده، حرکات عاشقانه، وابستگی و تماس فیزیکی بیشتر از حد این افراد را دلواپس می‌کند و به گمان زیاد حرکت اجتنابی از خودشان نشان خواهند داد.

راهکارهای روبه رو با دلبستگی آشفته

زیاد تر افرادی که دلبستگی آشفته دارند، در مقطعی از زندگی خود رویدادی صدمه‌زا را از سر گذرانده‌اند. این ازمایش ها زیاد تر تبدیل سردرگمی هویتی، مشکل در تنظیم احساسات، عزت نفس کم، سوءمصرف مواد مخدر و مشکلات سلامت روان خواهد شد. به همین علت یادگیری نحوه مهار احساسات در روابط برای این افراد زیاد مهم است. در ادامه چند پیشنهاد برای تنظیم محرک‌های آشفتگی نقل کرده‌ایم.

۱. دریافت پشتیبانی حرفه‌ای

به جستوجو پشتیبانی حرفه‌ای باشید. درمانگر به شما پشتیبانی می‌کند تا رابطه‌ای امن و یقین داشته باشید. او به شما یاد می‌دهد که افکار و رفتارهای ناسالم خود را شناسایی و آنها را رفع کنید. روان‌درمانی توانایی‌های ارتباطی شما را گسترش می‌دهد تا با تعیین مرزهای اشکار در روابط عاشقانه خود حس امنیت کنید. دلبستگی آشفته خطر ابتلا به افسردگی، اختلال اضطراب و هراس‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد. برنامه درمانی منظم این مشکلات را نیز حل می‌کند.

۲. تمرین پذیرفتن و دلسوزی

دلبستگی آشفته شما به دلایلی تشکیل شده است که روی آنها تسلطی نداشته‌اید، به این علت با خودتان مهربان باشید. دقت کنید که چه وقتی از خود انتقاد می‌کنید و با خود خشن هستید. به‌جای آن، مهربانی با خودتان را تمرین کنید. در روبه رو با خودتان ملایم و صبور باشید. همان گونه که با دوستانتان مهربانید و حمایتشان می‌کنید با خود حرکت کنید. شرایط جاری خود را بپذیرید و روی راهکارهایی تمرکز کنید که علتبهبودی و پیشرفت‌تان خواهد شد.

۳. افزایش خودآگاهی

بدون شناخت و فهمیدن محرک‌ها نمی‌توانید آنها را تحول دهید، به این علت خودآگاهی اهمیت بسیاری دارد. درمورد نظریه دلبستگی و سبک‌های گوناگون آن مطالعه کنید. این‌طوری خودتان را بهتر خواهید شناخت. وقتی را برای مشاهده افکار، احساسات و رفتارهای خود صرف کنید. خودتان را قضاوت نکنید و بی‌طرفانه نظاره‌گر باشید تا ریشه رفتارهایتان را اشکار کنید. تمرینات ذهن‌آگاهی، نوشتن الگوهای رفتاری و پردازش احساسات به شما در این مسیر پشتیبانی می‌کنند.

۴. تمرین تکنیک‌های تمرکزی

هنگامی یک محرک احساسی را توانایی می‌کنید، زنگ خطرهایی در مغز شما به صدا در می‌آیند و عکس العمل اجتنابی شما را فعال می‌کنند. در این حالت مغز منطقی شما خاموش شده است و ناخودآگاه عکس العمل نشان می‌دهید و تسلط مقداری بر رفتارتان دارید.

در این شرایط تکنیک‌های تمرکزی را تمرین کنید تا بتوانید با مهار احساسات، رفتارهای منطقی‌تری داشته باشید. این تکنیک‌ها عبارت‌اند از:

  • تمرینات تنفسی؛
  • آرمیدگی پیش‌رونده عضلانی؛
  • مدیتیشن؛
  • یوگا؛
  • ربط آگاهانه با طبیعت؛
  • تجارب حسی گرم و سرد (همانند نوشیدن چای داغ یا لمس یک تکه یخ).

۵. حمایتاز کودک درون

یک راهکار مؤثر برای التیام زخم‌های قبل مرور دوران کودکی با دلسوزی و مهربانی است. شما در کودکی تجارب تلخی داشته‌اید و به‌قدر کافی قبول و مراقبت نشده‌اید. کودک درون خود را با حس قبول و پذیرفتن آرام کنید. خاطرات‌تان را از منظری دلسوزانه و حمایتگر مرور کنید و به کودک درونتان بگویید که تقصیر او نبوده است. یکی از دلایل تأثیر قبل بر روان ما ناآرامی کودک درون است. او را آرام کنید تا بتوانید با اعتمادبه‌نفس و اسایش بیشتری دوران بزرگ‌سالی خود را سپری کنید.

