عشق وسواسی؛ ۱۰ نشانهای که باید جدی بگیرید
تابهحال حس کردهاید که در هزارتوی تخیلات عاشقانه خود غرق شدهاید؟ یا زوجهایی را دیدهاید که رابطهشان از عشق فراتر رفته و دچار وسواس شده باشد؟ عشق وسواسی اختلالی خطرناک است که باید آن را جدی بگیریم. در این مقاله، این نوع عشق را واکاوی میکنیم و درنهایت علائم و روش درمان آن را مرور میکنیم. با ما همراه باشید.
عشق وسواسی چیست؟
عشق برای همه ما احساسی آشناست. ما خانواده، دوستان و حیوانات خانگی خود را دوست داریم و عاشقشان هستیم. عشق وسواسی وقتی اتفاق میافتد که ما شخصی را بیشتر از حد دوست داشته و میل به کنترل او داشته باشیم.
عشق وسواسی وضعیتی است که بهجهت آن فرد دچار احساسات وسواسی افراطی میبشود و این احساسات را با عشق نادرست میگیرد. اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما وضعیتی پیچیده در زندگی است که اگر درمان نشود، کارکرد روزانه فرد را مختل و روابط دو طرف را تیره و تار میکند.
عشق وسواسی در واقع سبکی از رابطه است که با وسواسهای ناسالم همراه میبشود. این وسواسها امکان پذیر ماهیت عاشقانه و جنسی داشته باشند یا هدفشان کنترل فرد روبه رو باشد. در برخی موارد شدید، عشق وسواسی با کنترلگری، تهدید و توهین همراه میبشود.
مطابق تحقیقات، گمان ابراز اختلال عشق وسواسی در زنان زیاد تر از مردان است. مبتلایان به این اختلال در ابتدای رابطه آن را با وابستگی و علاقه نادرست میگیرند، اما با گذر زمان شدت رفتارهای وسواسی زیاد تر و علاقه یکطرفه میبشود.
علائم عشق وسواسی
اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما علائم مشخصی دارد که بهپشتیبانی آنها میتوانید وسواس در روابط عاشقانه را شناسایی کنید. مبتلایان به این اختلال عزت نفس مقداری دارند و میخواهند اعمال و حرکت معشوقشان را همیشه کنترل کنند. حس هراس و ناامنی مدوام با اهمیت ترین نشانه عشق وسواسی است. بااینحال کارشناسان میگویند این علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در ادامه، علائم رایج عشق وسواسی را مرور میکنیم.
۱. سریع و شدید عاشقشدن
مبتلایان به وسواس عشق زیاد تر بهشدت عاشق فردی خواهد شد که او را بهخوبی نمیشناسند. ابراز احساسات ناگهانی و قوی زنگ خطری جدی است، بهخصوص هنگامی فرد سابقه حرکت وسواسی و سوءاستفادهگرانه هم داشته باشد. طبق معمول حس فرد مبتلا متقابل نیست و معشوق او این چنین عشقی را حس نمیکند، اما این نوشته برای فرد مبتلا مهم نیست و هم چنان زیاد زیاد فرد روبه رو را دوست دارد.
۲. دائم به فردی فکرکردن
وسواسها رفتارهایی می باشند که در ذهن ساخته و پرداخته خواهد شد. هنگامی فرد وسواسی همه دقت و افکار خود را به یک نوشته معطوف میکند، میل به رفتارهای وسواسی در او زیاد تر میبشود. مبتلایان به عشق وسواسی تخیلات جنسی و عاشقانه مدوام دارند. آنها بعضی اوقات فکر میکنند معشوقشان میخواهد به آنها خیانت کند. این خیالات حس هراس، خشم و ناامیدیشان را تحکیم میکند. فردی که رابطه عاشقانه وسواسی دارد، نمیتواند بر هیچ چیز فرد دیگر تمرکز کند و فکرش همیشه دچار تخیلات است.
