شناسایی فرد دارای ذهنیت خرچنگی

ذهنیت خرچنگی؛ پایین‌کشیدن دیگران به گمان پیشرفت خودمان


سطلی پر از خرچنگ را فکر کنید؛ هر خرچنگ برای این که از داخل سطل بیرون بیاید، خرچنگ بالایی را به زیر می‌کشد و برای همین هیچ خرچنگی موفق به خروج از سطل نمی‌بشود. برخی افراد ذهنیت خرچنگی دارند و برای رسیدن به پیروزی در زندگی مدام به‌جستوجو پایین‌کشیدن دیگران‌اند. در این مقاله درمورد ذهنیت خرچنگی و تأثیر آن بر زندگی می‌گوییم. با ما همراه باشید.

ذهنیت خرچنگی چیست؟

به گمان زیاد با افرادی مواجه شده‌اید که پیروزی خودشان را در گرو ناکامی دیگران می‌بینند. این ذهنیت منفی علتمی‌بشود این افراد همیشه به‌جای این که روی پیروزی خودشان تمرکز کنند، به‌جستوجو ناکامی‌دادن دیگران باشند. دقیق‌تر بگوییم، باور افراد دارای ذهنیت خرچنگی این است: «اگر من موفق نشوم، اجازه نمی‌دهم دیگران هم موفق شوند.» این نحوه فکر دقیقا همان چیزی است که روابط انسانی را متزلزل می‌کند و مانع پیروزی‌های تیمی و گروهی می‌بشود.

مثالهایی از ذهنیت خرچنگی در زندگی واقعی

۱. سلامت جسمانی

تابه‌حال برایتان اتفاق افتاده که تصمیم به افت وزن داشته باشید اما مدام افرادی شما را از این کار منصرف کنند و بگویند «تو همین‌طوری هم عالی هستی» یا «اکنون این یه تکه کیک رو بخوری، چیزی نمی‌شه که!»؟ تعداد افراد دارای ذهنیت خرچنگی زیاد زیاد است. این افراد هنگامی می‌بینند فردی به‌جستوجو آمادگی جسمانی و افت وزن است، می‌خواهند به هر روشی مانع از رسیدن فرد به هدفش شوند و او را قانع کنند که این کار نادرست است. داشتن این ذهنیت علتمی‌بشود این افراد نتوانند هیچ‌فردی را برتر از خودشان ببینند.

۲. مدیریت مالی

امکان پذیر تصمیم گرفته باشید مقداری در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنید. در این شرایط امکان پذیر افرادی که ذهنیت خرچنگی دارند، با کارهایی همانند تشویق غذاخوردن بیرون خانه و خرید اقلام غیرضروری شما را به زیاد تر خرج‌کردن و هزینه‌های غیرضروری ترغیب کنند.

۳. دستاوردهای حرفه‌ای

یک نمونه از این قضیه وقتی است که ترقی شغلی می‌گیرید و در کمال شگفتی می‌بینید که فردی از نزدیکانتان به‌جای خوشحالی از این خبر، در تلاش است نشان دهد لیاقت رسیدن به این مقام را ندارید و شما را نومید کند. زیاد تر این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که خود فرد موقعیت شغلی و اجتماعی پایین‌تری دارد و می‌خواهد با افت اعتمادبه‌نفس شما خودش را آرام کند.

۴. رفاه اجتماعی

امکان پذیر هدفتان از تحول شغل رفاه اجتماعی زیاد تر و رسیدن به دستاوردهای زیاد تر باشد. در این شرایط فردی که ذهنیت خرچنگی دارد، با نادیده‌گرفتن اهداف شما یا دشوارکردن فرایند انتقال به شغل تازه مانع از رسیدن به هدفتان می‌بشود.

