مهر طلبی ـ وانمودکردن به خوشحالی

مهرطلبی چیست؛ مهربانی به‌بهای فراموش‌کردن خودتان_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

اکثر افراد دوست دارند محبوب سایرین باشند و به‌نظر آنها مثبت به‌ نظر برسند. عده‌ای به‌ حدی می‌خواهند دوست داشته شوند که خواسته‌ها و نیازهای خود را فراموش می‌کنند و دقت به نیازهای دیگران را در برتری قرار خواهند داد. اما فداکاری بیشتر از حد تبدیل ناراحتی و وابستگی ناسالم به سایرین خواهد شد. اگر شما هم همانند این افراد هستید، به گمان زیاد شخصیت مهرطلب دارید. افرادی که تمایل به مهرطلبی دارند، قلب رئوف و بزرگی دارند و به‌بهای فراموشی خودشان برای دیگران زیاد بخشنده‌اند. اما این چنین رفتاری به سلامت روان آنها لطمه می‌زند. در این مقاله می‌گوییم ریشه مهرطلبی چیست و برای درمان آن باید چه اقداماتی انجام دهید. همراهمان بمانید.

شخصیت مهر طلب کیست؟

افرادی مهرطلب‌اند که برای راضی نگه‌داشتن دیگران و خشنودکردن آنها، نیازهای خود را نادیده می‌گیرند. یکی از خصوصیات آنها این است که خود را کاملا وقف دیگران می‌کنند. این چنین افرادی امکان پذیر نتوانند بین علایق، تنفرها و سرگرمی‌های خود و دیگران فرقی بگذارند. برای این افراد سخت است که علایق، خواسته‌ها و اهداف واقعی خود را تشخیص دهند. این چنین امکان پذیر به‌سختی «نه» بگویند یا انجام کارهایی را قبول کنند که دوست ندارند. از دیگر خصوصیات افراد مهر طلب این است که زیاد تر سخت تلاش می‌کنند تا دوست‌داشتنی باشند، به این علت از مخالفت‌کردن اجتناب می‌کنند تا حس نکنند که طرد خواهند شد.

حرکت مهرطلبانه به‌شکلی است که زیاد تر نتیجه‌ای جز رنجش و ناراحتی و صدمه‌دیدن روابط ندارد و فرد حس بی‌انگیزگی و خستگی می‌کند. اگر خصوصیات افراد مهرطلب را دارید، امکان پذیر دچار دیگر مشکلات روانی همانند افسردگی و اضطراب نیز بشوید.

چند نمونه از رفتارهای مهرطلبانه

همان گونه که گفتیم، شخصیت مهر طلب سایرین را به خود برتری می‌دهد. این افراد مرتکب این چنین رفتارهایی خواهد شد:

  • برای جلوگیری از اختلاف و تنش به سایرین چیزهایی را می‌گویند که دوست دارند بشنوند.
  • انجام کارهایی را قبول می‌کنند که امکان پذیر دوست نداشته باشند.
  • وقتی که حس کنند فردی آنها را ترک خواهد کرد، مضطرب خواهد شد.
  • علایق خود را برای دقت به نیازهای سایرین نادیده می‌گیرند.
  • با فداکاری تلاش می‌کنند رابطه نزدیک خود با اطرافیانشان را نگه داری کنند.
  • تلاش می‌کنند جلوی طردشدن خود را بگیرند.
  • فکر می‌کنند تنها وقتی دوست‌داشتنی‌اند که به نیازهای دیگران دقت کنند.
  • بیشتر از حد عذرخواهی می‌کنند.
  • به‌ندرت انتقاد می‌کنند.
  • به‌ندرت با سایرین مخالفت می‌کنند.
  • نمی توانند مرزهای شخصی برای خود تعیین کنند.
  • به‌سختی می‌توانند از خواسته‌ها و نیازهای خود دفاع کنند.
  • به حرکت آزاردهنده دیگران اعتراض نمی‌کنند.
  • کار اضافه را قبول می‌کنند حتی اگر زمان نداشته باشند.
  • زیاد تر بیشتر از حد به برنامه‌ها، مسئولیت‌ها یا پروژه‌ها متعهد خواهد شد.
  • از مخالفت با افراد یا ابراز نظر صادقانه خود خودداری می‌کنند.
  • برای این که جلوی تنش را بگیرند، با چیزهایی موافقت می‌کنند که ناموافق‌ آنها می باشند.

این چنین شخصیت مهر طلب امکان پذیر این چنین احساساتی داشته باشد:

  • همیشه این سختی را حس کند که حرکت او باید دوستانه، خوب و خوشایند باشد.
  • برای دفاع از خود یا ابراز مخالفتش حس اضطراب کند.
  • به‌علت تعهدها و مسئولیت‌هایی که قبول کرده است، حس استرس کند.
  • خشمگین بشود که انگار برای خود هیچ زمان زمان ندارد.
  • حس کند نیازهای او در قیاس با خواسته‌های سایرین اهمیت ندارند.
  • حس کند سایرین از او سوءاستفاده می‌کنند.

ویژگی‌های افراد مهرطلب

افراد مبتلا به اختلال مهرطلبی تعدادی ویژگی مشترک دارند که عبارت‌اند از:

با آنکه تعدادی از این ویژگی‌های رفتاری امکان پذیر مثبت به‌ نظر برسند، افراط در آنها مخرب خواهد می بود.

ریشه مهرطلبی چیست؟

دلایل مهرطلبی در روانشناسی برای افراد گوناگون متفاوت است. در ادامه، برخی از رایج‌ترین آنها را گفتن کرده‌ایم.

۱. افتاعتمادبه‌نفس

افرادی که حس می‌کنند از دیگران قیمت کمتری دارند، امکان پذیر حس کنند که نیازهایشان اهمیتی ندارند. آنها امکان پذیر کمتر از خود دفاع کنند یا کمتر بدانند چه چیزی می‌خواهند. این افراد این چنین امکان پذیر حس کنند که اگر نتوانند به سایرین پشتیبانی کنند، هیچ هدفی در زندگی ندارند.

۲. اضطراب

برخی افراد امکان پذیر به این علت تلاش کنند سایرین را راضی نگه دارند که اضطراب دارند طرد شوند، با سایرین جور نشوند یا علت اختلاف یا توهین به سایرین باشند. برای مثال فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی امکان پذیر حس کند برای این که دوستانش او را دوست داشته باشند، باید حتما کاری را انجام دهد که آنها می‌خواهند. این چنین رفتاری تلاشی نامحسوس برای کنترل نظر و دیدگاه سایرین درمورد خود است.

۳. نابرابری

برخی از اشکال نابرابری امکان پذیر این فرضیه را تحکیم کنند که عده‌ای باید به سایرین زیاد تر دقت کنند. برای مثال جنسیت‌گرایی خیرخواهانه این ایده را ترویج می‌دهد که زنان ذاتا زیاد تر از مردان حس مادرانه و دقت به دیگران را دارند. جاانداختن این تفکرها امکان پذیر بر زنان تاثییر بگذارد و آنها حس کنند که باید شریک زندگی خود را در برتری بگذارند.

۴. اختلال‌های شخصیتی

اختلا‌ل‌های شخصیتی مشکلات روانی بلندمدتی می باشند که برخی از آنها تبدیل مهر طلبی خواهد شد. برای مثال اختلال شخصیت وابسته (DPD) علتمی‌بشود فرد حس کند در تعداد بسیاری از برهه‌های زندگی به پشتیبانی و قبول سایرین زیاد وابسته است. برای مثال شخصیت مهر طلب امکان پذیر حتی برای تصمیم‌های ساده همانند این که چه لباسی بپوشد، نیاز به شنیدن نظر سایرین داشته باشد.

۵. تأثیرپذیری از فرهنگ و جامعه

فرهنگ خانواده، جامعه یا سرزمین فرد امکان پذیر بر ماموریت‌ای که در روبه رو سایرین و خود حس می‌کند، تاثییر بگذارد. برای مثال برخی امکان پذیر یاد بگیرند که فداکاری کامل عملی پسندیده و نوعی تقواست یا باید نیازهای جمع را به نیازهای خود برتری دهند.

۶. صدمه روحی

مطابق تحقیقات، انجماد، جنگ یا گریز تنها عکس العمل‌های ممکن به حوادث صدمه‌زننده همانند سوءاستفاده نیستند. برخی افراد امکان پذیر برای محافظت از خود و جلوگیری از اختلاف و انتقاد، نیازهای خود را نادیده بگیرند و در خدمت سایرین باشند. این شخصیت‌ها برای جلب محبت و تحسین افرادی انرژی می‌گذارند که از آنها می‌ترسند و با این حرکت تلاش می‌کنند به بقای خود ادامه دهند.

۷. پرهیز از اختلاف

مهرطلبی - تصویری از فردی که توانایی نه‌گفتن ندارد

افرادی که از اختلاف و تنش می‌ترسند یا حس می‌کنند باید از آن دوری کنند، امکان پذیر با افتادن در تله مهرطلبی تلاش کنند جلوی اختلاف را بگیرند.

نحوه افت رفتارهای مهرطلبانه

با صرف زمان و تلاش می‌توانید از شدت برخی از رفتارهای مهرطلبانه خود بکاهید. با دقت به این که این اختلال زیاد تر ریشه در کودکی دارد و در افرادی شکل می‌گیرد که از نظر عاطفی امن نیستند، باید برای درمان مهرطلبی به روان‌شناس مراجعه کنید. درمانگر به شما پشتیبانی می‌کند به تمایل خود به مهر طلبی تسلط کنید و روابط سالم و ایمن با سایرین شکل دهید. برای افت این چنین رفتاری به این نکات دقت کنید:

  • به‌جای تمرکز بر خواسته‌های دیگران، به نیازها و خواسته‌ها و امیال خود دقت کنید.
  • یاد بگیرید برای آنچه می‌خواهید برای سایرین انجام دهید و چیزهایی که تحمل نخواهید کرد، مرز اشکار کنید.
  • به انجام کارهایی که دوست ندارید، نه بگویید.
  • اگر چیزی شما را اذیت می‌کند، آن را گفتن کنید.
  • سرگرمی‌هایی اشکار کنید که از آنها لذت می‌برید.

نکات بالا پشتیبانی می‌کنند استقلال خود را به‌ دست آورید و به خود مطمعن اشکار کنید. شما می‌توانید یاد بگیرید که چطور نیازها و خواسته‌های خود را به‌روشای سالم ابراز کنید.

مهرطلبی چه عواقبی دارد؟

مهرطلبان نه‌تنها به خود، بلکه به اطرافیانشان صدمه می‌زنند. این افراد با مهر طلبی خود را در معرض خطرات زیر قرار خواهند داد:

  • استرس: استرس وقتی رخ می‌دهد که فرد حس کند منبع های ملزوم برای مقابله با شرایط را ندارد. دائما نادیده گرفته‌شدن، سختی کاری بیشتر از حد یا فهرست طویل از کارهایی که باید انجام شوند علتخواهد شد فرد مهرطلب حس استرس کند. نادیده‌گرفتن نیازها و خواسته‌های واقعی شخصی نیز به فرد استرس یا اضطراب می‌دهد.
  • خستگی: تلاش بیشتر از حد برای راضی نگه‌داشتن سایرین یا پشتیبانی به آنها فرد را از نظر ذهنی و جسمی خسته می‌کند.
  • نادیده‌گرفتن خود: اگر فرد برای خود زمان و انرژی مقداری بگذارد، امکان پذیر به مراقبت از خود دقت نکند. نتیجه آن امکان پذیر فراموشی بهداشت شخصی، آراستگی ظاهری، سلامت جسمی و روحی یا انجام ماموریت های شغلی باشد. حتی امکان پذیر فرد در درازمدت برای پشتیبانی به سایرین انرژی مقداری داشته باشد.
  • رنجش و دلخوری: افرادی که حس می‌کنند چاره‌ای جز پشتیبانی به سایرین ندارند، امکان پذیر از نقش خود دلخور شوند که نتیجه آن خشمگینی و خشم است. این شخصیت‌ها این حس را به‌شکل پرخاشگری منفعل نشان خواهند داد که به‌معنی ابراز غیرمستقیم خشم از طریق طعنه‌زدن یا مسخره‌کردن است.
  • مشکلات در روابط: وقتی که فرد در زندگی شاد نباشد، این حس بر روابط او تاثییر می‌گذارد. برای مثال امکان پذیر حس کند که شریک زندگی‌اش از میل او به پشتیبانی‌کردن سوءاستفاده می‌کند که نتیجه آن ابراز اختلاف است.
  • نداشتن هویت اشکار: افرادی که زیاد به خشنودکردن سایرین دقت می‌کنند، بعد از مدتی دیگر نمی‌دانند چه چیزی می‌خواهند یا چه احساسی دارند. به‌عبارت دیگر فهمیدن مقداری از نیازها و هویت خود دارند.
  • صدمه به سایرین: مهرطلبی امکان پذیر علتبشود فرد حس دوست‌ داشته‌شدن را به سلامت دیگران برتری دهد. برای مثال امکان پذیر برای جادادن خود در جمع، درمورد دیگران غیبت کند.

درمان مهر طلبی

این که فردی چطور بتواند حرکت خود را تحول دهد، بستگی به علت آن دارد. برای مثال فرد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته یا دیگر مشکلات روانی باید به روان‌پزشک مراجعه کند. شخصیت مهر طلب نیز باید برای درمان مهر طلبی عمل کند و برای اغاز راهکارهای زیر مفیدند. این چنین منابعی همانند کتاب مهر طلبی تاثییر هریت بریکر پشتیبانی می‌کنند تا این اختلال و دلایل آن را بهتر بشناسید.

  • آهسته اغاز کنید. برای اغاز تلاش کنید در یک زمان به یکی از نیازهایتان رسیدگی کنید. برای مثال می‌توانید بین جلسات کاری مقداری استراحت کنید.
  • وقفه بیندازید. وقتی که شخصی از شما درخواستی دارد، مقداری زمان بخواهید که درمورد آن فکر کنید به‌جای این که فورا جواب دهید.
  • محدودیت وقتی اشکار کنید. وقتی که کاری را قبول می‌کنید، خودتان برای آن محدودیت وقتی یا موعد تحویل اشکار کنید به‌جای این که فرد فرد دیگر آن را انجام دهد. برای مثال قبول کنید که از فرزندان خواهر خود در زمان‌ مشخصی نگهداری کنید.
  • نه گفتن را تمرین کنید. تعداد بسیاری از اوقات بهترین تصمیم این است که نه بگویید. شما ملزم نیستید دعوت و خواسته همه را قبول کنید.

جمع‌بندی

اگر به‌پشتیبانی تست مهرطلبی فهمید این چنین رفتاری در خود شده‌اید، باید از نکاتی که در این مقاله توضیح دادیم برای تعیین مرزها و دقت به خود منفعت گیری کنید. به خودتان یادآوری کنید که شما نمی‌توانید همه را راضی نگه دارید. راهکار دیگر مراجعه به روان‌پزشک است. او پشتیبانی می‌کند حرکت خود را مدیریت کنید، نیازهایتان را در برتری بگذارید و زندگی سالمی را در پیش بگیرید.

شما بگویید

آیا فهمید مهرطلبی در خود یا اطرافیانتان شده‌اید؟ چه چیزهایی زیاد تر از همه شما را اذیت کرده‌اند و برای از بین بردن آنها چه کوششهایی کرده‌اید؟ نظر خود را با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید. این چنین اگر این نوشته برایتان سودمند بوده است، می‌توانید آن را برای دوستان خود نیز ارسال کنید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید




دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

دستکاری عاطفی یک بعد منفی هوش هیجانی

آیا هوش اضطراب آثار منفی هم دارد؟_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

هوش اضطراب جنبه‌های مثبتی دارد که جهت شده‌اند زیاد تر آن را ویژگی مثبتی در نظر بگیریم. بااین‌حال هوش اضطراب ابعاد منفی و تاریکی هم دارد. اگر آشنایی با ابعاد منفی هوش اضطراب برایتان دلنشین است، به خواندن این مقاله ادامه دهید. در این مقاله، ناگفته‌هایی از ابعاد تاریک هوش اضطراب را می‌خوانید.

منظور از هوش اضطراب چیست؟

هوش اضطراب (EI) نوعی هوش اجتماعی است که به‌پشتیبانی آن می‌توانیم احساسات خود و دیگران را فهمیدن کنیم، بین آنها اختلاف قائل شویم و از این اطلاعات برای تنظیم افکار و رفتارمان منفعت ببریم. بر پایه شواهد علمی متعدد، هوش اضطراب در حوزه‌های گوناگون زندگی از جمله کار و سلامت فردی و روابط شخصی نقش مهمی دارد. به عبارت دیگر، هوش اضطراب با رضایت شغلی، سلامت ذهنی اعم از سلامت جسمی و عاطفی و درجات حمایتاجتماعی ربط مستقیمی دارد و نشانگر سازگاری روانی همه‌جانبه است.

بر پایه نظریه گُلمن، ۴ نشانه مهم هوش اضطراب عبارت‌اند از:

  • خودآگاهی: توانایی تشخیص احساسات خود و اثری که این احساسات بر دیگران می‌گذارند.
  • خودکنترلی: قوت تنظیم احساسات و عکس العمل‌های تکانشی و سازگاری و انعطاف‌پذیری با دقت به شرایط متغیر.
  • آگاهی اجتماعی: توانایی فهمیدن احساسات دیگران و همدلی با آنها.
  • مدیریت روابط: مجموعه‌ای از توانایی‌های اجتماعی که شامل تأثیرگذاری مثبت، کار گروهی، ارتباطات شفاف و مدیریت تعارضات می‌بشود.

ابعاد منفی هوش اضطراب چیست؟

با این که همیشه نشان داده شده است هوش اضطراب پیامدهای مثبتی دارد، این هوش یک سمت تاریک هم دارد که زیاد تر نادیده گرفته می‌بشود. در واقع این توانایی امکان پذیر برای فرد و افرادی که با آنها در تعامل هستیم اثرات مخربی داشته باشد.