۳. حس اشتیاق و وابستگی شدید
عشق وسواسی طبق معمول رگههایی از اشتیاق شدید دارد. عاشق وسواسی نیاز دارد شریک عاطفیاش همیشه او را قبول کند. او میخواهد همیشه نزدیک معشوق باشد و دوست داشته بشود. اگر این چنین شرایطی فراهم نشود، او با سناریوهای ذهنی خود دچار میبشود و میل شدیدی دارد که روح و جسمش همیشه کنار فرد روبه رو باشد.
۴. نادیدهگرفتن ماموریت های و روابط
ماهیت وسواسگونه امیال فرد علتمیبشود که او از دیگر روابط خود دور بشود و نتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد. وسواس بر توانایی فرد تاثییر منفی میگذارد و زندگی روزمرهاش را مختل میکند؛ به همین علت مبتلایان به عشق وسواسی در محل کار، روابط خانوادگی و زندگی شخصی دچار مشکلات بسیاری خواهد شد.
۵. حس مالکیت و حسادت
فرد مبتلا به اختلال عشق وسواسی دائم حس خطر میکند. او فکر میکند هرکسی که به معشوقش نزدیک میبشود، خطری بالقوه است. آنها به خانواده، دوستان و همکاران معشوق خود حسودی میکنند و توقع دارند شریک عاطفیشان مدام در مالکیت و کنار آنها باشد. این رفتارهای حسادتآمیز بهمرور زمان تحول شکل خواهند داد و به توهین کلامی و رفتاری تبدیل خواهد شد.
۶. نقض حریم خصوصی فرد روبه رو
حس هراس و حسادت دو عامل اساسی در عشق وسواسیاند. فرد مبتلا نیاز دارد مطلبها و تماسهای شریک خود را بازدید کند، کیف و وسایلش را بگردد و حتی او را تعقیب کند. ترکیب هذیانهای حسادتآمیز با تخیلات وسواسی زیاد خطرناک است، چون فرد مبتلا را تحریک میکند که رفتارهای خشن و سوءاستفادهگرانه داشته باشد و حتی تبدیل تجاوز میبشود.
۷. باورهای هذیانی درمورد رابطه
اختلال عشق وسواسی بعضی اوقات با هذیان و توهم همراه است. هذیان باورهایی است که حقیقت ندارند، اما شخص به آنها باور راسخ دارد. برخی مبتلایان به عشق وسواسی دچار خودمعشوقپنداری خواهد شد، یعنی فکر میکنند فردی مشهور عاشق آنهاست و با آنها رابطه دارد. در موارد خفیفتر، فرد باور نمیکند که فرد روبه رو او را دوست ندارد و جواب رد معشوق را نمیپذیرد.
۸. کنترلگری شدید
اگر مبتلایان به عشق وسواسی با فردی داخل رابطه شوند، زیاد سریع با او صمیمی خواهد شد و حس وابستگی شدید اشکار میکنند. شریک عاطفی آنها امکان پذیر حس خفقان و از حرکت آنها شکایت کند، ولی فرد مبتلا این شکایت را نمیپذیرد چراکه باور دارد بهخاطر علاقه خود باید همه رفتارهای فرد روبه رو را کنترل کند و او را در کنار خود داشته باشد.
۹. تصورات فانتزی مداوم
افرادی که عشق وسواسی دارند، در ذهن خود سناریوهای مفصلی میسازند. آنها سناریوها را چندین دفعه تمرین میکنند و به داستانها پروبال خواهند داد. این فانتزیها امکان پذیر جنبه جنسی، عاشقانه یا رقابتی داشته باشند. تخیلات مکرر احساسات وسواسی را چنان تحکیم میکنند که حتی امکان پذیر فرد مرز بین فکر و حقیقت را تشخیص ندهد.
۱۰. امتناع از پذیرفتن جواب منفی
عاشق وسواسی تحمل طردشدن را ندارد. او میخواهد همیشه در کنار معشوقش باشد؛ به همین علت هنگامی فرد روبه رو از او میخواهد به فضای شخصی و مرزهای امنش احترام بگذارد، فرد مبتلا برآشفته میبشود و از پذیرفتن این کار سر باز میزند. در برخی موارد حتی امکان پذیر حرکت خصمانه و خطرناک داشته باشد.