نحوه شناسایی افراد دارای ذهنیت خرچنگی

اگر چندشیفته مشغول کارکردن هستید و همه تلاشتان را برای پیشرفت به کار گرفته‌اید اما هم چنان به آن چیزی نرسیده‌اید که لیاقتش را دارید، یعنی افرادی با نحوه فکر خرچنگ‌گونه در اطرافتان می باشند. امکان پذیر این افراد فکر کنند شما لایق پیشرفت‌کردن نیستید یا حتی مزایای ناعادلانه‌ای دارید. بعد اولین قدم برای دورشدن از افرادی که ذهنیت خرچنگی دارند، برسی محیط و شناسایی این افراد است. امکان پذیر همین افرادی که ادعای دوستی و رفاقت با شما را دارند، در واقع خرچنگ‌هایی باشند که شما را از دستیابی به پیروزی بازدارند. جملات رایج بین افراد دارای ذهنیت خرچنگی عبارت‌اند از:

  • «چرا این‌قدر ورزش می‌کنی؟» (هنگامی می‌بینند خودشان افرادی تنبل‌اند و شما برای سلامتی و تناسب اندام روزانه ورزش می‌کنید.)
  • «وای، چه حوصله‌ای داری!» (هنگامی شما را در حال ماجراجویی یا انجام کارهایی می‌بینند که برای مراقبت از سلامت جسم و روحتان انجام می‌دهید.)
  • «بسه دیگه، چه مقدار کار می‌کنی؟» (هنگامی ناظر تلاش مستمر شما برای دستیابی به اهدافتان می باشند.)

اگر روزانه این چنین جملاتی را زیاد می‌شنوید، باید رابطه‌تان را با این افراد به‌مرور زمان کم کنید و با افرادی ربط داشته باشید که به شما انگیزه تلاش و پیشرفت خواهند داد.

چطور از افرادی که ذهنیت خرچنگی دارند، دوری کنیم؟

۱. ذهنیت خرچنگی اطرافیانتان را بپذیرید

قطعا قطع ربط با افراد نزدیک و صمیمی یا دورشدن از آنها زیاد سخت است، اما ماندن در کنار این افراد جز صدمه‌دیدن شما نتیجه‌ای ندارد. اولین قدم برای دورشدن از افرادی که ذهنیت خرچنگی دارند، پذیرفتن این نوشته است. بپذیرید که دوستانتان از پیشرفت‌کردن و رسیدن شما به اهدافتان خوشحال نمی‌شوند. قطعا پذیرفتن این نوشته زیاد سخت و ناامیدکننده است، اما هرچه سریعتر به این پذیرفتن برسید، برای خودتان بهتر است.

۲. فهرستی از اهدف مختصر‌زمان و طویل مدت بنویسید

با نوشتن اهدافتان انگیزه ملزوم برای دورشدن از محیط سمی را به خودتان هدیه کنید. بعضی اوقات اوقات میل به فرار از این موقعیت آن‌قدر قوی است که خود انگیزه‌ای عالی برای دورشدن از محیط است، اما این کافی نیست و باید هدفی مهم برای اغاز مجدد و ربط با افراد تازه داشته باشید. اولین کاری که باید انجام دهید این است که اهدافتان را فهرست و سپس آنها را برتری‌بندی کنید.

۳. با افراد تازه ربط برقرار کنید

ارتباط با دوست جدید

بعد از دورشدن از افرادی که نحوه فکر خرچنگ‌گونه دارند، باید با افراد سالم در محیطی تازه ربط برقرار کنید. اگر هدفتان ورزش‌کردن منظم است، کافی‌ است باشگاهی نزدیک به محل کار یا منزلتان اشکار و آنجا ثبت‌نام کنید یا اگر می‌خواهید توانایی‌هایتان را بهبود ببخشید، افراد حرفه‌ای را الگوی خودتان قرار دهید و از آنها یاد بگیرید.

محیط و افراد تازه انگیزه و انرژی بسیار‌ای برای رسیدن به اهدافتان به شما خواهند داد. یقیناً امکان پذیر در محیط تازه هم افرادی با ذهنیت خرچنگی باشند، اما این حداقل کاری است که می‌توانید برای بهبود حالت انجام دهید.

۴. عزمتان را جزم کنید

تنها راه مقابله با افرادی که ذهنیت خرچنگی دارند این است که همه هم‌وغمتان دستیابی به اهدافتان باشد و همه عوامل حواس‌پرتی را حذف کنید. تحت هیچ شرایطی انگیزه‌تان را از دست ندهید؛ داشتن انگیزه راز پیروزی است.