۱. سه‌گانه تاریک شخصیت

رابطه بین هوش اضطراب و ویژگی‌های شخصیتی موسوم به سه‌گانه تاریک نیز در پژوهش‌ها بازدید و قبول شده‌ است. این سه‌گانه شامل ماکیاولیسم، روان‌پریشی و خودشیفتگی می‌بشود. این نوع شخصیت‌های اجتنابی ویژگی‌های مشترکی دارند که مثالهای آن عبارت‌اند از:

  • نداشتن همدلی با دیگران؛
  • نیاز به دقت؛
  • کشش به‌سمت قوت؛
  • فریبکاری؛
  • دستکاری ذهنی بی‌رحمانه.

به نظر می‌‌رسد افرادی که این ویژگی‌ها را زیاد تر دارند، بهتر می‌توانند از طریق بدترکردن حال دیگران و انجام کارهایی همانند انتقادکردن و نمایش‌های دروغین نظیر چاپلوسی و ترشرویی ذهن دیگران را دستکاری کنند.

بر پایه نتایج پژوهشی که سال ۲۰۱۱ در دانشگاه تورنتو انجام شد، کارمندانی که تمایلات ماکیاولیستی یا حیله‌گرانه و هوش اضطراب بالایی داشتند، زیاد تر از دیگران با همکاران خود رفتارهای مضری همانند تحقیر و شرمسارکردن آنها در جهت منافع خود داشتند.

روان‌پریشی نیز با تمایل به اتخاذ تاکتیک‌های سنگدلانه در محیط کار که با تهدیدهای آشکارتر برای مجازات دیگران و دستکاری ذهنی افراد و موقعیت‌ها همراه است، ربط دارد. افرادی که زیاد تر از دیگران خودشیفته‌اند هم به‌جای راه حلهای سنگدلانه در محیط کار از تاکتیک‌های نرم‌تر یا دلنشین‌تر همانند وعده پاداش‌دادن منفعت گیری می‌کنند. مقصد آنها این است که در ابتدا تأثیرات خوبی داشته باشند و با همکاران روابط مثبتی برقرار کنند و درنهایت هم برای جبران عمل‌نکردن به تعهدات کاری از این روابط و تأثیرات مثبت سوءاستفاده کنند.

۲. دستکاری عاطفی

مطابق پژوهش‌های تازه، افرادی که توانایی‌های عاطفی خود را تحکیم می‌کنند امکان پذیر دستکاری روان‌شناختی یا عاطفی دیگران را هم بهتر انجام بدهند. هنگامی می‌توانیم احساساتمان را مهار کنیم، نهان‌کردن احساسات واقعی هم برایمان ساده خواهد شد. اگر بتوانیم احساسات دیگران را فهمید شویم، می‌توانیم ریسمان‌های قلب آنها را در دست بگیریم و به‌سمت خود بکشیم. در این چنین شرایطی، می‌توانیم به آنها انگیزه‌ای بدهیم تا برخلاف منافع خود عمل کنند.

این توانایی جنبه تاریک هوش اجتماعی را مشخص می کند. در واقع می‌توانیم از دانش خود درمورد احساسات دیگران برای دستیابی به اهداف خود منفعت ببریم.

مطابق پژوهشی که در دانشگاه کمبریج انجام شد، اگر رهبر گروهی برای آن گروه سخنرانی الهام‌قسمت و پرشوری بکند، مخاطبان او کمتر به محتوای سخنانش دقت می‌کنند. افراد با پشتیبانی هوش اضطراب خود می‌توانند اثرات مساعد تشکیل کنند، احساساتشان را راهبردی گفتن کنند و توانایی دیگران برای تفکر انتقادی را افت دهند.

درمورد ربط بین هوش اضطراب و دستکاری عاطفی تحقیقات فرد دیگر هم انجام شده است که بر پایه آنها، افرادی که ویژگی‌های توافق‌پذیری (یکی از ابعاد الگوی ۵ سپس کلان شخصیت) کمتری دارند، زیاد تر از دیگران از توانایی‌های هوش اضطراب برای دستکاری عاطفی منفعت گیری می‌کنند. برخی از ویژگی‌های توافق‌پذیری عبارت‌اند از:

  • همکاری؛
  • بردباری؛
  • نوع‌دوستی؛
  • مهربانی.

چه افراد فرد دیگر از هوش اضطراب به سود خود منفعت می‌برند؟

هوش اضطراب با مفهوم همدلی اشتراکاتی دارد، اما ساختار آن با همدلی متفاوت است. این فرضیه تشکیل شده است که افرادی با هوش اضطراب بالا که همدلی کمتری دارند، بیشتر از دیگران مرتکب رفتارهای ضداجتماعی و دستکاری روان‌شناختی خواهد شد. به این علت امکان پذیر در صورت نداشتن همدلی از هوش اضطراب سوءاستفاده بشود و این هوش که می‌توانسته به رفتارهای اجتماعی بهتر منجر بشود، علتپرخاشگری بشود.

این قضیه به‌اختصاصی در افرادی با هوش اضطراب زیاد که پشتکاری مقصد‌محور دارند، به پاداش‌ها حساس‌اند و رفتارهای مرتبط با تکانشگری دارند مشهود است. در این چنین افرادی رفتارهای اجتماعی و پرخاشگرانه هر دو به‌روشای راهبردی برای کسب تسلط زیاد تر بر منبع های و پیشرفت در جامعه به کار می‌روال.

چطور بفهمیم فردی از هوش اضطراب خود سوءاستفاده می‌کند؟

نشانه‌های سوءاستفاده‌کننده

به اشتراک گذاشتن جزئیات درباره خود؛ از نشانه‌های سوءاستفاده‌کننده

اولین قدم برای مقابله با افرادی که از هوش اضطراب خود برای دستکاری روان‌شناختی دیگران منفعت گیری می‌کنند، این است که نشانه‌های آنها را بشناسیم. برخی از نشانه‌های معمول این افراد عبارت‌اند از:

  • حرکت متناقض: اعمال این افراد با قیمت‌ها یا اصول اخلاقی خاصی هم‌سو نیست، بلکه زیاد تر در خدمت نیازهای شخصی آنهاست. حرکت آنها متناقض به نظر می‌رسد یا با آنچه در ابتدا برای دستکاری عاطفی شما حرف های‌اند در تضاد است.
  • کاریزما: آنها به‌راحتی می‌توانند بر نحوه فکر افراد تاثییر بگذارند یا نظر آنها را تحول دهند. به این حالت تاثییر شگفت‌انگیز می‌گویند و در آن از انرژی شخصی خود برای برانگیختن احساسات مثبت دیگران و درنهایت تسلط بر آنها منفعت گیری می‌بشود.
  • منفعت گیری‌کردن از حس گناه دیگران: این چنین افرادی نقاط ضعف دیگران را می‌شناسند و از ناامنی‌های آنها برای برانگیختن حس گناه منفعت گیری می‌کنند. به این ترتیب راحت‌تر می‌توانند ذهن آنها را دستکاری کنند.
  • به اشتراک گذاشتن جزئیات مربوط به خود: برای این که ما حس کنیم بخشی از حلقه دوستان آنها هستیم، جزئیات تعداد بسیاری درمورد خودشان یا اطلاعاتی که آنها را حساس و دوستانه مشخص می کند، به اشتراک می‌گذارند. مقصد مهم آنها این است که مطمعن و مطمعن ما را به دست آورند. از این مطمعن و مطمعن هم برای سریع تر پیش‌بردن رابطه منفعت گیری می‌کنند تا بر ما تاثییر بگذارند. نتیجه این می‌بشود که به طوری حرکت می‌کنیم که مطابق با اهداف و انتظارات آنهاست.
  • تکیه‌کردن بر حرکت متقابل: امکان پذیر در ابتدا تلاش کنند مجیز ما را بگویند یا لطف کوچکی در حق ما انجام بدهند و در عوض از ما انتظار انجام کارهای بزرگ‌تری را داشته باشند.

احساسات ما به افراد سوءاستفاده‌کننده

بعضی اوقات اوقات هم برای تشخیص افرادی که از هوش اضطراب منفعت گیری منفی می‌کنند، باید به احساسات خود زمان تعامل با آنها دقت کنیم. در این چنین شرایطی، امکان پذیر احساسات ما زنگ خطر باشند از جمله:

  • شک: از آنجایی که این افراد دوست دارند فقط یک طرف ماجرا را به ما نشان دهند، امکان پذیر زیاد تر به صداقت و شفافیت آنها شک کنیم. به‌علاوه امکان پذیر بابت رفتارهای متناقض آنها حس سردرگمی داشته باشیم و در توانایی خود برای فهمیدن و تفسیر صحیح حقیقت تردید کنیم.
  • هراس: این چنین افرادی زیاد تر در گفتن حقایق اغراق و این‌گونه ما را وادار می‌کنند تا مطابق میل آنها عمل کنیم. امکان پذیر غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن عکس العمل‌های آنها علتبشود که زمان بودن کنار آنها حس ناراحتی کنیم.
  • خشم: امکان پذیر در روبه رو این چنین افرادی به‌سادگی دچار ناامیدی و رنجش شویم چون آنها دوست دارند درمورد ما سخن بگویید کنند، نظرات خود را بر ما تحمیل کنند و به ما بگویند که چطور باید فکر یا حس کنیم.
  • ناامیدی: اگر با این چنین افرادی ربط نزدیکی داشته باشیم، امکان پذیر حس کنیم که در رابطه با آنها دچار شده‌ایم و نمی‌توانیم از آن فرار کنیم. از آنجایی که این افراد زیاد تر سیاه‌چاله‌های احساسی می باشند، امکان پذیر حس کنیم که در احساسات آنها غرق شده‌ایم و باید مطابق آنها عمل کنیم.

آیا امکان پذیر هوش اضطراب فردی بیشتر از حد باشد؟

افراد باهوش از نظر عاطفی در تفسیر احساسات دیگران و داشتن تعامل های اجتماعی موفق‌ترند، اما امکان پذیر حس همدلی آنها را به‌سمتی سوق می‌دهد که مسائل را بیشتر از حد شخصی کنند و به‌سادگی دچار خستگی عاطفی شوند.

سال ۲۰۱۶، آزمایشی انجام شد که بیانگر این قضیه می بود. در این آزمایش، از دانشجویان خواسته شد برای برسی هوش اضطراب خود به تعدادی سوال جواب بدهند. این آزمون شامل تشخیص عواطف از روی چهره‌ افراد هم می‌شد. افرادی که در این قسمت برای تشخیص عواطف دیگران حساسیت بیشتری خرج کردند، در قسمت بعدی آزمون واکنشی پراسترس‌تر نشان دادند. در آن قسمت از آنها خواسته می‌شد روبه رو کارشناسانی با چهره‌های عبوس درمورد شغل خود سخن بگویید کنند. مطابق تحقیقات شبیه نیز دقت به احساسات با توانایی احساسات منفی زیاد تر در قربانیان قلدری سایبری ربط مستقیمی دارد. به گفتن ساده‌تر، هرچه هوش اضطراب قربانی قلدری سایبری زیاد تر باشد، دچار احساسات منفی بیشتری خواهد شد.

در کل حساسیت عاطفی زیاد می‌تواند بین هوش عاطفی و عکس العمل بیشتر از حد به استرس رابطه مهمی برقرار کند. به‌اختصاصی افرادی که توانایی‌های عاطفی نامتناسب همانند هشیاری عاطفی زیاد با مهار استرس اندک دارند، سازگاری روانی کمتری از خود نشان خواهند داد‌. در روبه رو، به نظر می‌رسد افرادی که هوش عاطفی زیاد یا متوسطی دارند، به چالش‌های زندگی همانند محیط‌های سخت کاری یا درسی و اتفاقات بد بهتر عکس العمل نشان خواهند داد. در محل کار، همیشه هوش اجتماعی زیاد زیاد پیامدهای منفی مختلفی داشته است.

برای مثال افرادی که در روابط بین‌فردی حساسیت بسیاری دارند، امکان پذیر در اراعه بازخوردهای صادقانه منفی به همکارانشان مشکل داشته باشند. در این صورت، امکان پذیر رشد بالقوه‌ آنها تحت‌تأثیر قرار بگیرد. به‌علاوه این افراد امکان پذیر در خصوص تصمیم‌گیری‌های ناخوشایند برای دیگران که طبق معمول در پست‌های مدیریتی برای تشکیل نوآوری و تحول در سازمان‌ها ملزوم است، تردید داشته باشند.

افرادی که هوش اضطراب بسیاری دارند به‌علت حس ماموریت‌شناسی زیاد خود ریسک‌پذیری کمتری دارند. این حالت امکان پذیر تبدیل خودکنترلی بیشتر از حد و کمال‌گرایی بشود.

جواب به سؤالات رایج

۱. آیا می‌توان به داشتن هوش اضطراب تظاهر کرد؟

امکان پذیر تظاهر به داشتن هوش اضطراب در مختصر‌زمان کار امد باشد، اما افرادی که تلاش می‌کنند دوست‌داشتنی به نظر برسند، خود را پذیرای شنیدن نظرات دیگران نشان بدهند یا از نظر احساسی متعادل به نظر برسند در درازمدت موفق نخواهند می بود. هوش اضطراب نشان‌دهنده مهارتی است که باید از درون به بیرون گسترش یابد و نیازمند تشکیل خودآگاهی و همدلی زیاد تر با دیگران است. حتی تواناترین رهبران هم در صورت تظاهر به پذیرفتن واقعی نظرات دیگران و تمایل به پذیرفتن بازخوردها جهت پیشرفت مداوم حرفه‌ای، درنهایت ناکامی خواهند خورد.

۲. اگر شک دارم که فردی از هوش اضطراب برای دستکاری ذهنی من منفعت گیری می‌کند، چه باید بکنم؟

قربانی دستکاری روان‌شناختی بودن زیاد تر به‌معنی تهی‌شدن از احساسات است. اگرچه اولین قدم شناخت رفتارها و راهبردهای رایجی است که این افراد از آنها منفعت گیری می‌کنند، شناسایی نقاط ضعف شخصی خود همانند تمایل به همیشه راضی نگه‌داشتن دیگران یا افتاعتمادبه‌نفس نیز اهمیت دارد. در مرحله بعدی باید تلاش کنیم درمورد نیازهای خود قاطع باشیم و آنها را مستقیم و مداوم گفتن کنیم. افرادی که ذهن ما را دستکاری می‌کنند، تلاش خواهند کرد نظرات ما را تحول دهند. به همین علت نگه داری مرزهای شخصی هم برای جلوگیری از سوءاستفاده آنها از ما اهمیت دارد.

کلام آخر

هوش اضطراب امکان پذیر جنبه‌های مثبت و منفی مختلفی داشته باشد. طبق معمول به جنبه‌های مثبت آن زیاد تر دقت می‌بشود. این قضیه جهت می‌بشود که ابعاد منفی هوش اضطراب نادیده گرفته شوند. در این چنین شرایطی، افرادی که از جنبه‌های تاریک هوش اضطراب خود سوءاستفاده می‌کنند، به اعمالی همانند دستکاری عاطفی دیگران دست می‌زنند. آشنایی با ابعاد تاریک هوش اضطراب به شما پشتیبانی می‌کند دچار این چنین افرادی نشوید.

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

صمیمیت چیست؛ زنی و مردی که صمیمانه کنار هم نشسته‌اند

صمیمیت چیست؛ آشنایی با انواع صمیمیت_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

هنگامی سخن بگویید از صمیمیت می‌بشود، بلافاصله دوست‌ نزدیک یا شریک عاطفی خود را به یاد می‌آوریم. در حالی که امکان پذیر صمیمیت با هرکسی اعم از دوست، آشنا، خانواده و همکار تشکیل بشود. در واقع صمیمیت انواع مختلفی دارد و برخی از آنها اختصاصی روابط عاشقانه‌اند و برخی دیگر امکان پذیر در انواع روابط تشکیل شوند. برای داشتن روابطی سالم بسته به نوع رابطه ملزوم است روی بهبود انواع صمیمیت تمرکز کنید. در این مقاله ابتدا توضیح می‌دهیم صمیمیت چیست و سپس انواع آن را بازدید می‌کنیم.

صمیمیت چیست؟

به گمان زیاد زیاد پیش آمده است که از خود سوال کنید صمیمیت چیست و چه تأثیری روی روابط دارد. آیا صمیمیت در عشق فقط به رابطه جنسی ختم می‌بشود؟ صمیمیت همان حس نزدیکی یا توانایی اعتمادکردن به شخص روبه رو است که جهت می‌بشود اطلاعات شخصی‌تری را درمورد خود به اشتراک بگذارید. صمیمیت تنها بین زوج‌ها، دوستان صمیمی یا اعضای خانواده تشکیل نمی‌بشود. امکان پذیر جایی با فرد جدیدی مواجه شوید، اغاز به سخن بگویید با او کنید، با او حس راحتی کنید و یک دفعه فهمید شوید که دارید درمورد سرگرمی‌های مشترکتان یا سختی‌های زندگی سخن بگویید می‌کنید! در این چنین شرایطی، او گفت‌وگویی صمیمانه را رقم زده‌اید که امکان پذیر به رابطه‌ای صمیمی تبدیل بشود. بدیهی است که نوع صمیمیت در رابطه عاطفی با روابط دیگر متفاوت است؛ با وجود این برخی از انواع صمیمیت‌ در همه روابط مشترک می باشند که درمورد آنها زیاد تر سخن بگویید می کنیم.

انواع صمیمیت در روابط

۱. صمیمیت فکری

صمیمیت فکری یعنی از تفکرات و علایق یکدیگر باخبرید و می‌توانید ساعت‌ها درمورد موضوعات گوناگون سخن بگویید کنید. رابطه عاطفی سالم علاوه‌‌بر صمیمیت فیزیکی و عاطفی، به صمیمیت فکری نیز احتیاج دارد. زیاد‌ها صمیمیت فکری را معیاری برای انتخاب شریک زندگی‌ خود در نظر می‌گیرند. یقیناً این نوع صمیمیت امکان پذیر در هر رابطه‌ای شکل بگیرد و اختصاصی روابط عاطفی نیست. برای این که به صمیمیت فکری با دیگران دست بیابید، نکات زیر را برای بسپارید:

  • با افرادی معاشرت کنید که حرکت و خواسته‌های شبیه شما دارند.
  • جستوجو افرادی با اهداف و علایق شبیه بگردید.
  • با افرادی صمیمی شوید که قیمت‌هایشان با قیمت‌های شما یکسان است.