۶. تحکیم عزت نفس

شما با یک تضاد درونی سروکار دارید که احساسات شما را بی‌ارامش کرده است و تشخیص این که چه می‌خواهید را دشوار می‌کند. این تعارض درونی سخت و خسته‌کننده است. شما باید بدانید که تمایلتان به اغاز رابطه سالم و منطقی است. علت اضطراب و اجتنابی که دارید، هراس‌های کودکی است. تحکیم عزت نفس نیازمند زمان و صبوری است. این روال را با اسایش طی کنید، چراکه نیازهای شما قیمت دارند و شما با لیاقت عشق و آرامشید.

۷. تعیین حدومرزها

باید قیمت‌هایتان را اشکار کنید و حدومرزهای راحتی برای روابط خود تعیین کنید. نظرات و خواست دیگران را کنار بگذارید و ببینید خودتان از یک رابطه چه می‌خواهید. روابط قبل خود را بازدید کنید و جنبه‌های ناسالم آنها را بشناسید. از خودتان سوال کنید رابطه سالم و جدا گانه به چه معناست و بر پایه آن مرزهایی برای روابط تازه خود اشکار کنید. محدودیت‌ها و فضای شخصی خود را بشناسید و آن را با شریک عاطفی‌تان در بین بگذارید تا روابطی سالم و بر مبنای مطمعن بسازید.

تأثیر دلبستگی آشفته بر رابطه

مطابق نظریه دلبستگی، ازمایش ها دوران کودکی ما بر رشد اجتماعی و عاطفی‌مان تأثیرگذارند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، طبق معمول ناسازگار و پیش‌بینی‌ناپذیرند و رابطه با آنها دشوار است. در ادامه، چالش‌های رابطه با فرد دچار دلبستگی آشفته را گفتن کرده‌ایم. شناخت این چالش‌ها علتمی‌بشود راهکارهای تعاملی مفیدی برای بهبود رابطه با شریک عاطفی‌تان اشکار کنید.

۱. مشکل مطمعن

بزرگ‌شدن در محیط ناامن گمان تشکیل مشکل مطمعن را افزایش می‌دهد، درنتیجه افراد آشفته همیشه به نیت شریک عاطفی خود شک دارند و فعالانه جستوجو شواهدی می‌گردند که اعتمادشان را از بین ببرد. این حرکت ناشی از هراس رهاشدن است و رابطه را برای هر دو نفر سخت می‌کند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، به دوستان و نزدیکان شما حسادت می‌کنند و از شرکت‌کردن شما در فعالیت‌های اجتماعی مضطرب خواهد شد.

۲. مشکل ربط و حرکت متناقض

یکی از ویژگی‌های مهم دلبستگی آشفته هراس هم‌زمان از رهاشدن و صمیمت است. به همین علت افراد با این سبک دلبستگی بین حرکت وابسته و اجتنابی در نوسان‌اند. آنها در شناخت احساساتشان مشکل دارند و زیاد تر نمی‌دانند چه می‌خواهند، به این علت رفتارشان متناقض و پیش‌بینی‌نشده است. اگر فردی که دلبستگی آشفته دارد با فردی داخل رابطه بشود که دلبستگی اجتنابی یا دلبستگی مضطرب دارد، مدیریت رابطه زیاد دشوار می‌بشود.

۳. نوسانات خلقی

دلبستگی آشفته با نوسانات خلقی شدید و مشکل مهار احساسات همراه است. این افراد یک لحظه خوشحال و مهربان‌اند و لحظه سپس متنفر و غمگین خواهد شد. این سبک دلبستگی با خشم همراه است و امکان پذیر این خشم به افراد دیگر منتقل بشود. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، راه حلهای سالمی برای مهار احساسات خود نیاموخته‌اند و گمان دارد در روبه رو با محرک‌هایی که نگرانشان می‌کنند، خشمگین شوند و از رابطه فرار کنند.

