در دنیایی با قطبیت سیاسی شدید، روشن فکری با اعتبار شما چه میکند؟_سیاه پوش
نوشته و ویرایش شده توسط مجله سیاه پوش
بعضی اوقات اوقات، قضیه این نیست که چه چیزی میگویید، بلکه نحوه گفتن آن مهم است. بلکه قضیه این است که شما چه فردی هستید یا دستکم، به نظر میرسد چه فردی باشید. آمریکاییها میگویند که قیمت روشن فکری را فهمیدن میکنند، تا وقتی که متحدان سیاسی آنها به سخنهای فرد روبه رو گوش دهند.
این یکی از نکات مهمی است که از مقاله تازه محققان دانشکده تحصیلات تکمیلی بازرگانی دانشگاه استنفورد، اس. کریستین ویلر و محمد حسین (دکتری ۲۰۲۴) حاصل شده است. این مقاله در واقع، نحوه برسی ما از روشن فکری و بدون تعصب بودن دیگران نسبت به دیدگاههای سیاسی ناموافق را بازدید میکند. تحقیقات آنها به توضیح این نوشته پشتیبانی میکند که چرا قطبیت سیاسی در ایالات متحده به بیشترین حد خود رسیده است و راهبردهای بالقوهای را برای پر کردن شکاف فزاینده بین دموکراتها و جمهوریخواهان نظر میکند.
ویلر، که استاد بازاریابی است، و حسین، که بهزودی در سمَت استادیار در دانشگاه کلمبیا فعالیت خواهد کرد، میخواستند پیامدهای اثرگذار بر شهرت را به علت پذیرفتن دیدگاههای ناموافق در دورانی را فهمیدن کنند که رسانههای اجتماعی وابستگیهای سیاسی و نظرات افراد را به موضوعی عمومی تبدیل کردهاند. حسین توضیح میدهد که در قبل که آمریکاییها اخبار را در خلوت خانههای خود میخواندند یا تماشا میکردند، «دیگران نمیدانستند چه نوع اطلاعاتی را تحلیل میکنند.» اما اکنون، هر فردی میتواند در فیسبوک یا X (توئیتر اسبق) ببیند که دوستان یا همکارانشان اخبار را از کجا دریافت میکنند و چه حسابهایی را جستوجو میکنند.
حسین و ویلر بازدید کردند که این دیدگاه چطور بر نحوه برسی ما از افرادی که مایل به تحلیل اطلاعات سیاسی از اعضای حزب ناموافق می باشند، تأثیر میگذارد. تحقیقات قبلی، دو گمان به ظاهر متناقض را نظر کردند. از یک سو، مطالعات نشان خواهند داد که ما تمایل داریم به افرادی که پذیرای دیدگاههای سیاسی ناموافق می باشند، احترام بگذاریم. اما تحقیقات این چنین نشان خواهند داد که تعداد فزایندهای از آمریکاییها اعضای حزب ناموافق را افرادی بیخرد، غیردوستانه و غیراخلاقی میدانند.
در مجموعهای از مطالعات، حسین و ویلر نشان دادند که مردم به گمان زیادً اعضای حزب خود را که با اعضای حزب ناموافق تعامل دارند، تحسین میکنند. اما این تحسین وقتی که همحزبیها با اعضای حزب ناموافق یا «خارج از حزب» تعامل داشته باشند که همان دیدگاههای ناموافق را دارند، بهعدم قبول تبدیل میبشود. به حرف های حسین: «وقتی که منبع متعلق به خارج از حزب می بود، بهایی برای شهرت وجود داشت: مردم برای گوش دادن و تعامل با دیدگاههای ناموافق مجازات میشدند. اما هنگامی منبع به حزب خودشان تعلق داشت یا حزب منبع ناشناخته می بود، افرادی که با دیدگاههای ناموافق تعامل داشتند، به چشم مثبت دیده میشدند.»
برای توضیح این نوشته، سناریوی زیر را در نظر بگیرید: جو و کامالا هر دو دموکرات می باشند. بر پایه یافتههای حسین و ویلر، جو به گمان زیادً کامالا را برای گوش دادن به سخن بگویید یک دموکرات دیگر، یا حتی فردی که وابستگی حزبی آشکاری ندارد، تحسین میکند که در موضوعی همانند حقوق باروری با خط حزب ناموافق است. اما اگر کامالا مایل باشد به سخن یک جمهوریخواه گوش کند که همان موضع را در این نوشته دارد، به گمان زیادً نظرش نسبت به او بهشدت منفی خواهد شد.
ویلر میگوید: «تعداد بسیاری از خصومتهای سیاسی که امروز مشاهده میکنید، کمتر به خود ایدهها مربوط خواهد شد و زیاد تر وابسته به تیمی است که به آن تعلق دارید.» بهعبارت دیگر، «این قضیه زیاد تر به هویت گروهی مربوط است تا ایدئولوژی.»