۲. صمیمیت احساسی

صمیمیت احساسی یعنی بتوانید احساسات مثبت یا منفی خود را در رابطه ابراز کنید و بدانید که شریک عاطفی‌تان شما را فهمیدن می‌کند و احساسات‌تان را می‌پذیرد. برای دستیابی به صمیمیت احساسی باید متقابلا فضایی امن در رابطه تشکیل کنید. برای مثال به احساسات فرد روبه رو احترام بگذارید، برای او گوش شنوا باشید، اجازه دهید بُعد صدمه‌پذیر خود را به شما نشان دهد و هر زمان به شما پناه آورد، تکیه‌گاهش باشید. برای بهبود صمیمیت احساسی در زندگی مشترک با همسرتان به این نکات دقت کنید:

  • همیشه وقتی را بدون هیچ‌گونه حواس‌پرتی به همسرتان تعلق دهید و با او زمان بگذرانید.
  • با همسرتان مهربان باشید، به او عشق بورزید، احترامش را نگه دارید و به او اشتیاق نشان دهید.
  • سراغ سرگرمی و فعالیت‌هایی تازه بروید که می‌توانید با همسر خود انجام دهید.
  • برای شکل‌گیری مطمعن زمان بگذارید و صبور باشید و به فرد روبه رو ثابت کنید که تحت هر شرایطی کنار او می‌مانید.

۳. صمیمیت معنوی

اگر به فهمیدن متقابلی از باور و باورها یکدیگر برسید یعنی به صمیمیت معنوی دست یافته‌اید. این باور و باورها امکان پذیر مربوط به یک دین خاص یا حتی درمورد قیمت‌های زندگی‌تان باشند. اگر باور و باورها معنوی شما با شریک عاطفی‌تان همخوانی نداشته باشد، امکان پذیر در آینده به معضلی در رابطه تبدیل بشود. این چند مسئله را برای رسیدن به صمیمیت معنوی در رابطه‌ در نظر بگیرید:

  • درمورد باورها معنوی خود سخن بگویید کنید و از فرد روبه رو نیز بخواهید در این باره سخن بگویید کند.
  • تلاش کنید نقاط اشتراکی در باورها و باورها خود با فرد روبه رو اشکار کنید.
  • با یکدیگر در کلاس یوگا شرکت کنید.
  • مدیتیشن تمرین کنید.
  • با مشکلات روانی خود آشنا شوید و راه مقابله با آنها را یاد بگیرید.

۴. صمیمیت جسمانی

صمیمیت جسمانی یا همان صمیمیت جنسی تنها به رابطه و لمس‌های جنسی ختم نمی‌بشود، بلکه تعریف صمیمیت در روانشناسی چیزی فراتر از نزدیکی جنسی است. این نوع از صمیمیت بین همه زوج‌ها یکسان نیست و بین هر زوج معنی متغیری اشکار می‌کند. چیزی که اهمیت دارد این است که به نقطه‌ای برسید که بتوانید به‌راحتی احساسات جنسی خود را ابراز کنید و با یکدیگر حس راحتی داشته باشید. برای دستیابی به صمیمیت جسمانی در رابطه خود، به نکات زیر دقت کنید:

  • برای رسیدن به صمیمیت جسمانی عجله نکنید و آرام پیش بروید.
  • همراه شریک عاطفی‌تان خط قرمز‌های رابطه‌ را اشکار و از آنها دوری کنید.
  • تلاش کنید پیش از برقراری رابطه، با بدن خود زیاد تر آشنا شوید و بدانید از رابطه چه می‌خواهید.

۵. صدمه‌پذیری و مطمعن

ما تنها وقتی بُعد صدمه‌پذیر خود را به فردی نشان می‌دهیم که واقعا به او حس نزدیکی کنیم. این صدمه‌پذیری صداقت و صمیمیت را در رابطه به‌ وجود می‌آورد. هنگامی طرف مقابلتان صدمه‌پذیری خود را مشخص می کند، یعنی پذیرای شما و آماده مطمعن به شما است.

خود قضیه مطمعن بخشی مهم در شکل‌گیری صمیمیت بین افراد است. مطمعن علتمی‌بشود طرفین رابطه به پایبندی و وفاداری شریک عاطفی خود مطمعن داشته باشند.

۶. صمیمیت تجربی

صمیمیت تجربی به‌زبان ساده یعنی از تفریح‌کردن با یکدیگر لذت می‌برید و خوش می‌گذرانید. امکان پذیر انواع دیگر صمیمیت نیز با صمیمیت تجربی ترکیب شوند. برای مثال هنگامی که سراغ فردی می‌روید تا با او زمان بگذرانید و در عین حال کاری انجام دهید که از نظر احساسی، جسمانی و روانی شما را راضی کند، یعنی با فرد روبه رو صمیمیت تجربی دارید. این چند نظر را برای بهبود صمیمیت تجربی در نظر بگیرید:

  • با شریک عاطفی خود سرگرمی‌های تازه امتحان کنید.
  • با اعضای خانواده یا دوستانتان آشپزی کنید.
  • با فرزندتان اسباب‌بازی‌هایش را سرهم کنید.
  • با همکار خودتان به رستورانی تازه بروید.

۷. صمیمیت اجتماعی

تا اکنون از خود پرسیده‌اید که صمیمیت اجتماعی چیست و بین چه افرادی تشکیل می‌بشود؟ این نوع صمیمیت امکان پذیر در هر رابطه‌ای به‌ وجود بیاید و به این معناست که می‌توانید با فرد روبه رو روراست باشید، راحت سخن دلتان را بزنید و با او درد دل کنید. صمیمیت اجتماعی فقط به‌معنی او گفت‌وگوی زبانی نیست، بلکه درکی عمیق و متقابل می‌طلبد. مثال‌هایی از صمیمیت اجتماعی عبارت‌اند از:

  • بعد از یک روز سخت کاری به دوست‌تان زنگ می‌زنید و با او درد دل می‌کنید.
  • ماجرایی خنده‌دار برایتان پیش می‌آید و بلافاصله به شریک عاطفی‌تان مطلب می‌دهید و ماجرا را تعریف می‌کنید.
  • با والدین خود تماس می‌گیرید و حالشان را می‌سوال کرد.
  • عکس‌های سفر خانوادگی‌تان را به همکارانتان نشان می‌دهید.

۸. صمیمیت خلاقانه

صمیمیت خلاقانه یعنی همراه دوست، خانواده، همکار یا هرکس فرد دیگر که با او حس راحتی می‌کنید، فعالیت‌های خلاقانه انجام دهید. انجام‌ این فعالیت‌ها جهت عمیق‌ترشدن پیوندتان و افزایش صمیمیت‌ بین شما و فرد روبه رو می‌بشود. برخی از فعالیت‌های خلاقانه که جهت افزایش این نوع صمیمیت خواهد شد، عبارت‌اند از:

  • همراه دوستان خود نقاشی کنید.
  • با اعضای خانواده یکی از اتاق‌هایتان را رنگ‌آمیزی و بازسازی کنید.
  • با شریک عاطفی‌تان شعر بخوانید.
  • با همکارانتان ایده‌پردازی کنید.

۹. فهمیدن اختلافات

فهمیدن اختلافات هم نوعی صمیمیت است که در آن طرفین رابطه تفاوت‌های یکدیگر را فهمیدن می‌کنند و آنها را محترم می‌شمارند. این نوع صمیمیت اهمیتی اختصاصی در هر نوع رابطه‌ای دارد، چراکه تغییرندادن باورهای فردی جهت به وجود آمدن رابطه‌ای سالم می‌بشود. اگر می‌توانید با فرد روبه رو درمورد چیزی مخالفت کنید و سپس درمورد آن سخن بگویید کنید و به نتیجه برسید، یعنی می‌توانید اختلافات یکدیگر را فهمیدن کنید. به یاد داشته باشید که اختلاف در هر رابطه‌ای وجود دارد و اجتناب‌ناپذیر است. برای دستیابی به فهمیدن اختلافات در رابطه، نکات زیر را مورد نظر قرار دهید:

  • مشکلات جاری رابطه را شناسایی کنید و ببینید چه کاری از دست شما برمی‌آید.
  • نحوه او گفت و گو‌کردن و مشاجره‌تان را زیر نظر بگیرید و مسئولیت رفتارتان را بر مسئولیت بگیرید.
  • تلاش کنید به اختلاف به وجود امده اشاره کنید و راهی برای کنارآمدن با آن بیابید.

۱۰. صمیمیت کاری

صمیمیت کاری همان گونه که از نامش برمی‌آید، مربوط به کار و محیط کاری است. در واقع دستیابی به این نوع صمیمیت جهت می‌بشود در محیط کاری اسایش بیشتری داشته باشید و به جستوجو آن، رضایت بیشتری از کارتان کسب کنید. هنگامی رابطه شما با همکار خودتان به مرحله‌ای برسد که بتوانید به او مطمعن کنید و از او نظر بخواهید و زمان خوشی را با او بگذرانید، یعنی به صمیمیت کاری دست یافته‌اید و رضایت شغلی بیشتری خواهید داشت. مثال‌هایی از صمیمیت کاری عبارت‌اند از:

  • افرادی را که اشتراکات بیشتری با شما دارند اشکار و با آنها معاشرت می‌کنید.
  • اگر درمورد چیزی نظر بخواهید، سراغ همکار خودتان می‌روید.
  • درمورد پروژه‌ها با همکار خود سخن بگویید می‌کنید.
  • زمان استراحت بین کار را با همکارانتان می‌گذرانید.
  • اگر فهمید شوید همکاری حال خوشی ندارد، به او دقت می‌کنید.

شما بگویید

برای این که بهبودی در روابط اجتماعی، عاطفی و حتی خانوادگی خود داشته باشید، باید بدانید صمیمیت چیست و چطور شکل می‌گیرد. دقت داشته باشید که امکان پذیر معنی صمیمیت در هر رابطه‌ای با رابطه دیگر یکسان نباشد و تعریف فرد دیگر به خود بگیرد. در این مقاله، ۱۰ نوع صمیمیت را بازدید کردیم تا بتوانید روابط خود را بهبود بدهید.

شما زیاد تر کدام نوع صمیمیت را در روابط خود می‌بینید؟ آیا موافق صمیمیت بیشتر از حد در روابط هستید؟

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

صحبت‌کردن قاطعانه و مودبانه با دوست سمی

۹ نشانه دوست سمی و روش برخورد با او_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

رابطه دوستانه باید منبع نشاط و حمایتباشد. دوست خوب شما را از قعر ناامیدی بالا می‌کشد، برای رسیدن به اهدافتان تشویقتان می‌کند و علتپیشرفت‌تان می‌بشود. بر پایه پژوهش‌ها، تشکیل «محیط دوستی سالم» برای نگه داری سلامت روانی خوب زیاد مهم است. این در حالی است که دوست سمی (یا تاکسیک) صدمه عمیقی بر عزت‌نفس و سلامت روان شما داخل کنند. با این تفاسیر، شناسایی دوستی سمی و آخر‌دادن به روابط دوستانه این‌چنینی عمل های مهمی برای مراقبت زیاد تر از خود محسوب خواهد شد. در این مقاله درمورد نشانه‌های دوست تاکسیک و راه حلهای برخورد با او می‌گوییم. با ما همراه باشید.

نشانه‌های دوست سمی

۱. منفی‌نگری دائم

  • بدبینی؛
  • رفتارهای نمایشی؛
  • شکایت‌های بی‌آخر.

۲. ضعف پشتیبانی

  • بی‌میلی به جشن‌گرفتن پیروزی‌های شما؛
  • همراه‌نبودن در موقعیت‌های چالش‌برانگیز؛
  • کم‌اهمیت نمود‌دادن دستاوردها یا نادیده‌گرفتن اهدافتان.

۳. حسادت

  • اظهارنظرهای ناپسند درمورد دستاوردهایتان؛
  • نمایش خشم یا حسادت در روبه رو با پیروزی‌ها و نشاط‌هایتان.

۴. کنترلگری

  • تلاش برای کنترل تصمیمات شما؛
  • تحت سختی قراردادن یا ترغیب شما به انجام کارهای خلاف میلتان.

۵. انتقاد بیجا

۶. استانداردهای دوگانه

  • تشویق شما به انتظارات غیرممکن؛
  • بهانه‌آوردن برای حرکت بد خودش و قضاوت‌کردن حرکت شما.

۷. بدقولی و غیرقابل‌اعتمادبودن

  • لغو برنامه‌ها در آخرین لحظه؛
  • بی‌توجهی به زمان و برنامه‌های شما؛
  • فراموش‌کردن وقایع مهم مربوط به شما.

۸. خیانت

  • ازبین‌بردن مطمعن شما؛
  • شایعه‌سازی و سخن‌زدن پشت سرتان؛
  • به‌اشتراک‌گذاشتن اطلاعات شخصی شما با دیگران.

۹. رابطه یک‌طرفه

  • دردسترس‌نبودن در اوقات نیاز؛
  • انتظار حمایتبی‌وقفه از جانب شما.

ریشه‌ رفتارهای دوست سمی

گرچه نباید رفتارهای سمی را در درازمدت تحمل کنید و باید هرچه سریعتر این رابطه دوستانه مسموم را همه کنید، فکرکردن به عوامل اثرگذار بر رفتارهای دوست سمی امکان پذیر زیاد سودمند باشد.

اگر رفتارهای سمی و نادرست دوست‌تان به‌تازگی ظاهر شده‌اند و قبلا این‌طور نبوده، حالت او را بازدید کنید، امکان پذیر در حال پشت‌سرگذاشتن دوره سختی در زندگی‌اش باشد. عوامل استرس‌زا همانند غم و اندوه، ازدست‌دادن شغل یا مشکلات سلامت روان امکان پذیر تأثیر منفی موقتی بر روابط داشته باشند.

علاوه‌بر این، ابتلا به اختلالات خاصی همانند اختلال ADHD یا تروما نیز امکان پذیر بر تنظیم اضطراب و تکانشگری او تاثییر بگذارند. گرچه بازدید علل ریشه‌ای رفتارهای نادرست دوست سمی صدمه واردشده را توجیه نمی‌کند، امکان پذیر عرصه‌ای را برای برسی بهتر شرایط و اعمال تغییرات مثبت فراهم کند.

اهمیت اشکار‌کردن مسیر در ربط با دوست سمی

با اهمیت ترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که شما نمی‌توانید دوست سمی‌تان را تحول بدهید. حتی رفتارهای مثبت همانند دقت، مراقبت و همدلی هم برای اصلاح رفتارهای سمی این فرد بی‌تأثیرند. صدمات عاطفی نگه داری دوستی و اثرات زیان اور آن بر سلامتی خودتان را بازدید کنید و برای اسایش خاطر خودتان به فکر تحول باشید. در این شرایط دو گزینه پیش روی شما است:

  • برقراری ربط و اعمال حدومرزها برای به‌حداقل‌رساندن ربط با این فرد. برای حل مشکلاتی که علتاین پویایی ناسالم خواهد شد، قدم‌های مؤثر بردارید. امکان پذیر فهمید شوید که بهتر است این ربط را محدودتر کنید و با این فرد کمتر در تعامل باشید.
  • آخر‌دادن به رابطه دوستانه. اگر به این نتیجه رسیده‌اید که دوستی شما بیشتر از آنکه سودمند باشد صدمه‌زاست، بهتر است هرچه سریعتر آن را همه کنید.

با دوست سمی چطور حرکت کنیم؟

اگر تصمیم گرفته‌اید رابطه‌تان با دوست سمی را اصلاح یا ترمیم کنید، باید نحوه برقراری ربط و اعمال حدومرزها در شرایط گوناگون را یاد بگیرید.

۱. نحوه برقراری ربط مؤثر با دوست سمی

ربط مؤثر با دوست سمی امکان پذیر تبدیل تغییرات مثبت بشود و رابطه دوستانه شما را نجات دهد. برای ربط مؤثر با این فرد باید نیازها و انتظارات خود را با لحن مثبت، آشکار، مستقیم و سازنده گفتن کنید. با برجسته‌کردن رفتارهای خاصی اغاز کنید که علتناراحتی شما خواهد شد. برای مثال اگر منفی‌گرایی دائمی این فرد برایتان آزاردهنده است، به‌آرامی درمورد تمایلتان به او گفت‌وگوهای مثبت و نشاط‌آور سخن بگویید کنید.

بدون متهم‌کردن او و گفتن جملات سرزنش‌آمیز، احساسات و نگرانی‌هایتان را با منفعت گیری از جملاتی که با «من» اغاز خواهد شد گفتن کنید. برای مثال به‌جای جمله «تو علتمی‌شی حس بدی به این رابطه دوستانه داشته باشم»، بگویید «من به دوستی نیاز دارم که پشتیبانی‌کننده باشه».

۲. نحوه تعیین حدومرزهای اشکار در رابطه با دوست سمی

خط قرمزها و حدومرزهایتان را صریح گفتن کنید. گفتن صریح حدومرزهای شخصی و انتظارات علتمی‌بشود حس ارزشمندی بیشتری داشته باشد و از رابطه دوستانه امن و محبت‌آمیزی منفعت‌مند شوید. ویژگی‌ها و رفتارهایی را که از دوست نزدیکتان انتظار دارید، گفتن کنید. برای مثال اگر دوست‌تان مدام از شما انتقاد می‌کند، به او گوشزد کنید که نمی‌توانید این چنین رفتاری را تحمل کنید. بدون سرزنش‌کردن او از جملات اغاز‌شده با «من» برای ابراز احساسات خود منفعت گیری کنید.

آشکار سخن بگویید کنید؛ برای مثال به‌جای گفتن جمله مبهم «لطفا بهتر حرکت کن»، بگویید «من از مکالمات تخریب‌کننده فراری‌ام؛ لطفا موقع سخن بگویید‌کردن با من از جملات تحقیرکننده منفعت گیری نکن».

عواقب نقض حدومرزهایتان را به او گوشزد کنید؛ برای مثال اگر دوست‌تان همیشه دیرتر از موعد مقرر سر قرار می‌آید، به او بگویید «اگه مجدد دیر کنی و من رو این‌قدر چشم به راه بذاری، دیگه باهات بیرون نمی‌آم».