۵. آهسته و مدام به‌سمت اهدافتان حرکت کنید

امکان پذیر اهداف بزرگ و جسورانه‌ای داشته باشیم و این هیچ اشکالی ندارد، اما این که بعضی اوقات می‌خواهیم ره صدساله را یک‌شبه طی کنیم اشکال دارد. قدم‌به‌قدم برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنید. ابتدا بر مانع ها کوچک‌تر تسلط کنید و به‌مرور زمان به‌سمت مانع ها بزرگ حرکت کنید. افرادی با ذهنیت خرچنگی امکان پذیر در هر مرحله‌ای از زندگی‌تان وجود داشته باشند؛ ماموریت شما این است که به مسیرتان ادامه دهید و مواظب باشید در دام آنها نیفتید.

سخن پایانی

امکان پذیر هر فردی ذهنیت خرچنگی داشته باشد، حتی خود شما. اگر نشانه‌های ذهنیت خرچنگی را دارید، برای تحول نگرش و باورتان تلاش کنید؛ قطعا موفق خواهید شد. در صورتی که خودتان فردی خیرخواهید اما فهمید شدید افرادی با ذهنیت خرچنگی اطرافتان می باشند، فقط تلاش کنید از آنها دور شوید و رابطه‌تان با آنها را تا حد امکان محدود کنید. از آنجایی که شما نمی‌توانید باور دیگران را کنترل کنید، اگر می‌خواهید این باورهای منفی روی شما تأثیری نداشته باشند، باید محیط‌ خود را تحول بدهید. به این علت افرادی را دور خودتان جمع کنید که از پیشرفت شما خوشحال خواهد شد و انگیزه رسیدن به اهدافتان را به شما خواهند داد.

شما بگویید

تابه‌حال برخوردی با افراد دارای ذهنیت خرچنگی داشته‌اید؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در بین بگذارید.



منبع

تفکر واگرا دنبال راه‌حل در بیرون می‌گردد

تفاوت تفکر واگرا و همگرا؛ افراد خلاق چطور فکر می‌کنند؟


یکی از معروف‌ترین روش‌های تحلیل شخصیت تست مایرز بریگز است که تست MBTI هم نامیده می‌شود. این تست شامل ۱۶ تیپ شخصیتی است و افراد را بر اساس برون‌گرایی یا درون‌گرایی، حسی یا شهودی، منطقی یا احساسی، قضاوتی (ساختارگرا) یا ادراکی (منعطف) در یکی از این دسته‌ها قرار می‌دهد. مفهوم دیگری که در شخصیت‌شناسی مایرز بریگز مطرح می‌شود، رویکردهای تفکر واگرا و همگرا برای حل مسائل است، یعنی افراد با توجه به تیپ شخصیتی خود مسائل را به روش‌های مختلف (همگرا یا واگرا) حل می‌کنند. در این مقاله بررسی می‌کنیم تفکر واگرا و همگرا چیست، انواع تفکر چه تفاوتی‌هایی با هم دارند و آیا می‌توان از هر دو شیوه تفکر استفاده کرد یا خیر.

تفکر واگرا چیست؟

جوی پال گیلفورد (J. P. Guilford) اولین روان‌شناسی بود که در سال ۱۹۵۶ اصطلاح تفکر واگرا و همگرا را به کار برد. تفکر واگرا یعنی ارائه راهکارهای خلاقانه و جدید برای حل مسائل. وقتی واگرا فکر می‌کنید، پیشنهادهای مختلفی برای حل یک مشکل ارائه می‌دهید و به‌کمک طوفان فکری، تمام پاسخ‌های ممکن برای یک سؤال را جست‌وجو می‌کنید تا درنهایت بهترین روش برای حل آن را پیدا کنید.