تشخیص اختلال عشق وسواسی
هیچ معیار خاصی برای شناسایی اختلال عشق وسواسی وجود ندارد. بااینحال اگر علائم این بیماری را در خود یا اطرافیانتان میبینید، باید به پزشک مراجعه کنید. پزشک متخصص ابتدا تعدادی آزمایش و مصاحبه انجام میدهد تا گمان دیگر اختلالات را رد کند.
کارشناسان میگویند اختلال وسواسگونه عشق طبق معمول نشانه نوعی بیماری روانی است. اگر نشانه بیماری فرد دیگر نباشد، تشخیص و درمان آن دشوار خواهد می بود. برخی محققان میگویند اختلال عشق وسواسی را باید نوعی بیماری روانی در نظر بگیریم، اما گروهی دیگر با آنها ناموافقاند و نظر دارند این اختلال یک بیماری جدا گانه نیست.
علل تشکیل اختلال عشق وسواسی
اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری مربوط به سلامت روان نیست؛ به همین علت شناسایی یک علت برای تشکیل آن دشوار است. محققان هیچ علت مشخصی برای تشکیل این اختلال اشکار نکردهاند، اما اعتقاد دارند تعدادی از عوامل در کنار هم گمان ابتلا به عشق وسواسی را افزایش خواهند داد.
بیماریهای روحیروانی از جمله اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس بعد از سانحه، اختلال وسواس فکری و روانپریشی با توهمات حسادتآمیز و شهوانی گمان ابتلا را افزایش خواهند داد. در ادامه علل احتمالی اختلال عشق وسواسی را مرور میکنیم.
۱. دلبستگی ناامن
هنگامی فردی نمیتواند دلبستگی سالم به افراد دیگر داشته باشد، دچار حس وابستگی شدیدی میبشود. این حس اضطراب شخص را افزایش میدهد و حسادت و کنترلگری را تحریک میکند. این حرکت تلاشی بیفرجام برای اجتناب از خیانت و رهاشدن است. افرادی که دلبستگی ناامن دارند، زیاد تر در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند.
۲. ترومای دوران کودکی
خاطرات کودکی و ازمایش ها ما امکان پذیر اثرات جبرانناپذیری بر آیندهمان بگذارند. کودکانی که قربانی سوءاستفاده جسمی شدهاند، رنج آن حادثه را تا بزرگسالی با خود حمل میکنند. آنها امکان پذیر داخل الگوهای رفتاری و روابط ناسالم شوند، چراکه ناخودآگاهشان در کودکی این سبک روابط را دیده و آموخته است. اختلال عشق وسواسی در افرادی که ترومای دوران کودکی دارند، رایج است.
۳. عزت نفس کم
زیاد تر افرادی که با وسواس فکری دچار عشق خواهد شد، با ناامنیهای عمیق و عزت نفس کم دستوپنجه نرم میکنند. این درگیری مدوام علتمیبشود آنها در برابر طیف وسیعی از مشکلات صدمهپذیر باشند. اتفاقات ساده بر ذهن آنها تاثییر میگذارد و نیاز افراطی دارند که فردی دوستشان داشته باشد؛ به همین علت داخل عشق وسواسی خواهد شد تا با هراس رهاشدن خود مقابله کنند.
۴. اختلال وسواس فکریاجباری
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکریاجباری (OCD) در معرض ابراز تفکرات وسواسی در همه ابعاد زندگی خودند. وسواس آنها حول محور یک فرد یا رابطه میچرخد. آنها رفتارهای اجباری بسیاری دارند و با این رفتارها شریک عاطفی خود را محدود میکنند. این افراد نیاز به کنترلگری دارند و گمان ابتلا به عشق وسواسی نیز در این گروه زیاد است.