۳. نحوه محدودکردن ربط با دوست سمی و فاصله‌گرفتن از او

اگر تحمل رفتارهای آزاردهنده دوست سمی‌ برایتان سخت شده، بهترین راهکار فاصله‌گرفتن از اوست. مرحله های فاصله‌گرفتن از دوست سمی عبارت‌اند از:

  • به‌مرور زمان ربط از طریق تماس، پیامک و ملاقات‌های حضوری با این فرد را افت دهید؛
  • علت فاصله‌گرفتن و نیازتان به فضای خصوصی را برایش توضیح دهید؛
  • خودمراقبتی را در برتری قرار دهید و با انجام عمل های مؤثر سلامت روان خود را بهبود دهید.

هیچ زمان به‌خاطر فاصله‌گرفتن از دوست سمی خودتان را سرزنش نکنید. این کار رهاکردن دوست‌تان نیست، بلکه برتری‌بندی و نگه داری سلامت روان خودتان است.

چطور رابطه با دوست سمی را همه کنیم؟

اگر تعیین حدومرز جواب نداد و هم چنان از رفتارهای دوست سمی اذیت می‌شوید، آخر‌دادن به این رابطه دوستی بهترین انتخاب است. بعضی اوقات باید بپذیریم که همه دوستی‌ها قرار نیست ماندگار شوند و به‌سود خودتان است که هرچه سریعتر از رابطه دوستانه سمی بیرون بیایید. تصمیم خود را محترمانه گفتن کنید. می‌توانید چیزی همانند این بگویید: «دوستی ما زیاد تر از این که خوشحالم کنه به من صدمه می‌زنه، به همین خاطر بهتره تمومش کنیم». نیاز نیست هیچ توضیح اضافه‌ای بدهید.

اهمیت مراقبت از خود بعد از آخر‌دادن به دوستی سمی

طبیعی است که بعد از آخر دوستی تاکسیک غمگین باشید، حتی اگر بدانید که این تصمیم بهترین انتخابتان بوده است. اکنون زمان آن است که خودتان را در برتری قرار دهید و نیازهایتان را از بین بردن کنید. برتری‌دادن به سلامت ذهنی، عاطفی و جسمی شامل برنامه‌ریزی برای انجام فعالیت‌هایی است که به شما حس خوبی خواهند داد. یک برنامه خودمراقبتی برای خودتان طراحی کنید تا انرژی تحلیل‌رفته‌تان را بازیابید.

تست سنجش سلامت دوستی

در کمال صداقت و بر پایه حس درونی‌تان به سؤالات زیر جواب دهید.

۱. سپس از زمان‌گذراندن با دوست‌تان چه احساسی دارید؟

  • الف. پرانرژی و شادم؛
  • ب. معمولی و خنثی؛
  • ج. خسته و کلافه؛
  • د. مضطرب و پراسترس.

۲. دوست‌تان چه مقدار شما را قضاوت یا به شما انتقاد می‌کند؟

  • الف. هیچ زمان؛
  • ب. بعضی اوقات اوقات، اما طبق معمول با نیت خوب؛
  • ج. زیاد تر اوقات؛
  • د. مدام در حدی که به خودم شک می‌کنم.

۳. آیا دوست شما به حدومرزهایتان احترام می‌گذارد؟

  • الف. کاملا؛
  • ب. بعضی اوقات اوقات حدومرزهای من را نادیده می‌گیرد اما سپس عذرخواهی می‌کند؛
  • ج. زیاد کم؛
  • د. بدون عذاب وجدان دائما مرزهای من را نادیده می‌گیرد.

۴. آیا دوست‌تان شما را ناچار به انجام کارهای خلاف میلتان می‌کند؟

  • الف. هیچ زمان، او محدودیت‌های من را فهمیدن می‌کند و به انتخاب‌های من احترام می‌گذارد؛
  • ب. به‌‌ندرت؛
  • ج بعضی اوقات‌اوقات؛
  • د. زیاد تر اوقات.

۵. به دوست‌تان مطمعن دارید؟

  • الف. بله کاملا؛
  • ب. تا حدودی؛
  • ج. زیاد کم؛
  • د. خیر.

۶. آیا دوست شما اسرارتان را پیش دیگران نقل می‌کند؟

  • الف. به‌هیچ‌وجه؛
  • ب. احتمالا یکی‌دو بار کرده باشد، اما عذرخواهی کرده و قول داده است که تکرار نکند؛
  • ج. بعضی اوقات اوقات و این علتمی‌بشود که موقع سخن بگویید‌کردن با او مضطرب شوم؛
  • د. زیاد تر اوقات و دیگر هیچ اعتمادی به او ندارم.

۷. آیا دوست‌تان حمایتکننده شما است؟

  • الف. بله. دوست من بزرگ‌ترین حمایتکننده من است؛
  • ب. زیاد تر اوقات؛
  • ج. حمایتاو مشروط است؛
  • د. به‌ندرت حمایتواقعی از او دریافت می‌کنم.

۸. آیا دوستی شما متقابل است؟

  • آ. بله کاملا؛
  • ب. زیاد تر اوقات؛
  • ج. حس می‌کنم زیاد تر من برای بقای رابطه‌مان تلاش می‌کنم؛
  • د. دوستم از من سوء‌منفعت گیری می‌کند و به‌ندرت حمایتمتقابل او را حس می‌کنم.

۹. آیا دوست‌تان از دیدن پیروزی‌ها و دستاوردهای شما خوشحال می‌بشود؟

  • الف. بله! او یکی از بزرگ‌ترین مشوق‌های من است؛
  • ب. از پیروزی‌هایم خوشحال می‌بشود، اما بعضی اوقات با افکار منفی مرددم می‌کند؛
  • ج. امکان پذیر پیروزی من را تصدیق کند، اما طبق معمول آن را کم‌اهمیت نمود می‌دهد؛
  • د. به نظر می‌رسد به دستاوردهای من حسادت می‌کند، چون زیاد تر زمان‌ها دستاوردهای من را مسخره می‌کند.

نتایج

  • اگر جواب شما به همه سؤالات گزینه الف است، یعنی دوستی خوب و حمایتگر دارید. رابطه با او را ادامه بدهید و از این تعامل مثبت لذت ببرید.
  • اگر زیاد تر جواب‌ها الف و برخی ب و ج است، یعنی مشکلاتی جزئی در رابطه‌تان وجود دارد که با تعیین حدومرز می‌توانید آنها را حل کنید.
  • اگر زیاد تر جواب‌ها ج و د می باشند، باید مواظب علائم هشداردهنده باشید! تأثیر ربط با این دوست را بر سلامتی خود برسی کنید و برای راهنمایی درمورد ادامه‌دادن یا ندادن این رابطه با دوستی قابل‌مطمعن یا درمانگر سخن بگویید کنید.
  • اگر پاسختان به همه سؤالات گزینه آخر است، یعنی دچار دوستی سمی هستید و باید هرچه سریعتر از او فاصله بگیرید.

کلام پایانی

اگر دلواپس رابطه دوستانه خودید، بهترین کار این است که با فردی قابل‌مطمعن سخن بگویید کنید یا به‌جستوجو پشتیبانی حرفه‌ای باشید. شما با لیاقت این هستید که در روابط سالم و پشتیبانی‌کننده باشید.

تابه‌حال دوست سمی داشته‌اید؟ چه رفتاری با او داشتید و نتیجه رابطه‌تان با او چه شد؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در بین بگذارید.

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

چگونه بفهمیم دختری از ما خوشش میاد - سوال پرسیدن یکی از نشانه‌های علاقه‌

۱۵ نشانه این که فرد روبه رو از شما خوشش می‌آید!_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

چطور بفهمیم دختری از ما خوشش میاد؟ چطور بفهمیم پسری به ما علاقه داره؟ در روابط امروزی، اعتمادکردن به افراد و احساساتشان مقداری چالش‌برانگیز شده است و این قضیه جهت می‌بشود دائما این سوال‌ها را از خود بپرسیم. علاوه‌بر این، برای اغاز رابطه‌ای تازه و پیش‌قدم‌شدن بهتر است بدانیم حس شخص مورد نظر متقابل است یا خیر. در این مقاله قرار است نشانه‌هایی را ذکر کنیم که امکان پذیر به‌ این معنی باشند که فرد روبه رو از شما خوشش می‌آید.

۱. به سخن بگویید‌کردن با شما علاقه مشخص می کند

اگر حالت برعکس این نشانه را بازدید کنیم، بهتر فهمید قضیه می‌شویم؛ اگر فردی از شما خوشش نیاید، به گمان زیاد زیاد با شما سخن نمی‌زند. اگر فردی مدام در تلاش باشد سر سخن بگویید را با شما باز کند، امکان پذیر نشانه‌ای از علاقه او به شما باشد. این قضیه در فضای مجازی نیز صادق است. اگر شخصی تلاش دارد سخن بگویید را پیش ببرد، نمی‌خواهد او گفت و گو همه بشود و دائم برای شما محتوای گوناگون می‌فرستد، یعنی به گمان زیاد مجذوب شما شده است.

۲. حرکات‌تان را پیروی می‌کند

محققان دانشگاه آلبرتا اثبات کرده‌اند که زیاد تر ما ناخودآگاه حرکات افرادی را که دوست داریم، پیروی می‌کنیم. به این علت اگر فهمید شدید فرد روبه رو حرکات شما را پیروی می‌کند، به این معناست که به گمان زیاد از شما خوشش می‌آید. یقیناً پیروی حرکات فرد روبه رو معنی فرد دیگر نیز دارد و امکان پذیر به این علت باشد که با شما حس راحتی می‌کند. امکان پذیر برایتان سوال پیش بیاید که از طریق پیروی حرکات چطور بفهمیم فردی از ما خوشش میاد؟ به این منظور، به نشانه‌های زیر دقت کنید:

  • آیا نحوه ایستادن یا نشستن شما را پیروی می‌کند؟
  • آیا با لحن و تُن صدای شما سخن بگویید می‌کند؟
  • آیا عکس العمل‌های چهره‌اش هماهنگ با شما تحول می‌کنند؟

۳. زیاد به شما نزدیک می‌بشود

طبق معمول افراد زمان سخن بگویید‌کردن با شخص موردعلاقه‌شان بدن خود را به‌سمت او متمایل می‌کنند و تلاش دارند رودَرروی فرد روبه رو قرار بگیرند. به این علت اگر میانه مکالمه فهمید شدید فرد روبه رو به‌سمت‌تان خم می‌بشود و دائم به‌سمت شما برمی‌گردد، امکان پذیر نشانه‌ای مثبت حاکی از علاقه‌اش به شما باشد.

۴. هنگامی که همراه شما است زیاد لبخند می‌زند

دقت کرده‌اید هنگامی که همراه دوستانتان هستید، زیاد می‌خندید و لبخند می‌زنید؟ این قضیه به گمان زیاد به‌خاطر علاقه شما به آنهاست. زیاد تر ما هنگامی که نزدیک افراد موردعلاقه‌مان هستیم، زیاد تر لبخند می‌زنیم چون زمان خوبی را با آنها سپری می‌کنیم. در‌ صورتی‌ که فرد روبه رو زمان زمان‌گذراندن با شما دائم لبخند به لب دارد، گمان می‌رود از شما خوشش می‌آید.

۵. به شوخی‌هایتان می‌خندد

امکان پذیر از افراد بانمکی باشید که با شوخی‌هایشان می‌توانند همه را بخندانند. با وجود این، اگر فردی با شوخی‌هایتان (به‌خصوص اگر چندان بامزه نباشند!) بخندد، امکان پذیر از شما خوشش بیاید.

۶. زمان سخن بگویید‌ با شما سرخ می‌بشود

زیاد‌ها هنگامی که موجی از آدرنالین و شوق را حس می‌کنند، سرخ خواهد شد. بعد اگر شخصی زمان سخن بگویید با شما قرمز شد، امکان پذیر به این معنی باشد که از شما خوشش می‌آید و شوق‌زده شده است. یقیناً اگر برایتان سوال پیش آمده که چطور بفهمیم دختری از ما خوشش میاد، این نشانه احتمالا غلط‌انداز باشد. چراکه برخی‌ها به‌خاطر اضطراب اجتماعی، خشمگینی یا خجالت سرخ خواهد شد.

۷. زیاد سوال می‌پرسد و تلاش دارد شما را بشناسد

آیا وقتی که همراه فرد مورد نظر هستید، دائم تلاش دارد از شما سوال‌های جدی بپرسد و شما را زیاد تر بشناسد؟ اگر جواب شما مثبت است، به گمان زیاد فرد روبه رو مجذوب شما شده است. در غیر این صورت اگر مکالمات را سطحی و خسته‌کننده پیش می‌برد، احتمالا باید آن را نشانه‌ای منفی در نظر بگیرید.

۸. ربط چشمی برقرار می‌کند

به گمان زیاد شما هم عبارت «چشم‌ها افترا نمی‌گویند» را زیاد شنیده‌اید. در واقع چشم‌ها بیانگر احساسات واقعی می باشند و باید دقت بیشتری به آنها بکنید. به این دقت کنید آیا فرد روبه رو با شما بیشتر از دیگران ربط چشمی برقرار می‌کند یا خیر. اگر شخص مذکور ربط چشمی طویل با شما برقرار می‌کند یا حالت چشم‌هایش زمان نگاه‌کردن به شما متفاوت و گرم است، امکان پذیر به این معنی باشد که به شما علاقه دارد. این علاقه امکان پذیر عاطفی باشد یا از سمت دوست، همکار و دیگر افراد باشد و بار عاطفی نداشته باشد.

۹. حواسش به شما است

ابتدا به این چند سوال درمورد شخص مدنظرتان جواب دهید:

  • آیا هنگامی هوا سرد است، لباس خودش را به شما نظر می‌دهد؟
  • آیا زمان مکالمه با شما، غرق در سخن بگویید می‌بشود یا به‌سادگی حواسش با تلفن همراهش پرت می‌بشود؟
  • آیا سوال‌های عمقی از شما می‌پرسد و بادقت به سخن‌هایتان گوش می‌دهد؟
  • آیا حرکت او با زبان عشق مورد نظر شما تطابق دارد؟

اگر می‌توانید پاسخی مثبت برای این سوال‌ها اشکار کنید، به گمان زیاد فرد روبه رو به شما علاقه‌مند است.

۱۰. به ظاهر خود می‌رسد

مطابق تحقیقات، افرادی که تصمیم اغاز ربط عاطفی دارند بیشتر از افرادی که زمان‌ها است در رابطه‌اند، به ظاهر خود می‌رسند. با وجود این، در نظر داشته باشید که رسیدگی به ظاهر تنها اختصاصی روابط عاطفی نیست، بلکه هر شخصی برای تحت‌تأثیر قرار‌دادن دیگران امکان پذیر به خودش برسد. چند نشانه کوچک که فرد روبه رو به ظاهر خود اهمیت می‌دهد، عبارت‌اند از:

  • کنارزدن مو از روی صورت؛
  • مرتب‌کردن کراوات یا آستین‌ها؛
  • بازدید ظاهر خود در آینه؛
  • تمدید آرایش و رژ لب؛
  • مرتب‌کردن یقه؛
  • برداشتن پرز از روی لباس.

۱۱. سریع به پیامتان جواب می‌دهد

اگر فردی واقعا به شما علاقه داشته باشد، مدام می‌کوشد با شما سخن بگویید کند و زمان را از دست نمی‌دهد. این شخص شما را چشم به راه نمی‌گذارد و سریع به پیامتان جواب می‌دهد. حتی اگر سرش شلوغ باشد و نتواند پاسختان را بدهد، شما را مطلع می‌کند. بعد هربار که برایتان سوال پیش آمد از کجا بفهمیم یکی از ما خوشش میاد، این نشانه را برای بیاورید.

۱۲. از شما تعریف می‌کند

اگر فردی بخواهد علاقه‌اش را به شما نشان دهد، با شما مهربان است و از شما تعریف می‌کند و کاری می‌کند که حس امنیت کنید. لزومی ندارد تعریف‌های او از ظاهر شما باشند. اتفاقا تعریفی که از اخلاق و حرکت باشد، نشانه‌ بهتری است که فرد روبه رو به شما علاقه دارد.

۱۳. به انتخاب شما درمورد راه ارتباطی‌تان احترام می‌گذارد

امروزه راه‌های بسیاری برای ربط در فضای مجازی وجود دارد. مطلب متنی، تماس تصویری و شبکه‌های اجتماعی چند نمونه از راه حلهایی می باشند که می‌توانید برای ربط با یکدیگر منفعت گیری کنید. فردی که از شما خوشش می‌آید، نظر خود را تحمیل نمی‌کند و به راه ارتباطی‌ای که شما انتخاب کرده‌اید، احترام می‌گذارد. برای مثال اگر در اینستاگرام با یکدیگر در ربط هستید، شما را تحت سختی نمی‌گذارد که شماره خود را با او به اشتراک بگذارید.

۱۴. زیاد به شما مطلب می‌دهد

اگر شخصی در هر فرصتی، حتی هنگامی سرش زیاد شلوغ است، به شما مطلب می‌دهد، نشانه‌ای خوب است که خبر از علاقه او به شما می‌دهد. به‌خصوص در روابط مجازی، مطلب‌دادن نقشی حیاتی ایفا می‌کند. در نظر داشته باشید که اگر شخصی بیش‌ از اندازه به شما مطلب می‌دهد، در حدی که حس می‌کنید زیاده‌روی می‌کند، این قضیه امکان پذیر از نشانه‌های بمباران عشق باشد. در این صورت باید زیاد تر حواستان را جمع کنید. اگر مطلب‌دادن شخص مورد نظر به‌طوری است که حس می‌کنید برای شما اهمیت قائل می‌بشود و اولویتی اختصاصی برایش دارید، نشانه‌ای مثبت است.

۱۵. در مطلب‌ از ایموجی منفعت گیری می‌کند

امکان پذیر از خود سوال کنید در فضای مجازی از کجا بفهمیم پسری از ما خوشش اومده؟ در واقع تشخیص احساسات افراد از طریق ربط مجازی، به‌خصوص مطلب‌های متنی، کار آسانی نیست. ربط از طریق مطلب‌ متنی احساسات را به‌خوبی منتقل نمی‌کند. منفعت گیری از ایموجی‌ یا همان شکلک در مطلب‌های متنی، آنها را دلنشین‌تر و احساسات شخص را بهتر منتقل می‌کند. در واقع امکان پذیر بتوانید از طریق نوع منفعت گیری فرد روبه رو از ایموجی فهمید احساسات او شوید. یقیناً در نظر داشته باشید که فقط با دقت به منفعت گیری از ایموجی نمی‌توان احساسات افراد را تشخیص داد. این چنین اگر فردی زمان مطلب‌دادن به شما از ایموجی منفعت گیری نمی‌کند، به این معنی نیست که از شما خوشش نمی‌آید.