تفکر همگرا چیست؟

شیوه تفکر همگرا یعنی استفاده از راهکارهای ازپیش‌تعیین‌شده یا کاملا مشخص برای حل مسائل. این شیوه از تفکر برای حل مسائلی به کار می‌رود که راه‌حلشان مشخص است و نیازی به خلاقیت ندارند. مثلا وقتی می‌خواهید به تست‌های چندگزینه‌ای پاسخ دهید یا مسئله‌ای ریاضیاتی را حل کنید که می‌دانید فقط یک راه‌حل دارد، باید از قدرت تفکر همگرا بهره ببرید.

تفاوت تفکر همگرا و واگرا

احتمالا در تعریف انواع تفکر متوجه تفاوت آنها شده‌اید، اما بیایید با ذکر یک مثال تفاوت دو شیوه را بهتر بررسی کنیم. تصور کنید در محل کارتان، دستگاه کپی خراب شده است. فردی که از تفکر همگرا برای حل مشکل استفاده می‌کند، سریع با تعمیرکار تماس می‌گیرد تا برای تعمیر دستگاه به محل مراجعه کند. در مقابل، فردی که به تفکر واگرا عادت دارد، ابتدا به دنبال علت مشکل دستگاه کپی می‌گردد، سپس راهکارهای مختلف برای حل مشکل را پیدا می‌کند. مثلا ممکن است دنبال ویدئوی آموزشی برای تعمیر دستگاه کپی باشد یا از دوستش که در این زمینه تخصص دارد، سؤال کند.

به عبارت دیگر، تماس با تعمیرکار برای متفکر همگرا تنها راهکار موجود برای حل مشکل دستگاه کپی است و برای متفکر واگرا تنها یکی از گزینه‌ها برای حل مشکل به شمار می‌رود.

کدام شیوه تفکر بهتر است؟

مثال دستگاه کپی را در نظر بگیرید؛ اگر متفکر واگرا خودش نتواند راهی برای تعمیر دستگاه پیدا کند، مجبور می‌شود با تعمیرکار تماس بگیرد. در این صورت فقط وقت تلف کرده است و به نظر می‌رسد تفکر همگرا برای حل مشکل بهتر بوده است.

اگر حالت دیگری را تصور کنیم چطور؟ اگر متفکر واگرا خودش بتواند مشکل را به‌کمک راهنمایی‌های دوستش یا ویدئوهای آموزشی حل کند، در هزینه تعمیر دستگاه صرفه‌جویی کرده و منتظر تعمیرکار هم نمانده است. در این حالت، به نظر می‌رسد تفکر واگرا برای حل مسئله کاربردی‌تر بوده است.

تفکر واگرا و همگرا بر هم برتری ندارند. با ایجاد تعادل بین این دو شیوه تفکر می‌توانید برای هر مسئله‌ای بهترین راهکار را پیدا کنید و از آن بهره ببرید. تفکر واگرا تمام راهکارهایی را که برای حل یک مسئله وجود دارند پیش روی شما قرار می‌دهد و تفکر همگرا بهترین راه‌حل برای مسئله را انتخاب می‌کند.

مزایا و معایب تفکر واگرا

بسیاری از افراد تصور می‌کنند تفکر واگرا بهترین شیوه فکرکردن است، زیرا با خلاقیت همراه می‌شود، اما گاهی اوقات خلاقیت بیجا مانع کسب است! راهکارهای خلاقانه حل مسئله همیشه بهترین نیستند و حتی گاهی اوقات مسائل را پیچیده‌تر می‌کنند. بنابراین باید با مزایا و معایب تفکر همگرا و واگرا آشنا باشید تا تشخیص دهید هرکدام از این شیوه‌های تفکر برای چه موقعیت‌هایی مناسب‌اند.

مزایای تفکر واگرا

مهم‌ترین مزیت‌های تفکر واگرا عبارت‌اند از:

  • فرصت‌های جدید را به شما نشان می‌دهد.
  • مسائل را از جوانب مختلف ارزیابی می‌کند.
  • ایده‌ها و راهکارهای جدیدی برای حل مسائل ارائه می‌دهد که ممکن است از راهکارهای قدیمی بهینه‌تر و کاربردی‌تر باشند.
  • سبب تمایز شما با دیگران می‌شود و برگ برنده پیدا می‌کنید. مثلا در کسب‌وکار ممکن است با این شیوه تفکر و پیداکردن راهکارهای خلاقانه، مزیت رقابتی قدرتمندی به مشتریان ارائه دهید.