۴. حرکت اضطرابی‌اجتنابی

افرادی که دلبستگی آشفته دارند هنگامی حس می‌کنند امکان پذیر رها شوند، مضطرب خواهد شد. آنها به مطمعن و مطمعن خاطر بسیاری نیاز دارند و اگر شریک عاطفی‌شان این فضای امن را تشکیل نکند، مشوش و پریشان خواهد شد. این افراد بعد از حس اضطراب، عکس العمل‌های غیرمنطقی نشان خواهند داد که بعد از چند دقیقه بابت آنها حس گناه می‌کنند و شرمگین خواهد شد. در روبه رو با این شرم نیز حرکت اجتنابی نشان خواهند داد. حرکت اجتنابی یعنی تلاش می‌کنند هنگامی همه‌چیز خوب پیش می‌رود، روی جنبه‌های منفی متمرکز شوند و رابطه را خراب کنند.

روبه رو با دلبستگی آشفته در روابط

مراجعه به درمانگر برای مقابله با دلبستگی آشفته

رابطه با افرادی که دلبستگی آشفته دارند چالش‌برانگیز و گیج‌کننده است. بااین‌حال همانند هر شخص فرد دیگر آنها نیز ویژگی‌های مثبت، دلنشین و ارزشمندی دارند. در این قسمت پیشنهاد‌هایی برای حل مشکلات در رابطه با این افراد را گردآوری کرده‌ایم. اگر هر دو طرف رابطه برای از بین بردن ناامنی‌ها و رفتارهای نامناسب خود تلاش کنند، رابطه‌ای سازنده و مستحکم خواهند داشت.

۱. او گفت‌وگوی مؤثر

او مباحثه مبنا پیشرفت هر رابطه‌ای است و به این معناست که نیازها و مشکلات را گفتن کنیم و فعالانه و بدون قضاوت به سخن‌های فرد روبه رو گوش دهیم. شما باید بدون قطع‌کردن سخن و جواب سخن بگویید‌های طرف مقابلتان را بشنوید و با پرسیدن سؤالات خود و برقراری تماس چشمی به او نشان دهید به این مکالمه علاقه دارید. مقصد او مباحثه شناسایی تقصیر کار نیست. باید روی راه‌حل مشکلات تمرکز کنید و جستوجو علت تشکیل آنها نباشید.

۲. تعیین مرزهای شخصی

یکی از راه حلهای مراقبت از سلامت روان و رابطه تعیین حدومرزهای اشکار است. افراد با دلبستگی آشفته زیاد تر مرز محکمی ندارند و همیشه در نوسان‌اند. برای پیشبرد یک رابطه سالم باید هر دو طرف مرزهای خود را گفتن کنند و درمورد عواقب شکستن مرزها سخن بزنند؛ برای مثال قراری بین خودتان بگذارید که اگر فرد روبه رو با خشونت فریاد زد، شما آنجا را ترک خواهید کرد تا وقتی که حرکت خشونت‌آمیز او همه بشود.

۳. صبوری

افرادی که دلبستگی آشفته دارند، بدخواه و بدجنس نیستند. آنها فقط یاد نگرفته‌اند چطور احساسات خود را مهار کنند و در رابطه سالم بمانند. آنها تلاش می‌کنند حرکت و نیازهایشان را توضیح دهند و شما باید در این مسیر با صبوری همراهشان بمانید. هنگامی اوضاع خوب است، روی نکات مثبت آنها تمرکز کنید و به شریک عاطفی خود بگویید از کدام ویژگی‌ها و رفتارشان خوشتان می‌آید. این کار حس اضطرابشان را تسکین می‌دهد و به پیشبرد رابطه پشتیبانی می‌کند.

۴. روان‌درمانی

اگر رابطه‌ای که دارید برایتان مورد قیمت است، باید برای نگه داری آن تلاش کنید. یکی از بهترین راه حلها پشتیبانی‌گرفتن از زوج‌درمانگر است. این متخصصان می‌توانند الگوهای ناسالم را شناسایی کنند و به شما و شریک عاطفی‌تان پشتیبانی کنند نیازها و مشکلات خود را منطقی گفتن کنید. اگر هر دو طرف رابطه به روان‌درمانی متعهد باشند، به‌گمان زیاد می‌توانند رابطه‌ای پایدار و سالم بسازند.

سخن آخر

دلبستگی آشفته یکی از انواع دلبستگی ناامن است و ریشه در کودکی ما دارد. افرادی که این نوع دلبستگی را دارند، رفتارشان آشفته و متناقض است. این آشفتگی هم به خود فرد و هم به شریک عاطفی او صدمه می‌زند. بهترین روش روبه رو با این چالش‌ها شناخت انواع دلبستگی و بازدید الگوهای رفتاری ناسالم و اصلاح آنهاست.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.