شما بگویید

برخی از افراد زیاد آشکار احساسات خود را ابراز خواهند داد و برای فهمیدن حس زیاد‌ها باید دقت بیشتری به خرج داد. فرقی نمی‌کند بخواهید به فردی ابراز علاقه کنید یا فقط از حس او باخبر شوید، در هر صورت اکنون می‌توانید با این ۱۵ نشانه‌ تا حدی تشخیص دهید فرد روبه رو از شما خوشش می‌آید یا خیر.

آیا فهمید این نشانه‌ها در طرف مقابلتان شده بودید؟ با دقت به این نشانه‌ها گمان شما درمورد حس فرد روبه رو درست بوده است؟

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

نکات طلایی برای قرار اول ـ زنی و مردی خندان در قرار عاشقانه

۲۰ سؤالی که نباید در قرار اول بپرسید_سیاه پوش


نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش

اولین قرار عاشقانه امکان پذیر شوق‌انگیز اما استرس‌زا باشد. سوال‌هایی که در این قرار می‌سوال کرد، نقشی حیاتی در شکل‌گیری رابطه شما با طرف مقابلتان ایفا می‌کنند. به یاد داشته باشید تصویری که از شما در قرار اول در ذهن فرد روبه رو ثبت می‌بشود، بر ادامه این ربط عاطفی تأثیر مستقیم دارد. همان‌قدر که پرسیدن سوال‌های مناسب جو قرار را خوب نگه می‌دارد، پرسیدن سوال‌های نادرست جهت خراب‌شدن ذهنیت فرد روبه رو می‌بشود. فراموش نکنید که مقصد از قرار اول شناختن یکدیگر و تشکیل مقدمه‌ای برای ربط آینده است. بعد مهم است که با انتخاب سوال‌ مناسب و پرهیز از موضوعات حساس و شخصی ادامه ربط خود با فرد روبه رو را ضمانت کنید. در این مقاله می‌گوییم چه سوال‌هایی برای قرار اول نامناسب‌اند، سپس سوال‌های مناسب برای قرار اول و نکات مهم را نقل می‌کنیم.

در قرار اول این سوال‌ها را نپرسید

پرسیدن برخی سؤالات در قرار اول امکان پذیر حس ناخوشایندی به طرف مقابلتان القا کند. شما سر قرار می‌روید تا با یکدیگر آشنا شوید و زمان خوشی را با هم سپری کنید. به این علت نباید کاری کنید که جو آزاردهنده بشود و فرد روبه رو حس کند در حال بازجویی از او هستید. سوال‌هایی که نباید در قرار اول سوال کنید عبارت‌اند از:

  1. چرا توی این سن تا این مدت مجردی؟
  2. رابطه قبلی‌ات چطور تموم شد؟
  3. چه احساسی به شریک عاطفی سابقت داری؟
  4. تا اکنون با چند نفر قرار گذاشتی؟
  5. حقوقت چقدره؟ چه مقدار پول درمی‌آری؟
  6. خونه و ماشین داری؟
  7. بدهکاری داری؟
  8. وضع مالی‌ات چطوره؟
  9. چرا ترفیع شغلی نگرفتی؟
  10. چرا دانشگاه نرفتی؟
  11. چرا رابطه نزدیکی با خونواده‌ات نداری؟
  12. واقعا بگو چند سالته؟
  13. وزنت چقدره؟
  14. واقعا موهای خودته؟
  15. چرا زیاد تر ورزش نمی‌کنی؟
  16. همیشه این‌قدر زیاد غذا می‌خوری؟
  17. بیماری خاصی داری؟
  18. مشکل روحی روانی داری؟
  19. در حال درمان بیماری خاصی هستی؟
  20. چه مقدار سیگار می‌کشی؟

در قرار اول چه سؤالاتی بپرسیم؟

در قرار اول باید کاری کنید که هم به شما و هم به طرف مقابلتان خوش بگذرد و در عین حال همدیگر را زیاد تر بشناسید. سوال‌های دلنشین بسیاری وجود دارند که معذب‌کننده نیستند و در عین حال علتخواهد شد سخن بگویید‌تان ادامه‌دار بشود. سوال‌های مناسب برای قرار اول که می‌توانند سرگرم‌کننده هم باشند، عبارت‌اند از:

  1. چه سرگرمی‌هایی داری؟
  2. آخر هفته‌ها رو چطور می‌گذرونی؟
  3. سپس از روزی سخت و طویل، ترجیح می‌دی چطور استراحت کنی؟
  4. تازگی‌ها مسافرت رفتی؟
  5. به‌نظرت تعطیلات رؤیایی چطوره؟
  6. دوست داری چه کارهایی رو از فهرست آرزوهایت خط بزنی؟
  7. رستوران موردعلاقه‌ات کجاست؟
  8. چه غذایی حالت رو خوب می‌کنه؟
  9. فیلم موردعلاقه‌ات چیه؟
  10. کدوم سبک موسیقی رو دوست داری؟
  11. اخیرا کتاب خوبی خوندی؟
  12. سرگرمی موردعلاقه‌ات برای بیرون از خونه چیه؟
  13. کدوم فصل رو دوست داری؟
  14. دلنشین‌ترین کاری که امسال انجام دادی، چی بوده؟
  15. هنگامی بچه بودی، دوست داشتی در آینده چه شغلی داشته باشی؟
  16. خاطره موردعلاقه‌ات از بچگی‌ات چیه؟
  17. چه چیزی بهت حس خونه رو می‌ده؟
  18. اگر می‌تونستی به هر جایی از کره زمین بری، کجا رو برای زندگی انتخاب می‌کردی؟
  19. اگر می‌تونستی قوت ماورایی داشته باشی، چه توانمندیای رو انتخاب می‌کردی؟
  20. اگر می‌تونستی با آدم مشهوری قرار شام داشته باشی، کی رو انتخاب می‌کردی؟

نکات طلایی برای قرار اول

نیازی نیست به خود سخت بگیرید و سؤالاتی را که در قسمت قبل آوردیم، دیکته‌وار در قرار اول خود تکرار کنید. با مراعات چند مسئله ساده، می‌توانید از قرار اول لذت ببرید و این چنین عکس خوبی را از خود در ذهن فرد روبه رو بر جای بگذارید. برای داشتن قرار اول موفق به نکات زیر دقت کنید.

۱. سوال بله یا خیر نپرسید

سؤالاتی سوال کنید که جواب آنها به بله یا خیر ختم نشود. در عوض سؤالی سوال کنید که علتبشود فرد روبه رو زیاد تر درمورد خود سخن بزند.

۲. به جزئیات دقت کنید

به‌جای پرسیدن سوال‌های حساس و شخصی، تلاش کنید به جزئیات حرکت فرد روبه رو دقت کنید تا بهتر بتوانید او را بشناسید. تلاش کنید از نحوه سخن بگویید‌کردن او درمورد موضوعات گوناگون به اهداف، علاقه‌مندی‌ها و قیمت‌های او در زندگی پی ببرید. برای مثال دقت کنید که او گفت و گو را به چه سمتی می‌برد و به چه مباحثی علاقه مشخص می کند.

۳. خود واقعی‌تان باشید

با فرد روبه رو صادق باشید و خود واقعی‌تان را نشان دهید. با این کار او را نیز تشویق می‌کنید با شما صادق باشد و به شما مطمعن کند.

۴. خاطرات‌تان را تعریف کنید

بدون این که زیاده‌روی کنید، خاطراتی را تعریف کنید که فرد روبه رو بتواند زیاد تر با شخصیت شما آشنا بشود.

۵. به فرد روبه رو زمان دهید

امکان پذیر توانایی‌های منفی شما در قبل علتشوند دائما جستوجو خصوصیات منفی در فرد روبه رو باشید یا سوال‌هایی نامناسب سوال کنید. تلاش کنید بر افکار منفی خود مسلط شوید و به فرد روبه رو شانسی برای معارفه درست خودش بدهید.

۶. شوخ‌طبعی را فراموش نکنید

تلاش کنید با شوخ‌طبعی به‌اندازه در قرار اول جو خوب و مثبتی برقرار کنید.

۷. جستوجو وجه اشتراک باشید

به جستوجو تفاهم و وجه اشتراک بین خود و فرد روبه رو باشید تا بتوانید درمورد آن با یکدیگر سخن بگویید و پیوند نزدیک‌تری تشکیل کنید. این وجه اشتراک امکان پذیر فیلم موردعلاقه یا حتی غذای موردعلاقه‌تان باشد.

۸. با دقت به سخن بگویید‌های فرد روبه رو گوش دهید

زمان سخن بگویید‌کردن فرد روبه رو، گوشی همراهتان را کنار بگذارید و حواستان را کاملا به او بدهید. با تکان‌دادن سر، برقراری ربط چشمی و پرسیدن سوال‌های مرتبط به فرد روبه رو نشان بدهید که به سخن بگویید‌هایش دقت دارید.

۹. صادقانه از فرد روبه رو تعریف کنید

اگر چیزی درمورد طرف مقابلتان نظرتان را جلب کرده، صادقانه آن را گفتن کنید. دقت داشته باشید که تعاریف توخالی امکان پذیر نتیجه عکس بدهند، بعد زمان تعریف‌کردن از طرف مقابلتان، صداقت به خرج دهید.

۱۰. برای قرار اول درست برنامه‌ریزی کنید

آیا نگرانید سخن‌هایتان ته بکشند و چیزی برای گفتن نداشته باشید؟ در این صورت می‌توانید برنامه قرار اول را در قالب فعالیت و سرگرمی بچینید. برای مثال می‌توانید برای قرار اول از موزه بازدید کنید.

شما بگویید

راز پیروزی در قرار اول تشکیل جوی مثبت است که به هر دو طرف خوش بگذرد و حس راحتی کنند. به این منظور باید از پرسیدن سوال‌های حساس درمورد روابط قبل، شرایط مالی و مسائلی از این قبیل اجتناب کنید. به‌جای این سوال‌ها، تلاش کنید او گفت و گو‌هایی راه بیندازید که بدون این که طرف مقابلتان معذب بشود، او را بهتر بشناسید.

تابه‌حال شده طرف مقابلتان در قرار اول سؤالی بپرسد که جهت معذب‌شدن شما بشود؟‌ چه پیشنهاد‌ای برای این اوضاع دارید؟

دسته بندی مطالب

مقالات کسب وکار

مقالات فناوری

مقالات آموزشی

مقالات سلامتی



منبع

فردی نقاب به چهره - درمان دروغگویی

درمان دروغگویی؛ چطور عادت افترا گفتن را ترک کنیم؟


مطابق تحقیقات، بزرگ‌سالان ۱ تا ۵ بار در روز افترا می‌گویند! تقریبا هیچ‌کس در دنیا وجود ندارد که در طول زندگی افترا نگفته باشد، اما این به‌ این معنی نیست که دروغگویی کار درستی است و نباید آن را ترک کرد. افترا‌گفتن انرژی منفی را افزایش می‌دهد و به سلامت روان شما صدمه می‌زند؛ به همین علت باید راه حلهای درمان دروغگویی را بدانید و این عادت مخرب را سریع تر ترک کنید. در این مقاله یاد می‌گیریم چطور افترا نگوییم.

انواع افترا

افترا‌ انواع مختلفی دارد و به دلایل مختلفی حرف های می‌بشود. بعضی اوقات افترا‌ها کوچک‌اند برای مثال امکان پذیر شما لباس تازه دوست‌تان را دوست نداشته باشید، اما برای خوشحال‌کردن او از لباسش تعریف کنید. این دسته از افترا‌ها افترا سفید یا افترا مصلحتی نامیده خواهد شد. افترا‌های سفید به‌خاطر نگه داری روابط اجتماعی، پیشگیری از جریحه‌دارشدن احساسات دیگران یا از سر محبت حرف های خواهد شد و تا حدی قابل‌بخشش می باشند.

افترا‌های خاکستری برای نهان‌کردن حقیقت در اوقات الزامی حرف های خواهد شد. این افترا‌ها در دنیای تجارت و کسب‌وکار زیاد متداول‌اند. برای مثال امکان پذیر قیمت محصولی را که خریده‌اید زیاد تر از قیمت واقعی آن اظهار کنید یا محصولی را که در انبار حاضر دارید، ناموجود اظهار کنید. این دسته از افترا‌ها کاملا با حقیقت مغایرت دارند.

نهان‌کاری و نگفتن حقیقت هم نوع فرد دیگر از افترا است و توجیهی ندارد.

چرا افترا می‌گوییم؟

دروغگویی دلایل مختلفی دارد که برخی از آنها قابل‌بخشش و برخی غیرقابل‌بخشش‌اند. بیایید بازدید کنیم چرا افترا می‌گوییم و تعدادی از دلایل افترا‌گفتن را فهرست کنیم.

  • محافظت از احساسات فرد روبه رو.
  • دروغگویی ناشی از احساساتی همانند خشم، حسادت، ناراحتی یا استرس و اضطراب.
  • باقی‌ماندن در منطقه امن و دورشدن از ریسک‌های احتمالی.
  • به‌دست‌آوردن منفعت شخصی حتی اگر به قیمت زیان فرد دیگر همه بشود.
  • بهتر نمود‌دادن خود.
  • کنترل‌کردن دیگران.
  • سرپوش‌گذاشتن روی اشتباهات و پیشگیری از تنبیه‌شدن.
  • نهان‌کردن احساسات واقعی درمورد وقایع.

اگر دروغگویی شما مدتی طویل ادامه اشکار کند، به الگویی تکراری و عادت تبدیل می‌بشود. این نوع دروغگویی اجباری و بیمارگونه به درمان نیاز دارد. گمان ابتلا به دروغگویی بیمارگونه در افرادی که اطرافیانشان هم صداقت ندارند و کارهایشان را با فریب پیش می‌برند، زیاد تر است.

آیا من دروغگو هستم؟

افترا‌گفتن بر روابط و سلامت روان شما تاثییر منفی می‌گذارد و قبل از این که به دیگران صدمه رساند، زندگی روزمره خودتان را دچار مشکل می‌کند. هنگامی خودتان زیاد افترا می‌گویید، مطمعن کردن به دیگران برایتان سخت می‌بشود. این چنین هنگامی فرد دیگر فهمید افترا‌های شما می‌بشود، رابطه‌تان سردتر می‌بشود و درنهایت افرادی را که دوستشان دارید از دست می‌دهید.

اگر نشانه‌های زیر را دارید، یعنی به افترا عادت کرده‌اید و باید برای درمان دروغگویی کاری جدی کنید.

  • بدون علت موجه و در اوقات غیرضروری هم افترا می‌گویید.
  • همیشه افترا‌هایتان را توجیه می‌کنید و نمی‌پذیرید افترا‌گفتن کار اشتباهی است. برای مثال بر این باورید که برای محافظت از افرادی که دوستشان دارید، باید حقیقت را از آنها نهان کنید.
  • داستان‌هایی درمورد افراد و اتفاقات سر هم می‌کنید تا آنچه را واقعا رخ داده است، نهان کنید.
  • افترا‌هایتان چندین دفعه آشکار شده است و دیگران صریح به شما حرف های‌اند که افترا می‌گویید.
  • اطرافیانتان دیگر سخن‌هایتان را باور نمی‌کنند.
  • حس می‌کنید هیچ‌کس خود واقعی شما را نمی‌شناسد.
  • به‌خاطر افترا‌گویی زمان‌های مهمی همانند روابط یا شغل خود را از دست داده‌اید.

چرا نباید افترا بگوییم؟

مطابق تحقیقات، دروغگوها کمتر خوشحال‌اند! این چنین با بازدید عده‌ای از دانشجویان اشکار شد که بین دروغگویی روزمره و کارکرد تحصیلی ضعیف، افتعزت نفس و کم‌بودن کیفیت زندگی رابطه مستقیم وجود دارد. یقیناً دلایل فرد دیگر هم داریم تا شما را توجیه کنیم چرا نباید به خودتان و دیگران افترا بگویید:

  • گفتن حقیقت ساده‌تر است. هنگامی افترا می‌گویید، باید افترا‌هایتان را به‌خاطر بسپارید تا بعدها افترا‌هایتان افشا نشود، اما حقیقت بدون هیچ تلاشی در ذهنتان می‌ماند. هنگامی افترا می‌گویید، ناچار می‌شوید ردپای خود را با افترا‌های بعدی بپوشانید و اوضاع را مدام بدتر می‌کنید!
  • هنگامی افترا‌هایتان آشکار خواهد شد، همه‌چیز را خراب می‌کنند. آشکار‌شدن افترا به شما و عزیزانتان و اعتمادی که در رابطه وجود دارد، صدمه می‌رساند. برای جبران این صدمه‌ها باید زمان‌ها تلاش کنید و بعضی اوقات این صدمه‌ها جبران‌ناپذیرند.
  • احتمالا حقیقت آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید، ترسناک نباشد! اگر از هراس حقیقت افترا می‌گویید، یک‌ بار هم صداقت را امتحان کنید. احتمالا شنونده‌ها نه‌تنها عکس العمل منفی نشان ندهند، بلکه از شما بابت صداقت‌تان سپاس کنند.

۸ روش برای درمان دروغگویی

اگر به افترا عادت کرده‌اید، نمی‌توانید فردا صبح از خواب بیدار شوید و دیگر افترا نگویید! درمان دروغگویی کار ساده‌ای نیست و باید با صبر و تمرین آن را یاد بگیرید. ملزوم است عادت مخرب دروغگویی را با عادت‌های سالم‌تر جانشین کنید. در ادامه راه حلهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان را نقل می‌کنیم که به‌کمکشان می‌توانید این عادت مخرب را مهار کنید.