۵. توهمات حسادتآمیز
افراد مبتلا به روانپریشی توهمات مختلفی دارند. این بیماران در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند. اگر در روبه رو شخصی وسواس داشته باشند، زیاد شکاک، بدبین و حسود خواهد شد. توهمات حسادتآمیز خطرناک است و امکان پذیر با رفتارهای نامناسب بسیاری همراه باشد. مبتلایان به توهمات حسادتآمیز امکان پذیر معشوقشان را تعقیب و تهدید و حتی با خشونت از او سوءاستفاده کنند.
۶. اختلال شخصیت مرزی
یکی از دلایل بالقوه عشق وسواسی اختلال شخصیت مرزی است. مبتلایان به این بیماری هراس شدیدی از رهاشدن دارند. آنها در روابط خود و دیگران اعمال نفوذ میکنند، یعنی در کوششاند الگوهای رفتاری شما را بشناسند و بر پایه آنها شما را کنترل کنند. این رفتارها امکان پذیر زیاد خطرناک باشند.
درمان اختلال عشق وسواسی
اختلال عشق وسواسی زیاد تر درمانشدنی است، اما روش درمان به مشکلات عرصهای و دیگر بیماریهای روانی بستگی دارد. اگر این اختلال از علائم بیماری فرد دیگر باشد، پزشک باید ابتدا بیماری مهم را درمان کند. در مواردی که عشق وسواسی به هیچ بیماری فرد دیگر مربوط نیست، پزشک یک برنامه درمانی برای بیمار تنظیم میکند. این درمان امکان پذیر دارودرمانی، رواندرمانی یا ترکیبی از هر دو باشد.
در روال رواندرمانی، درمانگر ابتدا تلاش میکند علت مهم وسواس را اشکار کند. ریشه وسواس امکان پذیر در یک رابطه ناامن در قبل فرد نهان شده باشد. درمانگر به بیمار پشتیبانی میکند افکار و رفتارهای وسواسی خود را شناسایی کند. او تکنیکهایی به فرد مبتلا میآموزد تا بر وسواس خود تسلط کند.
روبه رو با عشق وسواسی
اگر فکر میکنید علائم عشق وسواسگونه را دارید، بهتر است در اولین زمان به روانپزشک یا رواندرمانگر مراجعه کنید. برخی تواناییها و استراتژیهای مقابلهای به شما پشتیبانی میکند به رفتارهایتان آگاه شوید و علائم را افت دهید.
کارشناسان میگویند مبتلایان به وسواس بهتر است زیاد تر بیرون بروند و کارهایشان را تنها انجام بدهند. این جهت میبشود فرد به روش سالمی از شریک عاطفی خود فاصله بگیرد. علاوهبر این، با تمرکز بر کارهای گوناگون کمتر افکار وسواسی به سراغتان میآید.
شما باید تلاش کنید احساسات درونی خود را کنترل کنید. تمرینات ذهنآگاهی و مدیتیشن به شما پشتیبانی میکند بهجای گمشدن در افکار مسموم، دقت خود را روی لحظه حال متمرکز کنید.
به مرزهای رابطه خود دقت کنید. مرزها در واقع قوانین رابطهاند و اشکار میکنند چه کارهایی درست و چه رفتارهایی غلطاند. با شریک عاطفی خود درمورد مرزهایتان سخن بگویید کنید و تلاش کنید به آنها پایبند بمانید.
با دوستان و خانواده خود زمان بگذرانید. روابط خود را معطوف به یک نفر نکنید. برقراری ربط عمیق با دیگر دوستان و خانواده یک سیستم حمایتی قوی برایتان میسازد که با اتکا بر آن میتوانید از افکار وسواسی دور شوید.
سخن آخر
عشق وسواسی اختلالی است که بهجهت آن فرد دچار احساسات عاشقانه افراطی میبشود. او نیاز دارد معشوقش را کنترل کند و بر کارهایش نظارت داشته باشد. این اختلال نوعی بیماری جدا گانه نیست، اما احتمالا نشانهای از بیماریهای روان باشد. اگر در خود و اطرافیانتان علائم آن را مشاهده میکنید، باید به پزشک مراجعه کنید تا با تنظیم یک برنامه درمانی اشکار شما را از گرداب این افکار مسموم دور کند.
اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.