[ad_2]

منبع

نقض حریم خصوصی طرف مقابل و جاسوسی از گوشی موبایل طرف مقابل به دلیل عشق وسواسی

عشق وسواسی؛ ۱۰ نشانه‌ای که باید جدی بگیرید

[ad_1]

تابه‌حال حس کرده‌اید که در هزارتوی تخیلات عاشقانه خود غرق شده‌اید؟ یا زوج‌هایی را دیده‌اید که رابطه‌شان از عشق فراتر رفته و دچار وسواس شده باشد؟ عشق وسواسی اختلالی خطرناک است که باید آن را جدی بگیریم. در این مقاله، این نوع عشق را واکاوی می‌کنیم و درنهایت علائم و روش درمان آن را مرور می‌کنیم. با ما همراه باشید.

عشق وسواسی چیست؟

عشق برای همه ما احساسی آشناست. ما خانواده، دوستان و حیوانات خانگی خود را دوست داریم و عاشقشان هستیم. عشق وسواسی وقتی اتفاق می‌افتد که ما شخصی را بیشتر از حد دوست داشته و میل به کنترل او داشته باشیم.

عشق وسواسی وضعیتی است که به‌جهت آن فرد دچار احساسات وسواسی افراطی می‌بشود و این احساسات را با عشق نادرست می‌گیرد. اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما وضعیتی پیچیده در زندگی است که اگر درمان نشود، کارکرد روزانه فرد را مختل و روابط دو طرف را تیره و تار می‌کند.

عشق وسواسی در واقع سبکی از رابطه است که با وسواس‌های ناسالم همراه می‌بشود. این وسواس‌ها امکان پذیر ماهیت عاشقانه و جنسی داشته باشند یا هدفشان کنترل فرد روبه رو باشد. در برخی موارد شدید، عشق وسواسی با کنترلگری، تهدید و توهین همراه می‌بشود.

مطابق تحقیقات، گمان ابراز اختلال عشق وسواسی در زنان زیاد تر از مردان است. مبتلایان به این اختلال در ابتدای رابطه آن را با وابستگی و علاقه نادرست می‌گیرند، اما با گذر زمان شدت رفتارهای وسواسی زیاد تر و علاقه یک‌طرفه می‌بشود.

علائم عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما علائم مشخصی دارد که به‌پشتیبانی آنها می‌توانید وسواس در روابط عاشقانه را شناسایی کنید. مبتلایان به این اختلال عزت نفس مقداری دارند و می‌خواهند اعمال و حرکت معشوقشان را همیشه کنترل کنند. حس هراس و ناامنی مدوام با اهمیت ترین نشانه عشق وسواسی است. بااین‌حال کارشناسان می‌گویند این علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در ادامه، علائم رایج عشق وسواسی را مرور می‌کنیم.

۱. سریع و شدید عاشق‌شدن

مبتلایان به وسواس عشق زیاد تر به‌شدت عاشق فردی خواهد شد که او را به‌خوبی نمی‌شناسند. ابراز احساسات ناگهانی و قوی زنگ خطری جدی است، به‌خصوص هنگامی فرد سابقه حرکت وسواسی و سوءاستفاده‌گرانه هم داشته باشد. طبق معمول حس فرد مبتلا متقابل نیست و معشوق او این چنین عشقی را حس نمی‌کند، اما این نوشته برای فرد مبتلا مهم نیست و هم چنان زیاد زیاد فرد روبه رو را دوست دارد.

۲. دائم به فردی فکرکردن

وسواس‌ها رفتارهایی می باشند که در ذهن ساخته و پرداخته خواهد شد. هنگامی فرد وسواسی همه دقت و افکار خود را به یک نوشته معطوف می‌کند، میل به رفتارهای وسواسی در او زیاد تر می‌بشود. مبتلایان به عشق وسواسی تخیلات جنسی و عاشقانه مدوام دارند. آنها بعضی اوقات فکر می‌کنند معشوقشان می‌خواهد به آنها خیانت کند. این خیالات حس هراس، خشم و ناامیدی‌شان را تحکیم می‌کند. فردی که رابطه عاشقانه وسواسی دارد، نمی‌تواند بر هیچ چیز فرد دیگر تمرکز کند و فکرش همیشه دچار تخیلات است.