۱. مسئولیت افترا‌هایتان را بپذیرید

پیش از هرکس فرد دیگر، باید با خودتان صادق باشید. هروقت افترا گفتید، فارغ از این که دیگران فهمید افترا شما شده‌اند یا نه، با خودتان صادق باشید. بازدید کنید چرا افترا گفتید و اگر حقیقت را می‌گفتید،‌ چه اتفاقی می‌افتاد. احساساتی همانند پشیمانی و حس گناه را فهمیدن کنید. حتی می‌توانید برای پذیرفتن مسئولیت افترا‌هایتان از دوستی قابل‌مطمعن پشتیبانی بگیرید. از او بخواهید هروقت فهمید دروغگویی شما می‌بشود، خصوصی به شما یادآوری کند.

۲. کوچک اغاز کنید

به‌جای این که تصمیم بگیرید از فردا دیگر هیچ دروغی نگویید، کارتان را با یک افترا کمتر در روز اغاز کنید؛ تصمیم بگیرید یک‌ بار هنگامی فهمید شدید در حال افترا‌گفتن هستید، جلوی خودتان را بگیرید و حقیقت را بگویید. کوچک اغاز کنید و کم‌کم اهداف بزرگ‌تری برای صداقت زیاد تر تعیین کنید.

۳. استرس خود را مهار کنید

بعضی اوقات اوقات شما فقط به‌خاطر اضطراب افترا می‌گویید و حتی خودتان هم فهمید نمی‌شوید. افترا‌گفتن سختی ناشی از اضطراب را از دوش شما برمی‌دارد، اما صدمه‌های فرد دیگر به همراه دارد. بعد با تکنیک‌های مدیریت استرس همانند قانون۳۳۳ برای کنترل اضطراب، اضطرابتان را مهار کنید. هنگامی مضطرب نباشید، کنترل ذهنتان را به‌ دست می‌گیرید و راحت‌تر می‌توانید از افترا پیشگیری کنید.

اگر چشم‌انداز طویل مدت‌تری داشته باشید، فهمید می‌شوید افترا در لحظه مشکل شما را حل می‌کند، اما در طویل مدت حتی استرستان را نیز افزایش می‌دهد.

۴. به اثرات مختصر‌زمان و طویل مدت افترا‌ها فکر کنید

هر دروغی امکان پذیر در لحظه دستاورد مثبتی برای شما داشته باشد. برای مثال هنگامی خواب می‌مانید و دیر به محل کارتان می‌رسید، به گمان زیاد اگر صداقت داشته باشید، رئیس شما را توبیخ می‌کند، اما اگر بگویید فرزندتان بیمار بوده، به شما حق می‌دهد و می‌توانید بدون توبیخ به کارتان برسید؛ اما اگر روزی فرزندتان واقعا بیمار بشود، آیا باز هم رئیس سخن شما را باور می‌کند؟ افترا به اعتبار شما خدشه داخل می‌کند و علتسلب مطمعن دیگران می‌بشود. بعد دقت داشته باشید که برای چه‌ چیزی بهای به این گرانی می‌پردازید!

۵. قیمت‌هایتان را برتری‌بندی کنید

چه‌ زیاد رابطه‌های عمیق و صمیمانه‌ای که به‌خاطر یک افترا از بین رفته‌اند! دروغگوها حتی به عزیزترین افراد زندگی‌شان هم افترا می‌گویند. اگر شما هم به این کار عادت دارید، دفعه بعدی که خواستید به عزیزتان افترا بگویید، به این فکر کنید که کدام‌یک مهم‌تر است: دستاورد لحظه‌ای افترا یا عمق رابطه و مطمعن فردی که دوستش دارید؟

۶. حقیقت را بنویسید

بعضی اوقات اوقات نگاه‌کردن در چشم دیگران و گفتن حقیقت کار ساده‌ای نیست. در این چنین مواقعی می‌توانید آنچه را باید بنویسید و از این طریق به فرد روبه رو حقیقت را بگویید. نوشته خود را با یک نامه، ایمیل یا مطلب متنی برای فرد روبه رو ارسال کنید و به او بگویید که این کار از سخن بگویید رودررو برایتان ساده‌تر است.

۷. به احساسات دیگران دقت کنید

قبل از این که افترا بگویید، به این فکر کنید که اگر فرد روبه رو فهمید افترا شما بشود، چه احساسی اشکار می‌کند. فکر حس بد فرد روبه رو روشی برای درمان دروغگویی است. هنگامی هنگامی خودتان را جای فرد روبه رو می‌گذارید، حتی افترا سفید هم نخواهید او گفت! به‌جای آن اگر نظر مخالفی دارید، تلاش می‌کنید نظرتان را با ملایمت و نرنجاندن فرد روبه رو ابراز کنید.

۸. نیازی نیست درمورد همه‌چیز سخن بگویید کنید

منظور از این روش درمان دروغگویی، نهان‌کاری نیست؛ منظور این است که درمورد آنچه شما را غمگین می‌کند، سخن بگویید نکنید. برای مثال هنگامی فردی درمورد مسائل خصوصی شما سوال می‌کند، به‌جای افترا‌گفتن می‌توانید با صراحت اظهار کنید که دوست ندارید راجع به این قضیه خصوصی حرفی بزنید. با این کار نه افترا می‌گویید و نه معذب می‌شوید. حتی می‌توانید به‌جای سخن بگویید‌کردن درمورد چیزی که شما را معذب می‌کند، نوشته او گفت و گو را تحول دهید تا نخواهید افترا بگویید.

یادگیری نه گفتن و رودربایستی نداشتن، در تعداد بسیاری از اوقات روشی مؤثر برای پیشگیری از دروغگویی است.

اگر راه حلهای درمان دروغگویی کار امد نبودند، چطور افترا نگوییم؟

درمان دروغگویی در بزرگسالان

در تکه‌ قبلی راهکارهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان معارفه کردیم، اما اگر این راه حلها برای شما کار امد نبودند، باید سراغ درمان ریشه‌ای دروغگویی بروید و از درمانگران حرفه‌ای پشتیبانی بگیرید. درمانگر حرفه‌ای علت مشکل شما را ریشه‌ای بازدید می‌کند و با برسی قبل شما فهمید می‌بشود که دروغگویی را از چه وقتی و به چه دلیلی اغاز کرده‌اید. سپس عمل های ملزوم برای خشکاندن ریشه دروغگویی شما را انجام می‌دهد.

برای مثال افتعزت‌نفس امکان پذیر یکی از دلایل دروغگویی باشد. فردی که از کودکی افتعزت‌نفس دارد، تلاش می‌کند با افترا خودش را شخصی دلنشین و دوست‌داشتنی نمود دهد. او کم‌کم به افترا‌گفتن برای خوب‌ نمود‌دادن خودش عادت می‌کند و در سنین بالاتر هم به این حرکت ادامه می‌دهد.

سخن پایانی؛ صداقت انتخابی است

درمان دروغگویی نه آسان است و نه غیرممکن. برخی از افراد به خودشان می‌گویند دیگر به افترا عادت کرده‌اند و نمی توانند دروغگو نباشند؛ حتی این فکر هم دروغی است که به خودشان می‌گویند! امکان پذیر چندین دفعه و چندین دفعه در مسیر درمان دروغگویی ناکامی بخورید، اما نومید نشوید و مجدد از ابتدا اغاز کنید. به‌مرور زمان فهمید می‌شوید که با صداقت چه مقدار آرام‌ترید و چه مقدار توانسته‌اید روابط عمیق‌تری را توانایی کنید. توانایی این حس‌های قشنگ به شما پشتیبانی می‌کند روزبه‌روز کمتر افترا بگویید و درنهایت این عادت را برای همیشه ترک کنید.

اگر شما هم توانایی‌ای درمورد ترک افترا دارید یا پرسشی در این عرصه برایتان پیش آمده است، در قسمت دیدگاه‌ها برایمان مطلب بگذارید.


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی غلبه بر خجالت و کمرویی


راهکارهای مقابله با اضطراب اجتماعی و کمرویی را در این مجموعه صوتی یاد بگیرید؛


تا بتوانید شبکه ارتباطات اجتماعی خود را تحکیم کنید.




هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر



منبع

نشانه‌ های همدلی سمی

همدلی سمی؛ نشانه‌ها و روش درمان آن


همدلی یکی از اساسی‌ترین پایه‌های رابطه انسان با دیگران است. انسان بدون همدلی نمی‌تواند احساسات دیگران را فهمیدن کند. بدون فهمیدن احساسات دیگران نیز امکان برقراری ربط با دیگران غیرممکن یا لااقل زیاد دشوار می‌بشود، اما آیا هر مقدار همدلی نیز سودمند و مؤثر است؟ آیا امکان پذیر همدلی به عاملی زیان اور تبدیل بشود؟ در این مقاله می‌خواهیم درمورد همدلی سمی، نشانه‌هایش و راه حلهای مقابله با آن سخن بزنیم.

همدلی چیست؟

قبل از این که سراغ نشانه‌های همدلی سمی برویم، بیایید تعریف همدلی را با هم مرور کنیم. همدلی یعنی توانایی فهمیدن احساسات و هیجانات دیگران. اگر ببینید که فردی در حال دردکشیدن است، آیا شما نیز دچار احساسی ناخوشایند و حتی درد می‌شوید؟ اگر جوابتان مثبت است، شما در حال همدلی با آن فردید. دقت کنید که همدلی خیالی نیست؛ مطابق تحقیقات عصب‌شناسان، زمان روبه رو با زجرکشیدن دیگران، قسمت‌های مرتبط با درد و ناراحتی در مغز اکثر انسان‌ها فعال خواهد شد. به همین علت است که بعضی اوقات چنان درد فرد دیگر را می‌فهمیم که ما نیز می‌توانیم با او گریه کنیم.

همدلی چه وقتی سمی می‌بشود؟

همدلی ما با دیگران وقتی سمی می‌بشود که نتوانیم خود را از احساسات ناخوشایندی که دچارشان شده‌ایم، رها کنیم. به گفتن دیگر، چنان در همدلی با فرد دیگر غرق می‌شویم که خود و احساساتمان را فراموش می‌کنیم.

همدلی سمی که به آن سندرم همدلی بیشتر از اندازه نیز می‌گویند، نوعی اختلال روانی است. به‌جهت این سندرم، فرد نمی‌تواند از شر شوق‌ها و احساساتی که زمان همدلی با فرد دیگر اشکار کرده است رها بشود. درنتیجه زندگی عادی او مختل می‌بشود. این اختلال در تضاد با شکل فرد دیگر از اختلال است که فرد اصلا توانایی همدلی با دیگران را ندارد.

گرچه همدلی یکی از توانمندیهای اساسی هوش اضطراب ماست، بیشتر از اندازه بودن آن احتمالا ما را دچار افسردگی، اضطراب و دیگر ناراحتی‌های روحی کند.

۱۰ نشانه همدلی سمی

۱. تا سرحد درماندگی با دیگران همدلی می‌کنیم

فرد دچار همدلی سمی آن‌قدر دچار احساسات فرد دیگر می‌بشود که درمانده می‌بشود. آیا همیشه سنگینی احساسات دیگران را بر شانه‌های خود حس می‌کنید؟ آیا همیشه نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم می‌دارید؟ اگر جواب به این سوال‌ها مثبت است، دچار همدلی سمی هستید.

۲. در مرزبندی ناتوانیم

تعیین حدوحدود بخشی از هر رابطه سالم است. مرزبندی سدی در برابر صدمه‌های روانی است. اگر دچار همدلی سمی باشیم، نمی‌توانیم به‌درستی مرزبندی کنیم. درنتیجه امکان پذیر نتوانیم از سلامت روان خود در رابطه با دیگران مراقبت کنیم.

۳. حرکت نادرست را توجیه می‌کنیم

توانایی همدلی به ما پشتیبانی می‌کند تا زمان ابراز رفتارهای نادرست گهگاهی، دیگران را فهمیدن کنیم. برای مثال اگر رئیس ما بعضی اوقات عصبانی می‌بشود، می‌توانیم این حالت او را به فشارهای کاری نسبت دهیم. اما اگر او مدام با ما با پرخاشگری حرکت کند، یعنی مشکلی وجود دارد. حال اگر ما هم چنان حرکت نادرست دیگران را توجیه کنیم، دچار همدلی سمی شده‌ایم. بعضی اوقات اوقات امکان پذیر همدل سمی بابت سوءاستفاده دیگران دچار حس قربانی‌بودن بشود.

۴. در ابراز احساسات خود ناتوان می‌شویم

هنگامی مرتب دچار احساسات دیگران و همدلی‌کردن با آنها هستیم، به‌مرور زمان احساسات خود را فراموش می‌کنیم. به همین علت اگر از ما بخواهند ابراز احساسات کنیم، در این کار ناتوان خواهیم می بود. ما چنان در رنج دیگران دچار شده‌ایم که نیازها و مشکلات خود را فراموش می‌کنیم.

۵. مدام دلواپس فکر و حرکت دیگرانیم

همدل سمی مدام گفتار و حرکت دیگران را تجزیه‌وتحلیل می‌کند. او جستوجو سرنخ‌هایی می‌گردد که بتواند احساسات دیگران را بفهمد. گرچه هوشیاربودن به کنش‌های دیگران بخشی از رابطه سالم است، درگیرشدن وسواسی با آن نشانه همدلی سمی است. ما باید بعضی اوقات بی‌خیال سخن و حرکت دیگران شویم.

۶. نه گفتن برای ما سخت می‌بشود

یکی دیگر از نشانه‌های همدلی سمی ناتوانی در نه گفتن است، چون می‌ترسیم با این کار دیگران را غمگین کنیم و از خود برانیم. گرچه پشتیبانی‌کردن به دیگران امری پسندیده است، نمی‌توانیم نیازها و خواست‌های دیگران را همیشه اجابت کنیم.

۷. مدام جستوجو تأییدشدن هستیم

همدل سمی وقتی حس مفیدبودن می‌کند که فرد دیگر رفتارش را قبول کند. برای همین افرادی که دچار همدلی سمی می باشند، بیشتر از سایرین در معرض سوءاستفاده‌ها قرار می‌گیرند. قبول دیگران هرچند خوشایند است، نباید به مقصد ما در ربط با دیگران تبدیل بشود.

۸. از تقابل با دیگران هراس داریم

یکی از نشانه‌های همدلی سمی ناتوانی ما در تقابل و او گفت و گو با دیگران است. ما می‌‌ترسیم با گفتن نظر خود فرد دیگر را غمگین کنیم. به همین علت مدام خود را سانسور و از گفتن خود واقعی‌مان پرهیز می‌کنیم. این پرهیز امکان پذیر تأثیری منفی بر سلامت روان و شخصیت ما داشته باشد.

۹. دچار نشانه‌های جسمی همدلی سمی می‌شویم

همدلی بیشتر از اندازه تاثییر خود را بر جسم ما نیز می‌گذارد. برای مثال اگر با دیدن استرس فرد دیگر ما نیز دچار استرس شویم، دچار پیامدهای جسمی استرس همانند افزایش سختی خون و التهاب بدن نیز می‌شویم. همدلی سمی این چنین امکان پذیر تبدیل التهاب بدن بشود و مقدار هورمون‌هایی همانند کورتیزول را در بدن زیاد کند.

۱۰. از انجام کارهای روزمره ناتوان می‌شویم

حجم همدلی بیشتر از حدی که بر سرمان آوار می‌بشود، اجازه نمی‌دهد به کارهای روزمره برسیم. همدلی سمی با ما کاری می‌کند که نمی‌توانیم بر کارهای روزمره تمرکز کنیم و کارکرد کاری ما افت اشکار می‌کند. این چنین فراموش می‌کنیم که از خودمان مراقبت کنیم.

چطور خود را از همدلی سمی رها کنیم؟

روش های درمان همدلی سمی

اگر نشانه‌های حرف های‌شده را در خود مشاهده می‌کنید، پیش از آنکه همدلی سمی صدمه بیشتری به شما بزند، راهکارهای زیر را اجرا کنید. حتی اگر دچار همدلی سمی نیستید هم بهتر است راه حلهای زیر را بخوانید و گوشه ذهن داشته باشید.

۱. جستوجو روابط سالم باشید

همدلی یکی از ستون‌های رابطه سالم است به شرطی که دوطرفه باشد. اگر فهمید شدید شریک زندگی یا دوست شما توجهی به نیازها و خواسته‌های شما ندارد، بهتر است در رابطه با او تجدیدنظر کنید.

در رابطه سالم، حدومرزهای مشخصی وجود دارند و هر فرد تلاش می‌کند به مرزهای فرد دیگر احترام بگذارد. بخشی از این مرزبندی توانایی نه‌گفتن به خواسته‌های بیشتر از حد فرد دیگر بدون درگیرشدن با حس گناه است. اگر فکر می‌کنید در برخی از روابط خود این توانایی را ندارید،‌ باید مرزهای سخت‌گیرانه‌تری اعمال کنید تا دچار همدلی سمی نشوید.

۲. احساسات را نام‌گذاری کنید

بعضی اوقات اوقات همدلی علتدرهم‌ریختن احساسات ما می‌بشود و نشانه‌های آن را حس می‌کنیم، اما نمی‌توانیم سر دربیاوریم که چه اتفاقی افتاده است. نام‌گذاری احساساتی که دارید، کسب خودآگاهی را برای شما راحت‌تر می‌کند. با خودآگاهی می‌توانید احساسات خود را بهتر مهار کنید.

۳. از تصویرسازی احساسات پشتیبانی بگیرید

خود را در محاصره دیواری از شیشه فکر کنید. این دیوار از شما در برابر احساسات ناخوشایند دیگران حفاظت می‌کند. شما آنها را می‌بینید، اما آن احساسات در شما نفوذ نمی‌کنند. تصویرسازی به شما در روبه رو با شایعه ها نیز پشتیبانی می‌کند. این چنین از این روش برای رهاکردن احساساتی که زمان‌ها است با خود دارید منفعت گیری کنید. فکر کنید این احساسات همچون برگی می باشند که با وزش نسیم به درون جریان آب می‌افتند و از شما دور خواهد شد.

۴. برای روز خود برنامه‌ریزی کنید

برنامه‌ای روزانه برای گذران زمان خود داشته باشید. هنگامی ندانید با زمان خود چه‌کار کنید، سرگردان خواهید شد. در این حالت، به‌گمان زیاد مشغول وب‌گردی یا گشت‌وگذار بی‌مقصد در فضای مجازی می‌شوید و با جستوجو‌کردن اخبار ناگوار و موارد منفی زیاد سریع انرژی خود را از دست می‌دهید.