معایب تفکر واگرا

شما همیشه زمان کافی برای فکرکردن به بهترین راه‌حل‌ها ندارید. مثلا وقتی در محل کارتان پروژه‌ای با موعد مشخص به شما واگذار می‌شود،‌ آن‌قدر زمان نخواهید داشت که با خلاقیت و طوفان فکری تمام راهکارهای موجود برای انجام پروژه را بیابید، آنها را یکی یکی ارزیابی کنید و درنهایت با بهترین راهکار پروژه را انجام دهید. زمان‌بربودن یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف تفکر واگراست.

تفکر واگرا یعنی همه گزینه‌های موجود را روی میز بگذارید و آنها را ارزیابی کنید و این یعتی تقسیم تمرکز بین چند موضوع مختلف. وقتی واگرا فکر می‌کنید، مدتی طول می‌کشد تا ایده‌ها را سازمان‌دهی کنید، به راهکار منسجم برسید و نظم را به پروژه‌ برگردانید. حتی گاهی اوقات ممکن است رشته امور از دست‌تان خارج شود و پروژه دیرتر از موعد تعیین‌شده به پایان برسد.

مزایا و معایب تفکر همگرا

تفکر همگرا ساختارمند است و راهکارهای شفافی برای مسائل ارائه می‌دهد. مواقعی که فرایندها سلسله‌مراتب مشخصی دارند و مسائل با راهکارهای ازپیش‌تعیین‌شده، حل می‌شوند، باید از تفکر همگرا استفاده کنید. این شیوه از تفکر همچنین برای زمانی که قصد دارید راه‌حلی سریع برای حل مشکل پیدا کنید، مناسب است.

مزایای تفکر همگرا

مهم‌ترین مزیت‌های تفکر همگرا عبارت‌اند از:

  • سریع‌ترین روش برای رسیدن به راه‌حل مسائل است.
  • جایی برای تردید و ابهام باقی نمی‌گذارد، زیرا فقط یک راهکار برای حل مسئله پیشنهاد می‌دهد.
  • سازمان‌دهی و انجام خطی فرایندها با این شیوه تفکر ساده‌تر می‌شود.
  • نتایج آن پیش‌بینی‌پذیرند و ریسک کمتری دارد.

معایب تفکر همگرا

تعهد همیشگی به تفکر همگرا شما را از نوآوری و پیشرفت دور می‌کند. تفکر همگرا یعنی تعهد به کارهایی که همیشه انجام داده‌اید، بدون اینکه نوآوری داشته باشید یا تغییری برای بهینه‌سازی فرایندها ایجاد کنید. دنیای امروز همواره در حال تغییر و به‌روزرسانی است و به همین دلیل فقط استفاده از شیوه تفکر همگرا شما را با مشکل مواجه می‌کند.

نقطه ضعف دیگر تفکر همگرا این است که شما را در محدوده امن نگه می‌دارد. وقتی همگرا فکر می‌کنید، می‌خواهید در کوتاه‌ترین زمان ممکن به راه‌حل برسید. بنابراین اولین راه‌حل را در پیش می‌گیرید که همان روش همیشگی است و هیچ چیز تازه‌ای را تجربه نخواهید کرد.

چطور هم‌زمان از تفکر واگرا و همگرا استفاده کنیم؟

انواع تفکر مکمل یکدیگرند. تفکر واگرا گزینه‌های مختلف برای حل مسئله را پیدا می‌کند و ایده‌های نوین ارائه می‌دهد. تفکر همگرا ایده‌های خام را به راهکارهایی منسجم، سازمان‌یافته و اجرایی تبدیل می‌کند. نتیجه ترکیب این دو شیوه از تفکر حل مسائل با خلاقیت و نوآوری است. در ادامه توضیح می‌دهیم که چطور از انواع تفکر برای شناسایی و درک مسائل و پیداکردن راه‌حل استفاده کنید.