۳. حس اشتیاق و وابستگی شدید

عشق وسواسی طبق معمول رگه‌هایی از اشتیاق شدید دارد. عاشق وسواسی نیاز دارد شریک عاطفی‌اش همیشه او را قبول کند. او می‌خواهد همیشه نزدیک معشوق باشد و دوست داشته بشود. اگر این چنین شرایطی فراهم نشود، او با سناریوهای ذهنی خود دچار می‌بشود و میل شدیدی دارد که روح و جسمش همیشه کنار فرد روبه رو باشد.

۴. نادیده‌گرفتن ماموریت های و روابط

ماهیت وسواس‌گونه امیال فرد علتمی‌بشود که او از دیگر روابط خود دور بشود و نتواند مسئولیت‌های خود را انجام دهد. وسواس بر توانایی فرد تاثییر منفی می‌گذارد و زندگی روزمره‌اش را مختل می‌کند؛ به همین علت مبتلایان به عشق وسواسی در محل کار، روابط خانوادگی و زندگی شخصی دچار مشکلات بسیاری خواهد شد.

۵. حس مالکیت و حسادت

فرد مبتلا به اختلال عشق وسواسی دائم حس خطر می‌کند. او فکر می‌کند هرکسی که به معشوقش نزدیک می‌بشود، خطری بالقوه است. آنها به خانواده، دوستان و همکاران معشوق خود حسودی می‌کنند و توقع دارند شریک عاطفی‌شان مدام در مالکیت و کنار آنها باشد. این رفتارهای حسادت‌آمیز به‌مرور زمان تحول شکل خواهند داد و به توهین کلامی و رفتاری تبدیل خواهد شد.

۶. نقض حریم خصوصی فرد روبه رو

حس هراس و حسادت دو عامل اساسی در عشق وسواسی‌اند. فرد مبتلا نیاز دارد مطلب‌ها و تماس‌های شریک خود را بازدید کند، کیف و وسایلش را بگردد و حتی او را تعقیب کند. ترکیب هذیان‌های حسادت‌آمیز با تخیلات وسواسی زیاد خطرناک است، چون فرد مبتلا را تحریک می‌کند که رفتارهای خشن و سوءاستفاده‌گرانه داشته باشد و حتی تبدیل تجاوز می‌بشود.

۷. باورهای هذیانی درمورد رابطه

اختلال عشق وسواسی بعضی اوقات با هذیان و توهم همراه است. هذیان باورهایی است که حقیقت ندارند، اما شخص به آنها باور راسخ دارد. برخی مبتلایان به عشق وسواسی دچار خودمعشوق‌پنداری خواهد شد، یعنی فکر می‌کنند فردی مشهور عاشق آنهاست و با آنها رابطه دارد. در موارد خفیف‌تر، فرد باور نمی‌کند که فرد روبه رو او را دوست ندارد و جواب رد معشوق را نمی‌پذیرد.

۸. کنترلگری شدید

اگر مبتلایان به عشق وسواسی با فردی داخل رابطه شوند، زیاد سریع با او صمیمی خواهد شد و حس وابستگی شدید اشکار می‌کنند. شریک عاطفی آنها امکان پذیر حس خفقان و از حرکت آنها شکایت کند، ولی فرد مبتلا این شکایت را نمی‌پذیرد چراکه باور دارد به‌خاطر علاقه خود باید همه رفتارهای فرد روبه رو را کنترل کند و او را در کنار خود داشته باشد.

۹. تصورات فانتزی مداوم

افرادی که عشق وسواسی دارند، در ذهن خود سناریوهای مفصلی می‌سازند. آنها سناریوها را چندین دفعه تمرین می‌کنند و به داستان‌ها پروبال خواهند داد. این فانتزی‌ها امکان پذیر جنبه جنسی، عاشقانه یا رقابتی داشته باشند. تخیلات مکرر احساسات وسواسی را چنان تحکیم می‌کنند که حتی امکان پذیر فرد مرز بین فکر و حقیقت را تشخیص ندهد.

۱۰. امتناع از پذیرفتن جواب منفی

عاشق وسواسی تحمل طردشدن را ندارد. او می‌خواهد همیشه در کنار معشوقش باشد؛ به همین علت هنگامی فرد روبه رو از او می‌خواهد به فضای شخصی و مرزهای امنش احترام بگذارد، فرد مبتلا برآشفته می‌بشود و از پذیرفتن این کار سر باز می‌زند. در برخی موارد حتی امکان پذیر حرکت خصمانه و خطرناک داشته باشد.