اگر مجبورید با نوشته یا رویدادی ازردهکننده و انرژی‌بر سروکله بزنید، حتما بین یا بعد از آن، وقتی برای استراحت و خود مراقبتی در نظر بگیرید.

۵. ذهن‌آگاهی را تمرین کنید

منفعت‌گیری از تکنیک‌های ذهن‌آگاهی روشی برای مقابله با همدلی سمی است. یکی از این تکنیک‌ها دقت به تنفس است. به تنفس خود دقت کنید و به‌مرور زمان آن را عمیق کنید. تنفس عمیق و شمرده سیستم عصبی را آرام می‌کند و به افکار نظم می‌‌دهد.

۶. وقتی را تنهایی سپری کنید

بعضی اوقات اوقات ملزوم است تا از قیل‌وقال دنیا و آدم‌هایش دور شوید. فعالیت‌هایی را که دوست دارید به‌تنهایی انجام دهید، شناسایی کنید و وقتی در هفته را به آنها تعلق دهید. برای مثال اگر حیوان خانگی دارید، می‌توانید با آنها بازی کنید. پیاده‌روی، رسیدگی به گل‌های باغچه و درست‌کردن کاردستی از جمله کارهایی‌اند که انرژی شما را احیا می‌کنند.

۷. با فردی مورداعتماد و همدل سخن بگویید کنید

اگر شهره به همدلی باشید، زیاد‌ها بابت مشکلاتشان به سراغ شما می‌آیند. در اکثر این موارد، شما شنونده‌اید و دچار احساسات بسیاری می‌شوید. خودتان را فراموش نکنید. شما نیز نیاز دارید که با فردی درددل کنید. به این علت در زندگی حتما فردی را اشکار کنید که بعضی اوقات بتوانید به او تکیه کنید و احساسات خود را با او در بین بگذارید.

اگر هم فردی اطرافتان نیست، نوشتن احساستان احتمالا التیام‌قسمت باشد.

۸. همدلی آگاهانه را در خود پرورش دهید

دلسوزی به‌معنی همدلی همراه با میل به عمل به کاری مثبت است. اگر در بیابان سگی تشنه را ببینید، حس ناراحتی می‌کنید و این همدلی است. اما هنگامی به جستوجو آب بگردید تا او را نجات دهید، دلسوزی شما تبدیل کاری مثبت شده است.

برای این که این چنین روحیه‌‌ای اشکار کنید، همدلی کورکورانه را باید به همدلی آگاهانه تبدیل کنید. هنگامی که آگاهانه همدلی می‌کنید، از بیرون به نوشته می‌نگرید و تلاش می‌کنید راه حلهای مؤثر و منطقی حل قضیه را به کار بگیرید. تعداد بسیاری از جنبش‌های بشردوستانه ریشه در همدلی آگاهانه دارند.

توانایی شما

آیا تا بحال همدلی سمی را توانایی کرده‌اید؟ چه پیامدهایی برای شما و روابطتان تشکیل کرد؟ چطور توانستید آن را کنار بگذارید؟ برایمان از ازمایش ها خود بنویسید.



منبع

رونیکس

چطور خودمان را معارفه کنیم که در یاد بمانیم؛ ۱۴ پیشنهاد خلاقانه


احتمالا برای شما هم پیش آمده باشد که زمان معارفه خود ندانید چه باید بگویید یا مسئله‌ای مهم را از قلم انداخته باشید. احتمالا دچار استرس شوید، صدایتان بگیرد و حتی نتوانید خود را به‌درستی معارفه کنید. برخورد اول همیشه مهم است و معارفه درست خود به دیگران اولین قدم برای تشکیل ارتباطی پایدار است. بعد با ما همراه شوید تا چهارچوبی برای معارفه خود به دیگران به شما اراعه کنیم و چند ترفند برای بازکردن سر سخن بگویید با دیگران به شما نظر بدهیم.

چهارچوبی برای معارفه خود

این چهارچوب را می‌توان در هر موقعیتی منفعت گیری کرد، هرچند زیاد تر در جلسات رسمی حضوری یا مجازی کاربرد دارد.

۱. اطلاعات مربوط به زمان حال

ابتدا باید نام و نام خانوادگی و سپس شغل جاری خود را گفتن کنید. بسته به موقعیت، می‌توانید درمورد کلیات کاری که اکنون می‌کنید و فعالیتی که به آن مشغولید، در حد یکی‌دو جمله توضیح دهید. به مثال زیر دقت کنید:

«سلام. من جاوید فرجام‌نیا هستم. در کنار تدریس فیزیک، با تیم چطور به‌گفتن مترجم و نویسنده محتوا همکاری می‌کنم.»

۲. اطلاعات مربوط به زمان قبل

در صورتی که زمان بیشتری داشتید، می‌توانید یکی‌دو جمله هم درمورد ازمایش ها مهم و تحصیلات و قبل خود بگویید، برای مثال:

«پیش از پیوستن به تیم چطور، در حوزه ترویج علم فعالیت می‌کردم.»

۳. اطلاعات مربوط به زمان آینده

قسمت آخر معارفه شما باید شوقتان به آینده را نشان دهد. برای مثال اگر در مصاحبه‌ای شغلی هستید، می‌توانید به انگیزه خود برای همکاری در آینده اشاره کنید یا اگر در یک نشست کاری هستید، می‌توانید به اهداف جلسه اشاره کنید. برای مثال:

«امیدوارم بتوانیم در این نشست از ازمایش ها و دانش یکدیگر منفعت‌مند شویم.»

۱۴ روش خلاقانه برای معارفه خود

در کنار چهارچوب حرف های‌شده، راه حلهایی هم می باشند که می‌توانید برای معارفه خود (چه در این چهارچوب و چه خارج از آن) به کار بگیرید تا در برخورد اول تأثیر بیشتری بگذارید و در یادها بمانید. در ادامه، این راه حلها را توضیح داده‌ایم.

۱. از کارت‌ شناسایی منفعت گیری کنید

منظور از کارت شناسایی مدرکی همانند کارت ملی نیست! در کنفرانس‌ها و رویدادهای گوناگون که افراد یکدیگر را نمی‌شناسند، برگزارکنندگان نام شرکت‌کنندگان را روی کارتی ثبت و به هر فرد اراعه می‌کنند. شما می‌توانید به‌جای گفتن نام خود، آن را به فردی که به شما نزدیک می‌بشود و نام شما را می‌پرسد نشان دهید. بعضی اوقات اوقات در رویدادهای غیررسمی‌تر، امکان ویرایش و نوشتن عبارت‌های اضافی یا خلاقانه روی کارت شناسایی وجود دارد. در این موارد می‌توانید شوخ‌طبعی به خرج دهید و برای مثال بنویسید: «سلام! من آدم کم‌سخن و درون‌گرایی هستم. لطفا به من سلام کنید تا با هم آشنا شویم.»

۲. درمورد یک ویژگی خاص خود به دیگران بگویید

زمان معارفه خود به دیگران، اگر ویژگی خاصی دارید می‌توانید آن را گفتن کنید. برای مثال احتمالا شما تنها فردی باشید که اهل جایی باشد که دیگران با آن آشنا نیستند یا آنجا را دلنشین می‌دانند یا می‌توانید به کارها یا دستاوردهای خاص خود اشاره کنید، برای مثال احتمالا شما مخترع چیزی مهم یا مبتکر روش جدیدی باشید. به این طریق دیگران شما را زیاد تر برای می‌سپارند و احتمالا بخواهند او مباحثه را ادامه دهند.

۳. لباسی مناسب و معرف شخصیت خود بپوشید

گرچه نحوه پوشیدن لباس در هر مجلس و رویدادی عرف خاص خود را دارد، می‌توانید با لباستان خود را معارفه کنید. برای مثال اگر فردی سرزنده و شوخ‌طبعید، احتمالا بخواهید لباسی با رنگ شاد‌تر بپوشید.

۴. کارت ویزیت تهیه کنید

روشی دلنشین برای معارفه خود به دیگران منفعت گیری از کارت‌ ویزیت است. این کارت‌ علاوه‌بر نام شما، طبق معمول شامل اطلاعات الزامی همانند شغل و راه حلهای تماس با شما است. زمان معارفه خود به دیگران یا زمان خداحافظی از آنها می‌توانید این کارت را به آنها اراعه کنید. با وجود این چنین کارتی آنها زیاد تر شما را برای خواهند‌ آورد. این چنین امکان ربط زیاد تر در آینده نیز مقدور خواهد شد.

۵. به محیط اطراف خود دقت کنید

خب شما سلام و احوالپرسی کردید. حال می‌خواهید او مباحثه را ادامه دهید. به محیط اطراف نگاه کنید. به رویدادهایی که در جریان است دقت و به یکی از آنها اشاره کنید. برای مثال اگر در یک کنفرانس تصمیم بازکردن سر سخن بگویید با فردی را دارید، می‌توانید به سخنرانی‌های اراعه‌شده، پوستر‌ها یا هر قضیه مرتبط فرد دیگر اشاره کنید. احتمالا این‌طوری سر سخن بگویید باز بشود.

۶. به شباهت‌ها اشاره کنید

تعداد بسیاری از دوستی‌ها با گفتن شباهت‌ها اغاز خواهد شد. اگر تصمیم دارید با فردی اغاز به سخن بگویید کنید اما او را نمی‌شناسید، می‌توانید جستوجو شباهت‌ها بگردید. برای مثال اگر فردی به شما او گفت که به فلان نوشته علاقه دارد و شما نیز این چنین هستید، حتما به این مسئله اشاره کنید. سپس می‌توانید زیاد تر درمورد آن سخن بگویید کنید.

۷. دوستان یا همراهان مشترک را اشکار کنید

هنگامی دو نفر که با هم آشنا نیستند، دوستی مشترک دارند، بلافاصله موضوعی برای سخن بگویید‌کردن اشکار می‌کنند. به راه حلهای گوناگون می‌توان این دوستان یا همکاران مشترک را یافت. برای مثال احتمالا جفت شما توانایی کارکردن با فردی مشترک را داشته باشید. کافی است نام او را بیاورید تا عرصه برای او گفت‌وگوی زیاد تر درمورد این توانایی مشترک فراهم بشود.

۸. به دیگران نظر پشتیبانی کنید

پشتیبانی‌کردن به دیگران روشی کارآمد برای آشناشدن است. برای مثال هنگامی می‌بینید که فردی دچار بلندکردن جسمی سنگین است، با پشتیبانی‌کردن به او می‌توانید عرصه آشنایی را تشکیل کنید.

۹. لبخند بزنید

روش‌های معرفی خود ـ فردی در حال معرفی خود به جمع سه‌نفره

طبق معمول لبخندزدن به دیگران شما را فردی بامحبت مشخص می کند. بااین‌حال بهتر است لبخندزدن با دیگر ژست‌های زبان بدن همانند حرکت محترمانه دست و سلام‌کردن همراه بشود. به‌اندازه و ملایم لبخند بزنید.

۱۰. اغاز به سخن بگویید‌کردن کنید

روش دیگر اغاز او مباحثه سخن بگویید‌کردن درمورد خودتان یا روزی که گذرانده‌اید است. برای این کار نیازی به مقدمه‌چینی یا سوالِ فرد روبه رو نیست. اگر او مایل به سخن‌زدن با شما باشد، بعد از توضیح‌ مختصر شما، سوال‌هایی تکمیلی می‌پرسد.

۱۱. سوال کنید

در تضاد با روش قبل، به‌جای آنکه شما اغاز به سخن بگویید کنید، سوال کنید. بسته به موقعیت، می‌توانید هر پرسشی را که به‌نظرتان مناسب است نقل کنید. تلاش کنید سؤالاتی سوال کنید که نیاز به توضیح داشته باشند. از پرسیدن سؤالاتی که جواب آنها بله و خیر است پرهیز کنید.

۱۲. شوخی کنید

شوخ‌طبع باشید. خنداندن دیگران همیشه روشی مناسب برای جلب‌دقت افراد است. می‌توانید در ابتدای او گفت و گو به حادثه یا اتفاقی خنده‌دار که برایتان رخ داده است اشاره کنید. اگر فرد دیگر این چنین کاری کرد، از او سؤالاتی درمورد توانایی‌اش سوال کنید تا بفهمد که شما به سخن‌هایش اهمیت می‌دهید و او مباحثه ادامه اشکار کند.

۱۳. ربط چشمی برقرار کنید

ربط چشمی به‌اندازه و مؤدبانه زمان سخن‌زدن با دیگران همیشه الزامی است. در ابتدای آشنایی با یک نفر، زمان معارفه خود حتما به چشمان او نگاه کنید و لبخند بزنید. تماس چشمی حس مطمعن را زیاد تر می‌کند. از نظر دیگر ربط چشمی به شما این امکان را می‌دهد که منظور فرد روبه رو از حرف های‌هایش را بهتر فهمید شوید.

۱۴. به کارهای که فرد دیگر می‌کند دقت کنید

اگر تصمیم بازکردن سر سخن بگویید با فردی را دارید، می‌توانید به کاری که او می‌کند دقت کنید. اگر موقعیت و زمان مناسب می بود، درمورد آن اظهارنظری مختصر کنید. زیاد تر افراد از این روش برای آشناشدن با فرد دیگر منفعت گیری می‌کنند. اگر فردی درمورد عمل شما نظری داد، بدانید که احتمالا می‌خواهد با شما سخن بزند. لزومی ندارد که آن کار خاص یا مهم باشد و حتی چیزهای کوچک و از روی عادت نیز احتمالا بهانه‌ای برای اظهارنظر یا پرسیدن شوند.

پیشنهاد پایانی

در کنار همه راه حلهای پیشنهادی، با اهمیت ترین مسئله این است که خودتان باشید. صداقت و پرهیز از خودنمایی یا فریبکاری نه‌تنها مهم اخلاقی بلکه راهبردی مهم برای آشنایی و ربط با دیگران است.



منبع

کودک با دلبستگی آشفته از والدین و دیگران دوری می‌کند

دلبستگی آشفته؛ علائم، علت و تأثیر آن بر روابط اجتماعی و عاطفی ما


فکر کنید با یک قطب‌نما می‌خواهید جهت شمال را اشکار کنید، ولی عقربه قطب‌نما دائم می‌چرخد و جهتی را نشان نمی‌دهد. افرادی که دلبستگی آشفته دارند هم در روابطشان دچار این چنین حالتی خواهد شد. آنها همیشه دلواپس‌اند و برای محافظت از خود از متعهدشدن سر باز می‌زنند. دلبستگی آشفته امکان پذیر چالشی بزرگ در زندگی اجتماعی افراد باشد. با ما در این مقاله همراه باشید تا این سبک دلبستگی را معارفه و راه حلهای روبه رو با آن را مرور کنیم.

دلبستگی آشفته چیست؟

انسان موجودی اجتماعی است و با دیگران روابط مختلفی برقرار می‌کند. به شیوه خاص هر فرد برای ربط با دیگران سبک دلبستگی می‌گویند. سبک دلبستگی هر شخص در اغاز دوران کودکی در جواب به برخورد والدین شکل می‌گیرد. کارشناسان ۴ سبک دلبستگی را برای بزرگ‌سالان شناسایی کرده‌اند:

دلبستگی آشفته شدیدترین نوع دلبستگی ناامن و ترکیبی از سبک دلبستگی مضطرب و اجتنابی است. روان‌شناسان این نوع دلبستگی را با مشاهده هراس فرد از روابط نزدیک شناسایی می‌کنند. فردی که دلبستگی آشفته دارد، زیاد تر در روابط عاطفی خود دچار تعارض می‌بشود و از راهبردهای اضطرابی (بیش‌فعال‌سازی عاطفی) و اجتنابی (غیرفعال‌سازی عاطفی) برای تسکین هراس خود منفعت گیری می‌کند.

افراد با دلبستگی آشفته تمایل شدیدی به برقراری روابط صمیمی دارند، اما دیوارهایی دور خودشان می‌کشند تا از ذهنشان محافظت کنند و صدمه نبینند. این سبک دلبستگی با هراس و بی‌اعتمادی و تعارض درونی همراه است. محققان می‌گویند این افراد در روابطشان غیرقابل‌پیش‌بینی‌اند و این حرکت متناقض و ناپایدار بر روابطشان تاثییر منفی می‌گذارد.

علائم دلبستگی آشفته در کودکان

بر پایه تحقیقات، حرکت خردسالانی که دلبستگی آشفته دارند با حرکت دیگر هم‌سالانشان متفاوت است. آنها با والد خود حرکت اجتنابی دارند؛ برای مثال هنگامی از مادرشان جدا خواهد شد گریه می‌کنند، اما به محض برگشت مادر به‌سمت او نمی‌روال و اجازه نمی‌دهند مادر آنها را در بغل بگیرد و آرام کند.

علاوه‌بر این، در حرکت این کودکان می‌توان علائم هراس را مشاهده کرد؛ یعنی هنگامی والدینشان به آنها نزدیک خواهد شد، زبان بدنشان نشانه‌های اضطراب و هراس را ابراز می‌دهد و حتی امکان پذیر این نوشته را به زبان بیاورند. این کودکان رفتارهای متناقض دارند چون به والد خود نیاز دارند، اما هم‌زمان می‌ترسند به او نزدیک شوند. خردسالان با دلبستگی آشفته به استرس حساس‌ترند. آنها در روبه رو با تنش‌ها به‌راحتی آرام نمی‌شوند و مدتی طویل در حالت پریشانی باقی می‌همانند.

با رشد کودک و نزدیک‌شدن او به دوران نوجوانی، نشانه‌های جدیدی در رفتارش ابراز می‌کنند از جمله:

  • پرخاشگری و خشونت با والدین؛
  • به مسئولیت‌گرفتن نقش والدین؛
  • کناره‌گیری و دوری از والدین؛
  • خودآزاری؛
  • ترجیح‌دادن غریبه‌ها به والدین.

دقت به این مسئله مهم است که همه کودکان هنگامی بیشتر از حد خسته یا مریض‌اند، درجاتی از رفتارهای متناقض و آشفته را ابراز خواهند داد. به این علت مشاهده حرکت آشفته لزوما به‌معنی سبک دلبستگی آشفته نیست.