از حد و نزدیک به عبور کردن
در تحقیقات ویلر و حسین، این الگو در طیف وسیعی از عرصهها و موضوعات وجود داشت: در مجموعهای از آزمایشها، شرکتکنندگان، افرادی را تحسین میکردند که پذیرای منبع های درونحزبی با دیدگاههای ناموافق بودند. اما به افرادی که با منبع های خارجی با همان دیدگاهها تعامل داشتند، با تحقیر نگاه میکردند. این عکس العملها عمدتاً ناشی از کلیشهها می بود، بهاختصاصی این باور که اعضای حزب ناموافق، حرکت غیراخلاقی دارند.
«تعداد بسیاری از خصومتهای سیاسی که امروز مشاهده میکنید، کمتر به خود ایدهها مربوط میبشود و زیاد تر درمورد تیمی است که به آن وابسته هستید.»
اس کریستین ویلر
در یک مطالعه، ویلر و حسین از شرکتکنندگان خواستند فکر کنند که با جان، فردی خیالی که به حزب آنها تعلق دارد، سخن بگویید میکنند. جان یا مایل به جستوجو کردن یک حساب X متعلق به عضو حزب ناموافق، که او را سام مینامیم، می بود یا تمایلی نداشت. بعد از مشاهده حساب سام، که دیدگاههای سیاسی موثقی را اراعه میداد، از شرکتکنندگان خواسته شد تا نگرشهای خود را درمورد جان با بقیه در بین بگذارند و مقدار اخلاقی بودن سام و ایدههای او را برسی کنند. همان گونه که انتظار میرفت، ۵۵٪ تا ۶۰٪ از شرکتکنندگان سام را غیراخلاقی دانستند و نظرشان منفی می بود. چون جان، دیدگاههای سام را پذیرفته می بود. اما افرادی که حرکت سام را غیراخلاقی نمیدانستند، تمایل جان برای جستوجو کردن او را قبول کردند.
ویلر و حسین هنگامی که از شرکتکنندگان خواسته شد فکر کنند که همحزبیهایشان دیدگاههای ناموافق را در تجمعات یا سخنرانیها یا از منبع های بزرگی همانند باراک اوباما و دونالد ترامپ تحلیل میکنند، نتایج شبیهی را مشاهده کردند. صرف نظر از عرصه یا نوشته — سقط جنین یا حقوق اسلحه، مهاجرت یا تغییرات آب و هوا، ایدههای گفتن شده کمتر از هویت حزبی فرد گفتن کننده اهمیت داشتند.
فشارها قطبیت را تشدید میکند
یافتههای تیم مشخص می کند که سختی همتایان امکان پذیر یکی از عوامل مهم تشدید قطبیت سیاسی در ایالات متحده باشد، با این که دموکراتها و جمهوریخواهان از تعامل با یکدیگر خودداری میکنند تا مبادا توسط همحزبیهایشان برای این کار محکوم شوند. اما آنها به راههایی برای افت این مشکل نیز اشاره میکنند.
ویلر و حسین دریافتند که آنها میتوانند هزینه پذیرفتن اعضای حزب ناموافق را با تنظیم مقدار اشتراکات بین منبع های خارجی و نظرات و روشهای زندگی معمول دموکراتها یا جمهوریخواهان، افزایش یا افت دهند.
به گفتن مثال، یک دموکرات معمولی امکان پذیر در کالیفرنیا زندگی کند و به موسیقی R&B گوش دهد، در حالی که یک دموکرات غیرمعمولی امکان پذیر در تگزاس زندگی کند و از موسیقی کانتری لذت ببرد. هرچه یک دموکرات زیاد تر از نمونه اولیه فاصله میگرفت، گمان این که جمهوری خواهان او را غیراخلاقی برداشت کنند کمتر میشد و زیاد تر گمان داشت که همحزبیهایشان که با آن دموکرات تعامل داشتند را تحسین کنند. (این پویایی وقتی که دموکراتها با جمهوریخواهان غیرمعمول تعامل داشتند نیز رقم خورد.) چیزی شبیه وقتی اتفاق افتاد که محققان منبع های خارج از حزب را با دادن جزئیات شخصی همانند علاقه به پیادهروی شبانه انسانی کردند.
این یافتهها نشان خواهند داد که اگر میخواهیم از مانع ها اعتباری ناشی از کلیشهها که مانع از تعامل ما با مخالفان سیاسی خواهد شد، عبور کنیم، امکان پذیر بخواهیم نشان دهیم که ما افرادی نزدیک هستیم، نه لیبرالها یا محافظهکاران کلیشهای. مطابق با این علت، ویلر و حسین اکنون در حال بازدید می باشند که آیا مردم میتوانند تعامل با اعضای حزب ناموافق را با ابراز نارضایتی از حزب خود تسهیل کنند یا خیر.
به حرف های حسین: «اگر میخواهید افراد از حزب دیگر به آنچه میگویید گوش دهند، احتمالا بهتر باشد زمان بگذارید و نشان دهید که یک عضو معمولی نیستید.»
منبع: Stanford
دسته بندی مطالب