تشخیص اختلال عشق وسواسی

عشق وسواسی

هیچ معیار خاصی برای شناسایی اختلال عشق وسواسی وجود ندارد. بااین‌حال اگر علائم این بیماری را در خود یا اطرافیانتان می‌بینید، باید به پزشک مراجعه کنید. پزشک متخصص ابتدا تعدادی آزمایش و مصاحبه انجام می‌دهد تا گمان دیگر اختلالات را رد کند.

کارشناسان می‌گویند اختلال وسواس‌گونه عشق طبق معمول نشانه نوعی بیماری روانی است. اگر نشانه بیماری فرد دیگر نباشد، تشخیص و درمان آن دشوار خواهد می بود. برخی محققان می‌گویند اختلال عشق وسواسی را باید نوعی بیماری روانی در نظر بگیریم، اما گروهی دیگر با آنها ناموافق‌اند و نظر دارند این اختلال یک بیماری جدا گانه نیست.

علل تشکیل اختلال عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری مربوط به سلامت روان نیست؛ به همین علت شناسایی یک علت برای تشکیل آن دشوار است. محققان هیچ علت مشخصی برای تشکیل این اختلال اشکار نکرده‌اند، اما اعتقاد دارند تعدادی از عوامل در کنار هم گمان ابتلا به عشق وسواسی را افزایش خواهند داد.

بیماری‌های روحی‌روانی از جمله اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس بعد از سانحه، اختلال وسواس فکری و روان‌پریشی با توهمات حسادت‌آمیز و شهوانی گمان ابتلا را افزایش خواهند داد. در ادامه علل احتمالی اختلال عشق وسواسی را مرور می‌کنیم.

۱. دلبستگی ناامن

هنگامی فردی نمی‌تواند دلبستگی سالم به افراد دیگر داشته باشد، دچار حس وابستگی شدیدی می‌بشود. این حس اضطراب شخص را افزایش می‌دهد و حسادت و کنترلگری را تحریک می‌کند. این حرکت تلاشی بی‌فرجام برای اجتناب از خیانت و رهاشدن است. افرادی که دلبستگی ناامن دارند، زیاد تر در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند.

۲. ترومای دوران کودکی

خاطرات کودکی و ازمایش ها ما امکان پذیر اثرات جبران‌ناپذیری بر آینده‌مان بگذارند. کودکانی که قربانی سوءاستفاده جسمی شده‌اند، رنج آن حادثه را تا بزرگ‌سالی با خود حمل می‌کنند. آنها امکان پذیر داخل الگوهای رفتاری و روابط ناسالم شوند، چراکه ناخودآگاهشان در کودکی این سبک روابط را دیده و آموخته است. اختلال عشق وسواسی در افرادی که ترومای دوران کودکی دارند، رایج است.

۳. عزت نفس کم

زیاد تر افرادی که با وسواس فکری دچار عشق خواهد شد، با ناامنی‌های عمیق و عزت نفس کم دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این درگیری مدوام علتمی‌بشود آنها در برابر طیف وسیعی از مشکلات صدمه‌پذیر باشند. اتفاقات ساده بر ذهن آنها تاثییر می‌گذارد و نیاز افراطی دارند که فردی دوستشان داشته باشد؛ به همین علت داخل عشق وسواسی خواهد شد تا با هراس رهاشدن خود مقابله کنند.

۴. اختلال وسواس فکری‌اجباری

افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری‌اجباری (‌OCD) در معرض ابراز تفکرات وسواسی در همه ابعاد زندگی خودند. وسواس آنها حول محور یک فرد یا رابطه می‌چرخد. آنها رفتارهای اجباری بسیاری دارند و با این رفتارها شریک عاطفی خود را محدود می‌کنند. این افراد نیاز به کنترلگری دارند و گمان ابتلا به عشق وسواسی نیز در این گروه زیاد است.

۵. توهمات حسادت‌آمیز

افراد مبتلا به روان‌پریشی توهمات مختلفی دارند. این بیماران در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند. اگر در روبه رو شخصی وسواس داشته باشند، زیاد شکاک، بدبین و حسود خواهد شد. توهمات حسادت‌آمیز خطرناک است و امکان پذیر با رفتارهای نامناسب بسیاری همراه باشد. مبتلایان به توهمات حسادت‌آمیز امکان پذیر معشوقشان را تعقیب و تهدید و حتی با خشونت از او سوءاستفاده کنند.