علائم دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان

بزرگ‌سالانی که دلبستگی آشفته دارند، مدام در روابطشان دچار احساسات متناقضی خواهد شد. آنها نیاز به محبت دارند، ولی از رهاشدن و صمیمت می‌ترسند و به همین علت رفتارشان ناپایدار و آشفته است. آنها برای ارضای نیاز خود بیشتر از حد به دیگران نزدیک خواهد شد، اما هنگامی فرد روبه رو به آنها نزدیک بشود، داخل حالت تدافعی خواهد شد و از رابطه فرار می‌کنند. کارشناسان می‌گویند علت رفتارهای متناقض این افراد هراس هم‌زمان از صمیت و طردشدن است. با اهمیت ترین نشانه‌های دلبستگی آشفته در بزرگ‌سالان عبارت‌اند از:

  • الگوهای رفتاری متناقض و آشفته و پیش‌بینی‌ناپذیر؛
  • هراس شدید از طردشدن همراه با بی‌اعتمادی به دیگران؛
  • داشتن دیدگاه متناقض در روابط؛
  • داشتن اهداف متناقض در روابط (تمایل به ضمانت و هم‌زمان کم‌اهمیت نمود‌دادن آن)؛
  • حس خشم و پرخاشگری با والدین یا شریک عاطفی؛
  • حس هراس و بدگمانی به والدین یا شریک عاطفی؛
  • حس احتیاط و بدگمانی به دیگران؛
  • مطمعن‌نداشتن به مقصد رابطه؛
  • مبارزه با افسردگی و اضطراب و انزواطلبی؛
  • شرم ریشه‌دار؛
  • حس دوست‌داشتنی‌نبودن و بی‌کفایتی؛
  • بدرفتاری؛
  • حرکت تکانشی.

علل تشکیل دلبستگی آشفته

دلبستگی آشفته نتیجه ترومای شدید دوران کودکی است. تروما شکل‌های مختلفی دارد. دلبستگی آشفته وقتی تشکیل می‌بشود که والدین و نزدیکان کودک به‌جای آنکه منبع امنی باشند به تهدیدی برای کودک تبدیل می‌بشود. این سبک دلبستگی نتیجه ترکیب عرصه‌های ژنتیکی با محیط ناامن کودکی است.

نوزادان نیاز ذاتی دارند که در موقعیت هراس و اضطراب به والد و مراقبان خود نزدیک شوند تا اسایش بگیرند. اگر والدین و اطرافیان نوزاد منبع هراس باشند، نوزاد ناخودآگاه از دلبستگی اجتناب می‌کند. این موقعیت برای نوزاد شگفت است، چراکه باید به منبع هراس نزدیک بشود تا ترسش را افت دهد. محققان به این موقعیت «هراس بدون راه‌حل» می‌گویند.

کودکانی که در محیط‌های نامطلوب بزرگ خواهد شد، زیاد تر در معرض خطر دلبستگی آشفته می باشند. کودکی که تنهایی، سوءاستفاده فیزیکی یا عاطفی، سوءمصرف مواد مخدر والدین، خشونت خانگی یا ناملایمات فرد دیگر را توانایی کرده است، به‌گمان زیاد سبک دلبستگی آشفته دارد.

دلبستگی آشفته همیشه نتیجه سوءاستفاده یا بدرفتاری در دوران کودکی نیست. بعضی اوقات حرکت یک والد بدون توهین و شدت است، اما صدمه‌ها و فقدان‌های درونی والد حالت روحی او را پریشان کرده است که به کودک منتقل می‌بشود. بر پایه پژوهشی در سال ۲۰۰۱، نوزادانی که مادرشان توانایی سقط جنین داشته است، زیاد تر گمان دارد دچار دلبستگی آشفته شوند. این مادران با نوزاد خود بدرفتاری نمی‌کنند، اما صدمه و غم طویل آنها از قبل بر مراقبت از فرزندان بعدی تاثییر می‌گذارد.

محرک‌های دلبستگی آشفته

محرک‌های ذهنی افرادی که دلبستگی آشفته دارند با ورود به هر رابطه احساسی فعال خواهد شد، چون آنها در خصوص آنچه می‌خواهند دچار تضادند. آنها می‌خواهند فردی را دوست داشته باشند و دوست داشته شوند، اما به دیگران مطمعن ندارند. این افراد در ناخودآگاهشان فکر می‌کنند که قرار است به‌زودی صدمه ببینند و نومید و طرد شوند؛ به همین علت حساس خواهد شد و رفتارهایشان فرد روبه رو را گیج و آزرده می‌کند.

هر نشانه‌ای از طردشدن و دوری این افراد را آزار می‌دهد؛ برای مثال اگر مطلب‌ها و تماس‌های تلفنی‌شان را جواب ندهید یا زمان بسیاری بیرون از خانه باشید و به‌موقع برنگردید، محرک‌های مغزی‌شان فعال خواهد شد. رفتارهای اجتنابی همانند قهرکردن و پرهیز از او مباحثه نیز آنها را به‌شدت اذیت می‌کند. از سمت دیگر رفتارهای صمیمانه نیز برای آنها زنگ خطر است. برنامه‌ریزی برای ضمانت در آینده، حرکات عاشقانه، وابستگی و تماس فیزیکی بیشتر از حد این افراد را دلواپس می‌کند و به گمان زیاد حرکت اجتنابی از خودشان نشان خواهند داد.

راهکارهای روبه رو با دلبستگی آشفته

زیاد تر افرادی که دلبستگی آشفته دارند، در مقطعی از زندگی خود رویدادی صدمه‌زا را از سر گذرانده‌اند. این ازمایش ها زیاد تر تبدیل سردرگمی هویتی، مشکل در تنظیم احساسات، عزت نفس کم، سوءمصرف مواد مخدر و مشکلات سلامت روان خواهد شد. به همین علت یادگیری نحوه مهار احساسات در روابط برای این افراد زیاد مهم است. در ادامه چند پیشنهاد برای تنظیم محرک‌های آشفتگی نقل کرده‌ایم.

۱. دریافت پشتیبانی حرفه‌ای

به جستوجو پشتیبانی حرفه‌ای باشید. درمانگر به شما پشتیبانی می‌کند تا رابطه‌ای امن و یقین داشته باشید. او به شما یاد می‌دهد که افکار و رفتارهای ناسالم خود را شناسایی و آنها را رفع کنید. روان‌درمانی توانایی‌های ارتباطی شما را گسترش می‌دهد تا با تعیین مرزهای اشکار در روابط عاشقانه خود حس امنیت کنید. دلبستگی آشفته خطر ابتلا به افسردگی، اختلال اضطراب و هراس‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد. برنامه درمانی منظم این مشکلات را نیز حل می‌کند.

۲. تمرین پذیرفتن و دلسوزی

دلبستگی آشفته شما به دلایلی تشکیل شده است که روی آنها تسلطی نداشته‌اید، به این علت با خودتان مهربان باشید. دقت کنید که چه وقتی از خود انتقاد می‌کنید و با خود خشن هستید. به‌جای آن، مهربانی با خودتان را تمرین کنید. در روبه رو با خودتان ملایم و صبور باشید. همان گونه که با دوستانتان مهربانید و حمایتشان می‌کنید با خود حرکت کنید. شرایط جاری خود را بپذیرید و روی راهکارهایی تمرکز کنید که علتبهبودی و پیشرفت‌تان خواهد شد.

۳. افزایش خودآگاهی

بدون شناخت و فهمیدن محرک‌ها نمی‌توانید آنها را تحول دهید، به این علت خودآگاهی اهمیت بسیاری دارد. درمورد نظریه دلبستگی و سبک‌های گوناگون آن مطالعه کنید. این‌طوری خودتان را بهتر خواهید شناخت. وقتی را برای مشاهده افکار، احساسات و رفتارهای خود صرف کنید. خودتان را قضاوت نکنید و بی‌طرفانه نظاره‌گر باشید تا ریشه رفتارهایتان را اشکار کنید. تمرینات ذهن‌آگاهی، نوشتن الگوهای رفتاری و پردازش احساسات به شما در این مسیر پشتیبانی می‌کنند.

۴. تمرین تکنیک‌های تمرکزی

هنگامی یک محرک احساسی را توانایی می‌کنید، زنگ خطرهایی در مغز شما به صدا در می‌آیند و عکس العمل اجتنابی شما را فعال می‌کنند. در این حالت مغز منطقی شما خاموش شده است و ناخودآگاه عکس العمل نشان می‌دهید و تسلط مقداری بر رفتارتان دارید.

در این شرایط تکنیک‌های تمرکزی را تمرین کنید تا بتوانید با مهار احساسات، رفتارهای منطقی‌تری داشته باشید. این تکنیک‌ها عبارت‌اند از:

  • تمرینات تنفسی؛
  • آرمیدگی پیش‌رونده عضلانی؛
  • مدیتیشن؛
  • یوگا؛
  • ربط آگاهانه با طبیعت؛
  • تجارب حسی گرم و سرد (همانند نوشیدن چای داغ یا لمس یک تکه یخ).

۵. حمایتاز کودک درون

یک راهکار مؤثر برای التیام زخم‌های قبل مرور دوران کودکی با دلسوزی و مهربانی است. شما در کودکی تجارب تلخی داشته‌اید و به‌قدر کافی قبول و مراقبت نشده‌اید. کودک درون خود را با حس قبول و پذیرفتن آرام کنید. خاطرات‌تان را از منظری دلسوزانه و حمایتگر مرور کنید و به کودک درونتان بگویید که تقصیر او نبوده است. یکی از دلایل تأثیر قبل بر روان ما ناآرامی کودک درون است. او را آرام کنید تا بتوانید با اعتمادبه‌نفس و اسایش بیشتری دوران بزرگ‌سالی خود را سپری کنید.

۶. تحکیم عزت نفس

شما با یک تضاد درونی سروکار دارید که احساسات شما را بی‌ارامش کرده است و تشخیص این که چه می‌خواهید را دشوار می‌کند. این تعارض درونی سخت و خسته‌کننده است. شما باید بدانید که تمایلتان به اغاز رابطه سالم و منطقی است. علت اضطراب و اجتنابی که دارید، هراس‌های کودکی است. تحکیم عزت نفس نیازمند زمان و صبوری است. این روال را با اسایش طی کنید، چراکه نیازهای شما قیمت دارند و شما با لیاقت عشق و آرامشید.

۷. تعیین حدومرزها

باید قیمت‌هایتان را اشکار کنید و حدومرزهای راحتی برای روابط خود تعیین کنید. نظرات و خواست دیگران را کنار بگذارید و ببینید خودتان از یک رابطه چه می‌خواهید. روابط قبل خود را بازدید کنید و جنبه‌های ناسالم آنها را بشناسید. از خودتان سوال کنید رابطه سالم و جدا گانه به چه معناست و بر پایه آن مرزهایی برای روابط تازه خود اشکار کنید. محدودیت‌ها و فضای شخصی خود را بشناسید و آن را با شریک عاطفی‌تان در بین بگذارید تا روابطی سالم و بر مبنای مطمعن بسازید.

تأثیر دلبستگی آشفته بر رابطه

مطابق نظریه دلبستگی، ازمایش ها دوران کودکی ما بر رشد اجتماعی و عاطفی‌مان تأثیرگذارند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، طبق معمول ناسازگار و پیش‌بینی‌ناپذیرند و رابطه با آنها دشوار است. در ادامه، چالش‌های رابطه با فرد دچار دلبستگی آشفته را گفتن کرده‌ایم. شناخت این چالش‌ها علتمی‌بشود راهکارهای تعاملی مفیدی برای بهبود رابطه با شریک عاطفی‌تان اشکار کنید.

۱. مشکل مطمعن

بزرگ‌شدن در محیط ناامن گمان تشکیل مشکل مطمعن را افزایش می‌دهد، درنتیجه افراد آشفته همیشه به نیت شریک عاطفی خود شک دارند و فعالانه جستوجو شواهدی می‌گردند که اعتمادشان را از بین ببرد. این حرکت ناشی از هراس رهاشدن است و رابطه را برای هر دو نفر سخت می‌کند. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، به دوستان و نزدیکان شما حسادت می‌کنند و از شرکت‌کردن شما در فعالیت‌های اجتماعی مضطرب خواهد شد.

۲. مشکل ربط و حرکت متناقض

یکی از ویژگی‌های مهم دلبستگی آشفته هراس هم‌زمان از رهاشدن و صمیمت است. به همین علت افراد با این سبک دلبستگی بین حرکت وابسته و اجتنابی در نوسان‌اند. آنها در شناخت احساساتشان مشکل دارند و زیاد تر نمی‌دانند چه می‌خواهند، به این علت رفتارشان متناقض و پیش‌بینی‌نشده است. اگر فردی که دلبستگی آشفته دارد با فردی داخل رابطه بشود که دلبستگی اجتنابی یا دلبستگی مضطرب دارد، مدیریت رابطه زیاد دشوار می‌بشود.

۳. نوسانات خلقی

دلبستگی آشفته با نوسانات خلقی شدید و مشکل مهار احساسات همراه است. این افراد یک لحظه خوشحال و مهربان‌اند و لحظه سپس متنفر و غمگین خواهد شد. این سبک دلبستگی با خشم همراه است و امکان پذیر این خشم به افراد دیگر منتقل بشود. افرادی که دلبستگی آشفته دارند، راه حلهای سالمی برای مهار احساسات خود نیاموخته‌اند و گمان دارد در روبه رو با محرک‌هایی که نگرانشان می‌کنند، خشمگین شوند و از رابطه فرار کنند.

۴. حرکت اضطرابی‌اجتنابی

افرادی که دلبستگی آشفته دارند هنگامی حس می‌کنند امکان پذیر رها شوند، مضطرب خواهد شد. آنها به مطمعن و مطمعن خاطر بسیاری نیاز دارند و اگر شریک عاطفی‌شان این فضای امن را تشکیل نکند، مشوش و پریشان خواهد شد. این افراد بعد از حس اضطراب، عکس العمل‌های غیرمنطقی نشان خواهند داد که بعد از چند دقیقه بابت آنها حس گناه می‌کنند و شرمگین خواهد شد. در روبه رو با این شرم نیز حرکت اجتنابی نشان خواهند داد. حرکت اجتنابی یعنی تلاش می‌کنند هنگامی همه‌چیز خوب پیش می‌رود، روی جنبه‌های منفی متمرکز شوند و رابطه را خراب کنند.

روبه رو با دلبستگی آشفته در روابط

مراجعه به درمانگر برای مقابله با دلبستگی آشفته

رابطه با افرادی که دلبستگی آشفته دارند چالش‌برانگیز و گیج‌کننده است. بااین‌حال همانند هر شخص فرد دیگر آنها نیز ویژگی‌های مثبت، دلنشین و ارزشمندی دارند. در این قسمت پیشنهاد‌هایی برای حل مشکلات در رابطه با این افراد را گردآوری کرده‌ایم. اگر هر دو طرف رابطه برای از بین بردن ناامنی‌ها و رفتارهای نامناسب خود تلاش کنند، رابطه‌ای سازنده و مستحکم خواهند داشت.

۱. او گفت‌وگوی مؤثر

او مباحثه مبنا پیشرفت هر رابطه‌ای است و به این معناست که نیازها و مشکلات را گفتن کنیم و فعالانه و بدون قضاوت به سخن‌های فرد روبه رو گوش دهیم. شما باید بدون قطع‌کردن سخن و جواب سخن بگویید‌های طرف مقابلتان را بشنوید و با پرسیدن سؤالات خود و برقراری تماس چشمی به او نشان دهید به این مکالمه علاقه دارید. مقصد او مباحثه شناسایی تقصیر کار نیست. باید روی راه‌حل مشکلات تمرکز کنید و جستوجو علت تشکیل آنها نباشید.

۲. تعیین مرزهای شخصی

یکی از راه حلهای مراقبت از سلامت روان و رابطه تعیین حدومرزهای اشکار است. افراد با دلبستگی آشفته زیاد تر مرز محکمی ندارند و همیشه در نوسان‌اند. برای پیشبرد یک رابطه سالم باید هر دو طرف مرزهای خود را گفتن کنند و درمورد عواقب شکستن مرزها سخن بزنند؛ برای مثال قراری بین خودتان بگذارید که اگر فرد روبه رو با خشونت فریاد زد، شما آنجا را ترک خواهید کرد تا وقتی که حرکت خشونت‌آمیز او همه بشود.

۳. صبوری

افرادی که دلبستگی آشفته دارند، بدخواه و بدجنس نیستند. آنها فقط یاد نگرفته‌اند چطور احساسات خود را مهار کنند و در رابطه سالم بمانند. آنها تلاش می‌کنند حرکت و نیازهایشان را توضیح دهند و شما باید در این مسیر با صبوری همراهشان بمانید. هنگامی اوضاع خوب است، روی نکات مثبت آنها تمرکز کنید و به شریک عاطفی خود بگویید از کدام ویژگی‌ها و رفتارشان خوشتان می‌آید. این کار حس اضطرابشان را تسکین می‌دهد و به پیشبرد رابطه پشتیبانی می‌کند.

۴. روان‌درمانی

اگر رابطه‌ای که دارید برایتان مورد قیمت است، باید برای نگه داری آن تلاش کنید. یکی از بهترین راه حلها پشتیبانی‌گرفتن از زوج‌درمانگر است. این متخصصان می‌توانند الگوهای ناسالم را شناسایی کنند و به شما و شریک عاطفی‌تان پشتیبانی کنند نیازها و مشکلات خود را منطقی گفتن کنید. اگر هر دو طرف رابطه به روان‌درمانی متعهد باشند، به‌گمان زیاد می‌توانند رابطه‌ای پایدار و سالم بسازند.

سخن آخر

دلبستگی آشفته یکی از انواع دلبستگی ناامن است و ریشه در کودکی ما دارد. افرادی که این نوع دلبستگی را دارند، رفتارشان آشفته و متناقض است. این آشفتگی هم به خود فرد و هم به شریک عاطفی او صدمه می‌زند. بهترین روش روبه رو با این چالش‌ها شناخت انواع دلبستگی و بازدید الگوهای رفتاری ناسالم و اصلاح آنهاست.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.



منبع

1 2