۱. استفاده از تفکر واگرا و همگرا برای شناسایی و بررسی مسئله

وقتی مسئله‌ای ایجاد می‌شود، ابتدا باید ریشه آن را پیدا کنید. برای پیداکردن ریشه به تفکر واگرا نیاز خواهید داشت تا تمام علت‌های احتمالی را بیابید. بعد از مشخص‌شدن علت‌های احتمالی، به‌کمک تفکر همگرا آنها را یکی‌یکی بررسی کنید تا متوجه شوید دقیقا کدام یک از آنها مسئله مدنظر را ایجاد کرده است. با پیداکردن علت اصلی مسئله متوجه خواهید شد برای حل آن باید دقیقا روی چه چیزی تمرکز کنید.

۲. استفاده از تفکر همگرا و واگرا برای پیداکردن راهکار

بعد از شناسایی مشکل و منشأ آن، باید استدلال کنید و تمام راهکارهای احتمالی برای حل مسئله را روی دایره بریزید. برای پیداکردن تمام راه‌حل‌های احتمالی به قدرت تفکر واگرا نیاز دارید. با طوفان فکری هرآنچه را به نظرتان می‌رسد یادداشت کنید.

بعد از پایان طوفان فکری، باید با تفکر همگرا بهترین راهکار برای حل مسئله را پیدا کنید. گاهی ممکن است چند راهکار پیشنهادی مسئله را حل کنند. در این صورت باید با استدلال بهینه‌ترین و اجرا‌یی‌ترین راه‌حل را تشخیص دهید و از آن برای حل مشکل استفاده کنید. اگر لازم است، با آزمون و خطا راهکارهای مختلف را امتحان کنید تا به بهترین گزینه برای حل مسئله برسید.

روش‌های تقویت تفکر واگرا

با استفاده از تکنیک‌های زیر می‌توانید تفکر واگرای خود را تقویت کنید:

  • از دید دیگران به قضایا نگاه کنید و با دیدگاه آنها به دنبال راه‌حل بگردید.
  • وقتی مسئله‌ای بیش از حد ذهنتان را درگیر کرده است، تصمیم‌گیری درباره آن را به تعویق بیندازید و مدتی (حداقل ۱ ساعت) مشغول استراحت شوید. در زمان استراحت به چیز دیگری فکر کنید.
  • نقشه ذهنی بکشید. نقشه ذهنی نسخه مکتوب طوفان فکری است.
  • از تکنیک انفجار ستاره استفاده کنید. مسئله را در میانه یک کاغذ بنویسد و دور آن یک ستاره شش‌پر بکشید. نوک هر پر از ستاره به یکی از سؤال‌های چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چگونه و چرا پاسخ می‌دهد. هر ایده‌ای را که برای پاسخ به این سؤال‌ها به ذهنتان می‌رسد یادداشت کنید.
  • محدودیت‌هایی را که سرراهتان قرار دارند از پیش رو بردارید. مثلا اگر محدودیت زمانی پروژه مانع تفکر واگرا می‌شود، از کارفرما زمان بیشتری بخواهید.
  • کنجکاوی و ریسک‌پذیری را در خود تقویت کنید و دنبال تجربه‌های تازه باشید. بسیاری از افراد فقط به‌خاطر ترس از خروج از منطقه امن به تفکر همگرا متعهد می‌مانند و هیچ‌وقت از تفکر خلاق و واگرا بهره نمی‌برند.

برای تقویت تفکر واگرا از فرصت‌ها و تجربه‌های جدید استقبال کنید و از فکرکردن خارج از چارچوب نترسید.

کلام آخر

در این مقاله توضیح دادیم تفکر واگرا و همگرا چیست و هرکدام از آنها چه مزیت‌هایی دارند. ترکیب درست این دو شیوه تفکر باعث می‌شود کارهایتان را منظم و سازمان‌دهی‌شده پیش ببرید و در عین حال خلاق باشید و راهکارهای جدید برای حل مسائل ارائه دهید. فکرکردن یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های انسان و نعمتی خدادادی است، اما چگونه فکرکردن مهارتی است که خودتان باید آن را بیاموزید و برای موفقیت و رسیدن به اهدافتان از آن استفاده کنید.



منبع