۶. اختلال شخصیت مرزی

یکی از دلایل بالقوه عشق وسواسی اختلال شخصیت مرزی است. مبتلایان به این بیماری هراس شدیدی از رهاشدن دارند. آنها در روابط خود و دیگران اعمال نفوذ می‌کنند، یعنی در کوششاند الگوهای رفتاری شما را بشناسند و بر پایه آنها شما را کنترل کنند. این رفتارها امکان پذیر زیاد خطرناک باشند.

درمان اختلال عشق وسواسی

درمان اختلال عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی زیاد تر درمان‌شدنی است، اما روش درمان به مشکلات عرصه‌ای و دیگر بیماری‌های روانی بستگی دارد. اگر این اختلال از علائم بیماری فرد دیگر باشد، پزشک باید ابتدا بیماری مهم را درمان کند. در مواردی که عشق وسواسی به هیچ بیماری فرد دیگر مربوط نیست، پزشک یک برنامه درمانی برای بیمار تنظیم می‌کند. این درمان امکان پذیر دارودرمانی، روان‌درمانی یا ترکیبی از هر دو باشد.

در روال روان‌درمانی، درمانگر ابتدا تلاش می‌کند علت مهم وسواس را اشکار کند. ریشه وسواس امکان پذیر در یک رابطه ناامن در قبل فرد نهان شده باشد. درمانگر به بیمار پشتیبانی می‌کند افکار و رفتارهای وسواسی خود را شناسایی کند. او تکنیک‌هایی به فرد مبتلا می‌آموزد تا بر وسواس خود تسلط کند.

روبه رو با عشق وسواسی

اگر فکر می‌کنید علائم عشق وسواس‌گونه را دارید، بهتر است در اولین زمان به روان‌پزشک یا روان‌درمانگر مراجعه کنید. برخی توانایی‌ها و استراتژی‌های مقابله‌ای به شما پشتیبانی می‌کند به رفتارهایتان آگاه شوید و علائم را افت دهید.

کارشناسان می‌گویند مبتلایان به وسواس بهتر است زیاد تر بیرون بروند و کارهایشان را تنها انجام بدهند. این جهت می‌بشود فرد به روش سالمی از شریک عاطفی‌ خود فاصله بگیرد. علاوه‌بر این، با تمرکز بر کارهای گوناگون کمتر افکار وسواسی به سراغتان می‌آید.

شما باید تلاش کنید احساسات درونی خود را کنترل کنید. تمرینات ذهن‌آگاهی و مدیتیشن به شما پشتیبانی می‌کند به‌جای گم‌شدن در افکار مسموم، دقت خود را روی لحظه حال متمرکز کنید.

به مرزهای رابطه خود دقت کنید. مرزها در واقع قوانین رابطه‌اند و اشکار می‌کنند چه کارهایی درست و چه رفتارهایی غلط‌اند. با شریک عاطفی خود درمورد مرزهایتان سخن بگویید کنید و تلاش کنید به آنها پایبند بمانید.

با دوستان و خانواده خود زمان بگذرانید. روابط خود را معطوف به یک نفر نکنید. برقراری ربط عمیق با دیگر دوستان و خانواده یک سیستم حمایتی قوی برایتان می‌سازد که با اتکا بر آن می‌توانید از افکار وسواسی دور شوید.

سخن آخر

عشق وسواسی اختلالی است که به‌جهت آن فرد دچار احساسات عاشقانه افراطی می‌بشود. او نیاز دارد معشوقش را کنترل کند و بر کارهایش نظارت داشته باشد. این اختلال نوعی بیماری جدا گانه نیست، اما احتمالا نشانه‌ای از بیماری‌های روان باشد. اگر در خود و اطرافیانتان علائم آن را مشاهده می‌کنید، باید به پزشک مراجعه کنید تا با تنظیم یک برنامه درمانی اشکار شما را از گرداب این افکار مسموم دور کند.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر

اگر می‌خواهید علت تعداد بسیاری از رفتارهای شریک عاطفی، یا حتی خودتان را در رابطه فهمید شوید، حتما این کتاب را بخوانید.

[ad_2]

منبع

1 2